10 بهمن جشن باستانی سده خجسته باد

ژانویه 30, 2008

پاينده ايران

                   

جشن سَدِه از جشن هاي باستاني ايران زمين و يكي از جشن هاي آتش است كه از اهميت زيادي برخوردار بوده است.جشن سده را به پيدايش آتش به دست هوشنگ پيشدادي نسبت داده اند كه فرزانه ي توس حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه ي خويش از آن داستان بدين گونه ياد كرده است:


 

یکی روز شاه جهان سوی کوه
گذر کرد با چند کس هم گروه

پدید آمد از دور چیزی دراز
سیه رنگ و تیره تن و تیزتاز

دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون
ز دود دهانش جهان تیره گون

نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ
گرفتش یکی سنگ و شد پیش جنگ

به زور کیانی رهانید ز دست
جهانسوز مار از جهانجو بجست

برآمد به سنگ گران سنگ خرد
همان و همین سنگ بشکست خرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

نشد مار کشته ولیکن ز راز
پدید آمد آتش از آن سنگ باز

هر آن کس که بر سنگ آهن زدی
ازو روشنایی پدید آمدی

جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین

که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آن گاه قبله نهاد

بگفتا فروغیست این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی

شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه

یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار

کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی ازو یاد کرد


نام سَدِه همانگونه كه پيداست از عدد”صد” حكايت دارد كه تعابير گوناگوني از آن گرديده است مانند: رسيدن فرزندان فريدون و كيومرث(نخستين آفريده در استوره هاي ايران) به صد تن و يا ۵۰ روز و۵۰ شب كه از سده تا نوروز مانده است.يكي ديگر از تعابير اين نام اين است كه سده صدمين روز از زمستان در گاهشماري ايران باستان بوده كه به آن” چله كوچيكه” هم مي گويند.(در گاهشماري باستان زمستان ۱۵۰ روز و تابستان ۲۱۰ روز بوده است).

پرشكوه ترين جشن سده پس از يورش تازيان به ايران زمين، در زمان آل زيار و به دست مردآويز (مردآويج) در سپاهان(اسفهان) به سال ۲۸۱ خورشيدي انجام پذيرفت.

مردآویز به عنوان چهره درخشان تاریخ نهضت های ملی بیداری ایرانیان که اندیشه ای جز دستیابی به استقلال ملی و انقراض خلافت عباسی نداشت در بهمن ماه سال 281 خورشیدی در سپاهان ، دستور داد تا با هدف زنده کردن آیین های کهن ایرانی ، جشن سده در دو سوی زاینده رود  ، آن چنان که شایسته نام کشور کهنی همچون ایران است، برگزار شود. برای برگزاری جشن، بزرگان ، بازرگانان ، امیرزادگان ، کشاورزان و مردمی که توانایی داشتند در فراهم آوردن هیمه و خار و مواد سوختنی و نفت اندازی و آتش افروزی و آتش بازی و تهیه خوراک های گوناگون و می ناب ایرانی مشارکت داشتند و به فراخور چندین بار هیزم گرد آورند. از دامنه کوه بزرگی که مشرف بر دشت
سپاهان
است تا فراز آن را  از هیمه و  خار پوشاندند چنان که چون بر آن هیمه آتش افکنند همه کوه به یک باره غرق در نور و شادی شود .در گرداگرد شهر نیز تا آن جا که  مقدور  بود «  گز » توده ساختند و تنه های بزرگ نخل های خشکیده را  از میان تهی ساخته و میان آن را  از نفت و قیر پر کرده و با میله های آهنی به هم پیوند کردند. برفراز این تنه های نخل ، شمع هایی چون ستون قراردادند که فتیله هایی به ضخامت شمع های بزرگ داشت . در سراسر دشت زاینده رود و اطراف سپاهان ، بلندی ، تپه ، کوه  و تل خاکی باقی نبود  که از پشته های خار و هیمه گز و تنه نخل های پرشده از نفت و قیر ، پوشانده نباشد. بادبادک هایی به شکل پرنده های مختلف ساختند  و هوا کردند که به دنبال خود  فانوس یا  شمع های  فروزان را به بالا می بردند و  در آسمان می درخشیدند .

 

                               به اميد ايراني آباد و آزاد در سايه حاكميت ملي

                                                             پاينده ايران

Entry Filed under: Uncategorized. .



11 Comments Add your own

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها