در پاسخ دروغهای روزنامه عصر کارون
جولای 8, 2007
به نام خداوند جان و خرد
در پاسخ دروغهای روزنامه عصر کارون به نویسندگی موسی سیادت
به قلم یک ایرانی
حکیم فردوسی سرایندهی پرآوازه و نامدار ایرانی در کتاب شاهنامه دربارهی انگیزهی تباهی و تیرگی آداب و اخلاق ایرانیان مینویسد:
از آن روز دشمن به ما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایهی زندگی بندگیست
دو سد بار مردن به از زندگیست
آری به راستی چنین است آن هنگام که نویسندگان بیگانه برای تاریخ سرزمین ما نسخه بپیچند و ما به مانند بندگان ایشان سر خم آوریم، این خانه جز ویرانسرایی نخواهد بود. تاریخ نشان داده است که هرگاه بیگانه به این سرزمین اهورایی نظری افکنده جز فساد و تباهی بهرهای برای ما نداشته است. آیا مایهی ننگ نیست سرزمینی که بیش از هفتهزار سال پیشینهي تمدن و شهرنشینی دارد، یک نویسندهی آمریکایی(به گفتهي امام خمینی از سرزمین شیطان بزرگ) که پیشینهی تمدنش به دویست سال هم نمیرسد برای ما ایرانیان تاریخنگاری کند؟!!
جناب موسی سیادت!!، افتخار ما ایرانیها اینست که از جهت تمدن و آداب اجتماعی، دین و خداپرستی و اخلاق همواره پیشرو و جزء نخستینها در جهان بودیم.
جناب سیادت! اگر زیاد علاقه دارند تا از نویسندگانی چون هرودوت سخن به میان آرند، اشکالی در این کار نیست ولی به روشنی روح خشم و تنفر از ایرانی بودن و غرضورزی همراه با نادانی و ناآگاهی در نوشتار ایشان هویداست. به گفتهی همان هرودوت «مجسمه ساختن و معبد و مهراب برپاکردن نزد ایرانیان مرسوم نیست و کسانی که به چنین اعمالی میپردازند به نظر آنان به کار نادرستی میپردازند برای آن که آنان(ایرانیها) مانند یونانیها به پروردگاران آدمی شکل اعتقاد ندارند!
دشمنی شما با ایران و ایرانی آنجا بیشتر نمایان میشود که از حرمسرای پادشاهی بزرگ به نام کورش یادکردهاید!! و مردم ماد و پارس را بیرحم خطاب کردهاید. شما چگونه در کشوری زندگی میکنید که بیشترین باشندگانش از لر و کرد و بلوچ و آذری که از بازماندگان قوم ماد و پارسیان هستند و این چنین بیشرمانه به نیاکان ایرانیان ناسزا میگویید؟!! جای شگفتی فراوان است که این همه وارونهنمایی را از کجا آوردهاید؟ از کدام منبع تاریخی اسکندر خونریز و گجسته را ذوالقرنین نامیدهاید؟!! سخنان پوچ و پوشالی شما بی حرمتی به قرآن مجید و مردم هوشیار و خردمند ایرانزمین است.
امروز بر شخص بینا پنهان نیست که ذوالقرنین در قرآن مجید اسکندر یونانی نیست، چون صفات آن کاملا نقطهی مقابل همدیگر است. طبری ذوالقرنین را مسلمان یعنی خداپرست میداند و میگوید:
«چنین گویند که هرگز ملک این جهان، یک سر، کس را نبود مگر چهار تن را: دو کافر بودند و دو مسلمان. و آن دو که مسلمان بودند یکی سلیمان بود و یکی ذوالقرنین، و آن دو که کافر بودند یکی نمرود بود و دیگری بخت نصر…».
دربارهی کورش در قرآن آمده:
انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیء سببا. یعنی به او قدرت و توانایی ادارهی کشور را بخشیدیم و همه گونه راههایی را که برای بنیاد نهادن حکومت و پیروزیهای خود لازم داشت برایش فراهم ساختیم.
از سبک و اسلوب خاص کلام خدا در قرآن یکی اینست که وقتی فتح یا موفقیتهای بزرگی را که از سوی کسی صورت میگیرد مستقیما به خدا نسبت میدهد، چنان که در این آیه آمده میخواهد تاکید کند که امری بزرگ و خارقالعاده و بر خلاف موازین طبیعی صورت گرفته و تنها موهبت و عنایت خداوندی بوده که چنین کاری انجام پذیرفته است.
حال به بررسی و شرح واژهی ذوالقرنین میپردازیم:
جاء فی سوره الکهف ذَکَرَ مِن التاریخ القدیم:
«و یَسئَلونَکَ عَن ذیالقرنین، قُل سَاتلوا عَلَیکُم مِنهُ ذکرا”. انا مکَنا لَهُ فی الارض و آتَیناهُ مِن کُلِ شَیء سببا فاتَبَعَ سببا. حتی اذا بلغَ مَغرِبَ الشمس وجدَها تَغرُب فی عَین حَمِئه و وَجَدَ عندها قوما. قُلنا یا ذیالقرنین اما ان تُعَذب و اما ان تتخذ فیهم حُسنا…» (آیات 18 تا 82 سوره کهف)
ترجمهی این آیات چنین است:
«از تو دربارهی ذوالقرنین میپرسند، بگو اکنون دربارهی او با شما سخن خواهم گفت: او را در زمین پادشاهی دادیم و همهي وسایل فرمانروایی را برایش فراهم کردیم، بدین وسیله تا آنجا راند که محل غروب خورشید است و چنان مینماید که خورشید در چشمهای که آب تیرهرنگ دارد فرو میرود، در آنجا قومی یافت. به او گفتیم اکنون میتوانی دربارهی آنها به عذاب و ستم رفتار کنی و یا اینکه به رفتار نیکو گرایی. گفت: کسی که بیداد کرد زود خواهد بود که عذاب بیند و پس از آنکه بسوی خدا رفت باز عذابی شدید دامنگیر اوست، اما کسی که ایمان آورد و رفتار نیکو کرد، سزای او نیک است و از طرف خدای نیز در کار او گشایشی حاصل میشود. سپس راهی پیش پای او گذاشتیم و او تا بدان جا رفت که خورشید برمیآید(طلوع میکند) و قومی در آنجا یافت که میان ایشان و آفتاب حجابی و پوششی نبود. بدین طریق بدانچه لازم بود از او آگاه شدیم. باز همچنان رفت تا رسید به جایی که میان دو دیوار عظیم بود و در آنجا قومی یافت که زبان نمیفهمیدند، آن قوم گفتند یا ذوالقرنین، یاجوج و ماجوج در این سرزمین دست بر فساد و خرابکاری زدهاند، پول و مال لازم در اختیار تو مینهیم تا میان ما و ایشان سدی بنا کنی. گفت: خدای آنقدر به من توانایی داده که از مال شما بینیازم، فقط به نیروی بازو مرا یاری کنید تا بین شما و آنها دیواری بپای کنیم. تختههای آهن بیاورید آنقدر که بتوان با آن دو کوه را بهم آورد، پس گفت آنقدر در آن دمیدند تا همچو آتش گردید و سپس به کمک آب آن را به شکل دلخواه درآورده، سد را ساختند، که آن قوم(یاجوج و ماجوج) نمیتوانستند از آن بگذرند یا در آن رخنه ایجاد کنند. ذوالقرنین گفت: این خواست و رحمت خداوند بود و چون خواست خدای فرا رسد، آن دیوار را ویران خواهد ساخت. خواست و وعدهی خدا حق است…» (قرآن ـ آیات 18 تا 82 سورهی کهف)
شان نزول آیات:
از حضرت رسول(ص) دربارهی ذوالقرنین پرسشی شده و این آیات در پاسخ پرسش به حضرت نازل آمده است. قِربطی چنین نقل میکند: یهود به حضرت گفتند: دربارهی پیغمبری که خداوند جز یک بار در تورات از او نام نیاورده است به ما خبری بازگوی.
حضرت گفت: کدام پیغمبر
گفتند: ذوالقرنین
مشخصاتی که در قرآن برای ذوالقرنین آمده:
1ـ کسی که دربارهی او از حضرت رسول پرسشهایی شده است، پیشتر به ذوالقرنین نامدار بوده، یعنی این لقب یا نام را قرآن به او نداده، کسانی که پرسیدهآند خود این نام یا لقب را بر او نهادهآند. از اینجاست که در قرآن میآید:
«و یسئلونک عن ذی القرنین»
یعنی از تو دربارهی ذوالقرنین میپرسند.
2ـ خداوند کشوری را به کف کفایت او سپرده و وسایل حکمرانی و شهریاری را برایش فراهم ساخته است.
3ـ کارهای بزرگ او عبارت است از سه جنگ بزرگ: اول در غرب تا آنجا که به کرانهي مغرب رسیده است و آنجا را هم که خورشید غروب میکند به چشم دیده است. دوم در جنگ مشرق تا آنجا رسیده است که دیگر جز صحرایی خشک و بدون آبادی ندیده است و باشندگان آن نیز بدوی بودند. کار سوم که شاهکار اوست رسیدن به تنگه و درهای صعبالعبور بوده که از ورای آن تنگه، گروهی پیدرپی به باشندگان این منطقه یورش میآوردند و آنان را غارت میکردند. ساکنان این منطقه قوم نامبرده را «یاجوج و ماجوج» نامیده بودند، این قوم بسیار وحشی و بدون تربیت و فرهنگ بودند.
4ـ شهریار(ذوالقرنین) در برابر هجوم این قوم سدی بنا کرده است.
5ـ سد نامبرده نه تنها از سنگ و آجر بوده بلکه آهن و پولاد نیز در آن بکار رفته است و چنان بزرگ و پهناور بود که از هجوم غارتکنندگان جلوگیری مینمود.
6ـ پادشاه(ذوالقرنین) دادگر و رعیتنواز بود و از خونریزی جلوگیری کرده و قوم مغلوب را کشتار نمینموده است. وقتی که به قوم مغرب چیرگی یافت، شکستخوردگان گمان کردند که مانند سایر فاتحین مورد شکنجه و بیداد قرار خواهند گرفت اما ذوالقرنین چنین نکرد و گفت که نیکوکاران از آسیب محفوظ خواهند بود و او کوشش خواهد کرد که به داد و دهش، دلهای آنان را به سوی خود بکشاند.
7ـ به مال و اندوختهی دنیایی نیاز ندارد و آزمند نیست و حتا مغلوبین خواستند برای بنای سد پولی فراهم کنند، از گرفتن آن پول خودداری کرد و گفت خداوند مرا از مال و اندوختهي شما بینیاز ساخته است، تنها به یاری بازوی خویش مرا همراهی کنید تا سدی آهنین در برابر دشمن بنا کنم.
نخستین اقدام کورش و فتح لیدی:
کورش پس از آنکه بر تخت نشست با پادشاه لیدی که کرزوس نام داشت روبرو گردید. حکومت لیدی دستنشاندهی یونان بود، کورش در این جنگ پیروز شد و از کرزوس خواست که از بتپرستی دست بردارد. سپس او را بخشید و کرزوس با کمال آسایش و احترام در حمایت کورش زندگی را به پایان برد. مردم جهان، از این جنگ دانستند که کورش نه تنها یک فاتح نیرومند تازه است، بلکه یک معلم اخلاق نیز به شمار میرود و بر خلاف روش پادشاهان گذشته ادارهی امپراتوری بزرگ ایران را بر پایهی سیاست اخلاقی قرار داده است.
حملهي دوم به مشرق:
قبایل وحشی و عقبافتادهی «گیدروسیا» و «باکتریا» که در نواحی مشرق سکونت داشتند، سر به شورش برداشتند. گیدروسیا شامل سرزمینی است که بین ایران جنوبی و سند واقع شده و امروز به مکران و بلوچستان موسوم است و باکتریا همان بلخ است.
فتح بابل و آزادی یهودیان:
دربارهی فتح بابل و آزادی یهودیان از اسارت «بیل شازار» و صدور فرمان جهانی حقوقبشر کورش که ذکر آن به تفصیل از نویسندگان و آیات کتاب مقدس تورات دربارهی بزرگمنشیهای کورش رفته است، بازگویی آن مجالی بسیار گستردهتر میجوید که در اینجا نیازی بر بازشکافی آن نمیبینم.
گام سوم در شمال فلات ایران و بنای سد یاجوج و ماجوج:
اقدام دیگر کورش حمله به منطقهی کوهستانی شمال و جلوگیری از خرابکاری قومی به نام یاجوج و ماجوج و بنای سد آهنین است. این اقدام در حدود دریای خزر آغاز میشود و به کوههای قفقاز میرسد. در آنجا بین دو کوه درهای است که سد در آنجا بنا میشود. قرآن در این باره میگوید:
«حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوما لا یکادون یفقهون قولا» یعنی قومی کوهستانی و وحشی بودند که از مدنیت و فهم و سخنگویی بهرهای نداشتند. مقصود از دو سد در اینجا دو دیوارهای است که به شکل کوه بلند در قفقاز قرار دارد. در شرق قفقاز، دریای خزر راه عبور به شمال را سد میکند. در مغرب نیز دریای سیاه مانع از عبور به طرف شمال است. در میانهي این دو دریا نیز رشتهکوه بسیار بلندی است که در حکم یک دیوار طبیعی بین جنوب و شمال محسوب میشود. قبایل شمال برای هجوم به نواحی جنوب هیچ راهی نداشتند جز تنگهای که در میان این رشتهکوهها وجود دارد، وحشیها از این تنگه به نواحی جنوبی هجوم برده و به کشتار میپرداختند. کورش در این تنگه سدی آهنین بنا کرد و بدین وسیله جلوی تازشگران را گرفت. نه تنها مردم قفقاز با ساختن این سد از یورش قبایل شمالی آسوده شدند بلکه همهي نواحی آسیای غربی و شمال مصر نیز از آسیب آنان در امان ماند.
موقعیت اجتماعی ایرانیان و جایگاه زن در ایران باستان:
در تمدن ایران قدیم زن از ارزش حقوقی برخوردار بوده و زنان همهي طبقاب اجتماع از حقوق برابر با مردان برخوردار بودند. به هیچ روی بردهداری و کارهای زشتی چون لواط که موسی سیادت نوشته در ایران باستان نبوده و ایرانیان هیچ گاه در هیچکاری از یونانیان تقلید نمیکردهاند. بلکه آنان را دشمنان سرسخت خود میدانستند. هیچگاه ارتش و سپاه ایران از اسیران جنگی به عنوان برده استفاده نمیکردند و ایرانیان هیچگاه به غارت اموال و دارایی دیگر مردمان نمیپرداختند. در ایران باستان زن جایگاه بسیار ارجمندی داشته و در بسیاری از پایههای زندگی با مرد همکاری میکرده است. در اوستا سرودهایی یافت میشود که به یکسان بودن ارزش زن و مرد اشاره میکند:
«همت، قدرت، توانایی و پیروزمندی را میستاییم، اهورامزدای رایومند و فرهمند را میستاییم. از بین مردان و زنان کسی که برابر آیین راستی ستایشش بهتر است، مزدا اهورا از آن آگاه میباشد. این گونه مردان و زنان را میستاییم.»
دوشیزگان در ایران باستان نه تنها با کارهای خانوادگی آشنا میشدند بلکه ریشههای اخلاقی و دستورهای دینی را نیز فرا میگرفتند و در اجتماع و زندگی فردی از آزادی کنش برخوردار بودند. بنا به گفتهی هرودوت: «در زمان هخامنشیان دولت به مردم کمک مالی میداد تا بتوانند همسر برگزینند.» مانند آنچه که امروز کمکهایی از سوی دولت به نام وامهای ازدواج و خوداشتغالی به جوانان میهنمان داده میشود.
جناب موسی سیادت بدانید که در ایران باستان زن شخصیت حقوقی داشت و میتوانست دارای دارایی باشد و آنها میتوانستند در سرودن اوستا و انجام مراسم دینی با مردان همکاری نموده و یا خود به تنهایی آنها را انجام دهند. بنا بر نوشتهی کتاب «ماتیکان هزار دادستان»(هزار ماده قانون) زنان ایرانی میتوانستند به کار وکالت بپردازند و حتا با بروز شایستگی بر اورنگ داوری بنشینند.
آنگونه که جنابعالی بیشرمانه نوشتهآید زنان کشاورزان ایرانی جزء حیوانات بشمار میرفتند، دروغی شاخدار است و توهینی بسیار بزرگ و نابخشودنی. که شاید برخی از اعراب بدوی پیش از ظهور اسلام این چنین بوده باشند که با پیدایش پیامبر گرامی اسلام به این گونه رسوم جاهلی اعراب و همچون زنده به گور کردن دختران توسط قبایل عرب مهر پایان زده شد.
تهمت بزرگ دیگر جناب موسی سیادت به مردم ایران، نسبت دادن ازدواج با محارم در آیین زرتشت است. این که جنابعالی نوشته در آیین زرتشت تعدد زوجات و اختیار کردن همخوابگان و کنیزان مجاز شمرده میشد، دروغی بسیار بزرگ است. چرا که نخست باید بدانئ که در دین زرتشت یک مرد اجازه ندارد بیش از یک همسر اختیار کند تا چه رسد به تعدد زوجات!(درست چیزی که در آیین اسلام مجاز است و مانع شرعی ندارد). بنابراین دین زرتشت در این باره از اسلام هم سختگیرانهتر عمل میکند.
ایشان باید بداند که ایرانیان باستان به پنج گونه آیین ازدواج داشتهاند:
1ـ پادشاه زنی: پادشاه زن دختری بود که با خوشنودی پدر و مادر برای نخستین بار ازدواج میکرد.
2ـ چاکرزنی: چاکر زن بیوهای بود که پس از درگذشت شوهر با مرد دیگری ازدواج میکرد و یا اگر پادشاه زن نازا بود، شوهر میتوانست زن دیگری به نام چاکر زن اختیار کند.
3ـ خودسرزن: دختری است که با مردی بدون خوشنودی پدر و مادرش ازدواج کند. در این صورت پدر و مادر میتوانستند آن دختر را از ارث محروم کنند.
4ـ ایوک زنی: در این ازدواج مردی که دارای فرزند پسر نبود، اگر او تنها یک دختر داشت، زناشویی این دختر با نام ایوکزن ثبت میشد و نخستین پسری که از این زناشویی به وجود میآمد به فرزندی جد مادری خود درمیآمد. در این نوع زناشویی، چنین میپندارند که پدر با دختر خود زناشویی نموده و از او صاحب فرزند شده است. در صورتی که این گونه نیست و این کار در واقع به گونهای زنده نگه داشتن نام جد دختر است.
5ـ سترزنی: زمانی که پسری برومند یا مردی بدون زن و فرزند درمیگذشت بستگان او از داراییاش دختری را به زناشویی پسری درمیآوردند. تنها شرط این زناشویی این بود که این زن و شوهر پیمان میبستند که یکی از فرزندان خود را به فرزند خواندگی شخص درگذشته درآورند. گاهی فرد درگذشته خواهر جوان و دمبخت داشت و نزدیکان او همین خواهر را با گواه سترزنی به زناشویی جوان دیگری درمیآوردند و فرزندی که به دنیا میآمد را فرزندخوانده برادر خود میخواند که این موضوع نیز به اشتباه نشانهي زناشویی برادر با خواهر جای انداخته شده است.
حال جناب موسی سیادت، چنین جامعهی پیشرفتهای سزاواری اینهمه یاوهها و دشنامگوییها را دارد؟ نیک بنگرید که داوری با خوانندگان خواهد بود.
داریوش
17 تیرماه 1386
یارینامه:
شاهنامه فردوسی
قرآن کریم
ماتیکان هزار دادستان
کورش کبیر نوشته مولانا ابوالکلام آزاد ترجمه محمد ابراهیم باستانی پاریزی
آیین زناشویی زرتشتیان نوشته اردشیر آذرگشسب
اخلاق ایران باستان نوشته دینشاه ایرانی
—————————————————————
پیوست: به روابط روزنامه عصر کارون فرستاده شد.
[email protected]
Entry Filed under: Uncategorized. .
49 Comments Add your own
Leave a comment
Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>
Trackback this post | Subscribe to the comments via RSS Feed
1. ساناز | جولای 8th, 2007 at 8:11 ب.ظ
درود بر شما که در راه راستی گام بر می دارید ……. از پاسخ شما خشنود شدم و مطلب شما را برای گروهی از هموطنان زرتشتی ارسال کردم تا موضوع را به آقای کوروش نیک نام ارجاع داده و اگر لازم است اقدامی جدی تر نمایند …..با سپاس
2. مزدک | جولای 8th, 2007 at 10:59 ب.ظ
پاینده ایرانداریوش جان سپاس که جوابیه را در تارنگار درج نمودی.کوش های دوستان برای پاسخ گویی و اقدامات جدی تر ادامه دارد. نباید بگذاریم با بی تفاوتی ما گستاخی این غیر ایرانی ها بیشتر گردد،و نیز در جواب آیندگان که روزی از ما خواهند پرسید :*شما در برابر این سخنان چه کرده اید؟* پاسخی داشته باشیم تا گرفتار لعن ونفرین نگردیم. ##دوستان گرامی هر چه می توانید این نوشتار را در تارنگارهای خود منعکس کنید.##پاینده ایران
3. سرزمین پارسیان | جولای 9th, 2007 at 12:24 ق.ظ
ایمیل انجمن موبدان تهران: [email protected]
4. سرزمین پارسیان | جولای 9th, 2007 at 12:27 ق.ظ
انجمن زرتشتیان اهواز:http://www.zartoshtyan.blogfa.com/
5. سرزمین پارسیان | جولای 9th, 2007 at 12:36 ق.ظ
تلفن انجمن زرتشتیان اهواز:3363506
6. آتوسا | جولای 9th, 2007 at 2:34 ق.ظ
من اگر برخیزمتو اگر برخیزیهمه برمیخیزندمن اگر بنشینمتو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟18تیر را فراموش نکنید
7. مهران | جولای 9th, 2007 at 9:35 ق.ظ
متاسفانه سراسر ایران داره توسط مزدوران خود فروخته خورده میشه
8. مهتاب | جولای 9th, 2007 at 12:28 ب.ظ
جاوید ایران سرفراز ایرانیدریغست که ایران ویران شود…این ویرانی تنها ویرانی خاک و مرز نیست.بلکه ویرانی فرهنگ و تاریخ غنی یی است که به تاراج جاهلان میرود.نمیدانم چگونه میل نوشتن اراجیف دارند.ذوالقرنین با صفت یکتا پرست نام برده شده است در حالی که اسکندر خدایان بی شماری را میپرستید!اما بسی خرسندم که شما بیدارید و مینویسید.پاینده ایران
9. زاگرسی | جولای 9th, 2007 at 1:54 ب.ظ
با درود فراوان به شما دوست گرانقدر! نیم نگاهی کوتاه به “نام” این زباله نویس رذل و خائن نشان می دهد که این موجود به کدام گروه تعلق دارد! ارزوی تجزیه خوزستان را “روشنفکران خلق عرب” و زباله های متعفن هوادار انها به گور خواهند برد!!!نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنند … ساده لوح انانکه می خواهند تسخیرش کنند! (صائب تبریزی)
10. عمو لره | جولای 9th, 2007 at 5:41 ب.ظ
با درودهای بيکراناميدوارم بيش از گذشته در راه روشنگری خلقها کوشا و موفق باشيد.دوست عزيز : لطفاً آدرس وبلاگ عمو لره را به شکل زيرا در وبلاگ خود اصلاح و يا لينک نمائيد، زيرا آدرس قبلی مسدود ميباشد.با تشکر از لطف شما: عمو لره http://amo-lore.blogfa.com/
11. علیرضا اس اس | جولای 9th, 2007 at 6:38 ب.ظ
درود.واقعا از مطالبتون لذت بردم.تا زمانی که یه مشت عرب بر کشور ما حکومت می کنند اوضاع همین هست.دوست دارم از حزب شما بیشتر اطلاعات کسب کنم باید چیکار کنم؟
12. کورش محسنی | جولای 9th, 2007 at 8:57 ب.ظ
با درود بر شما. ای گرامی شوربختانه خوزستان به آرامی تبدیل به گرمخانه ی جبهه ی پان عربیسم میشود. بارها در این باره هشدار داده بودم. در هر روی آرام آرام کرمهای این گرمخانه از آنجا سربرخواهند آورد و اینها آغاز کار است. باید چاره ای اندیشید. پیروز و سربلند باشید.
13. ایران (بهرنگ) | جولای 9th, 2007 at 9:39 ب.ظ
پیک ایران: روز گذشته و در پي سخنراني امام جمعه اصفهان در جلسه شوراي اداري استان اصفهان در محل استانداري اين شهر،در خصوص حمايت از وحدت مسلمانان و برخورد با مراسم هاي تفرقه انگيز، ماموران وزارت اطلاعات و نيروي انتظامي شهرستان کاشان اقدام به تخريب کامل مقبره ابولولو(قاتل عمر، دومین خلیفه نزد اهل سنت) نمودند .در پي اين اقدام که روز سه شنبه رخ داد عده زيادي از مردم کاشان در تجمع مقابل فرمانداري اين شهر خواستار توضيح مسئولان امر در اين مورد شدند . با تخریب بارگاه مقدس ابولؤلؤ ، پیروز نهاوندی، حالا هیچ کس در ایران خوشحال نیست، جز آل سعود و اعراب وهابی که دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی و شیعه انداما آزادگان و سرفرازان را به خاک نیازی نیست، چرا که آنان نمرده اند، آنان در دلهای مؤمنانشان زنده اند و این همان وعده خداوند به آزادگان شهید است.
14. از هواداران | جولای 9th, 2007 at 10:39 ب.ظ
پاینده ایرانزنده بادپان ایرانیست ها که جلوی این وطن فروشان می ایستند و اجازه نمی دهند زیاد سروصدا کنند.پایدار باشیدپاینده ایران جاوید شاه
15. فرزانه | جولای 10th, 2007 at 6:06 ق.ظ
درود بر شمااین فرد عجب بی ادب و بی فرهنگ بوده که این حرفها را زده است.فکر نمی کنم جز کتاب های مخالف ایرانیان چیزی خوانده باشدوآنقدر حرف های مزخرف نوشته که هی چ کس باورش نمی شود.واقعا مایه تاسف است که این افراد در هوای ایران نفس می کشند!راستی شما که سیاسی می نویسی دیروز 18 تیر بود چیزی ننوشتید؟؟؟؟!!! به امید روزی که هیچ کس به میهن خودش توهین نکند.شاد زید مهر افزون
16. لقمان | جولای 10th, 2007 at 6:57 ق.ظ
به یزدان که گر ما خرد داشتیمکجا این سرانجام بد داشتیم
17. کشورهای پارسی زبان (سه گانه پارسی ) | جولای 10th, 2007 at 9:54 ق.ظ
18. اخگر | جولای 10th, 2007 at 11:02 ق.ظ
پاينده ايراندرود بر شما – نهضت پان ايرانيسم و آموزه هاي آن حكم ميكند كه فرزندان راستين اين مز و بوم كهن آماده نبرد با همه دشمنان ايران در همه عرصه ها ي فرهنگي – سياسي – اجتماعي باشند و شما نيز چنين كرديد پيروز و سرفراز باشيد
19. یک دوست | جولای 10th, 2007 at 12:16 ب.ظ
جوابیه جامع به مقاله موسی سیادت امروز تهیه و به دفتر روزنامه عصر کارون ارسال شد. مدیر مسئول این روزنامه ( آقای سید رسول موسوی – مدیرکل سابق آموزش و پرورش خوزستان ) قول داد تا پایان این هفته و یا اوایل هفته آینده این جوابیه مفصل و بسیار مستدل را در همان صفحه و با همان تیتر چاپ نمایداینجانب روز قبل نیز با یکی از اعضای شورای سردبیری روزنامه مذکور ( آقای رضایی ) نیز صحبت نمودم و به ایشان به شدت اعتراض نمودم که چرا بدون مطالعه هر اراجیفی را آنهم نگاشته شده توسط عناصر مسئله دار را چاپ می کنند. روز بعد این روزنامه توضیحاتی در خصوص رفع مسئولیت از خود در خصوص این مقاله موسی سیادت چاپ نمود.مسئول روابط عمومی این روزنامه ( خانم عیدی ) نیز از مواضع کثیف موسی سیادت تبری جست و قول هرگونه همکاری داد.زنده باد ایران و ایرانی سرفراز.
20. زاگرسی | جولای 10th, 2007 at 2:21 ب.ظ
جناب “یک دوست” با سپاس از زحمات شما هم میهن گرانقدر! با ارزوی تندرستی!پاينده خوزستان ایران!
21. روزبه | جولای 10th, 2007 at 2:31 ب.ظ
يکي گيتي يکي يزدان پرستديکي پيدا يکي پنهان پرستديکي بودا و ان ديگر برهمندگر زان موسي چوپان پرستديکي از روي دستور اوستافروغ و خاور و رخشان پرستديکي ذات مسيح ناصري رابسان حضرت صبحان پرستدگروهي پيرو وخشور تازيحديث و سنت و قران پرستدفقيه ازمند از روي شهوتگهي حور و گهي غلمان پرستدچه نيرنگ است ياران مفتي شرعمريد ابله و نادان پرستداگر پرسي ز کيش پور داوودجوان پارسي ايران پرستد
22. کیان زاد | جولای 10th, 2007 at 8:08 ب.ظ
درود بر فرزندان پاک ایران زمینایران نامت بجاست و مهرت در دل ماستفرزندان ایران به پیش حاکمیت فرقه ای هر روز هیزم در آتش تجزیه طلبان می ریزدایرانی بیدار شوپاینده ایران
23. مزدك | جولای 10th, 2007 at 10:59 ب.ظ
پاينده ايران از تمام دوستان و ياراني كه در اين باره به ما كمك نمودندو براي روزنامه عصر كارون ايميل زده و يا تلفني اعتراض خود را بيان نمودند سپاس گزاري مي نمايم.پاينده ايران
24. پر چم دار | جولای 11th, 2007 at 11:53 ق.ظ
پاینده ایران نمی دانم تا به کجا باید درون این پرتگاه فرو رویم ای یزدان پاک ایرانی کی بیدار می شود برای ایران ………………………پاینده یران
25. رامین | جولای 11th, 2007 at 9:24 ب.ظ
درود بر تو دوست گرامی من هوادار شما هستم رامین از اهواز
26. میرزا | جولای 11th, 2007 at 11:25 ب.ظ
نحوه نگارش صحیح: آزری نه آذری- و این اصطلاح نیز مجعول و غیر قابل استناد است. بهتر است از واژه “ترکی آزربایجانی” استفاده نمایید.
27. برگزیده | جولای 12th, 2007 at 2:06 ق.ظ
مذهبها و مکتبها و عقاید و ایسم هائی که خود را فراتر از ملت و میهن میدانند چه چپ ٫ چه راست ٫ چه بالا و چه پائین و حاضر به پذیرفتن واقعیات جهان هستی و نظام طبیعت و غیر واقعی و ناهماهنگ بودن تئوری های خود با آن نیستند تنها در عرصه عمل است که نظام تصنعی شان محک خورده و قابل بودن یا نبودن آن معلوم می شود. یکی از این محک ها که بهای سنگین آن ضربات مهلک بر پیکره ملت ما بود روز وقوع انقلاب اسلامی و حکومت دنباله آن بود تا خطاها ٫ ابهام ها ٫ تناقضات و خطرات عقاید ومکاتب سازنده این جریان برای صاحبان این ملک روشن شود.
28. اعضا هواداران حزب پان ایرانیست در آبادان | جولای 12th, 2007 at 10:25 ق.ظ
با درود فراوانسرور مزدک ازتلاش های شما و یاران جوان حزب در اهواز و دیگر شهرهای کشور سپاسگزاری فراوان می نماییم.ما هم چون شما در خطه ی خوزستان به سوگند خود در راه پاسداری از این آب و خاک در زیر پرچم پان ایرانیسم وفادار بوده و تا آخرین نفس حاکمیت ملی و رسوایی خود فروختگان و خائنین به ملت را فریاد خواهیم زد.در راه مبارزات ملی، خود را تنها ندانید و ما هم در کنار خود بدانید.بدین وسیله سخن های موسی سیادت و این اقدام ضد ایرانی نشریه عصر کارون و دیگر سرسپردگان به اندیشه ی غیر ایرانی پان عربیسم را محکوم می نماییم. پاینده ایران
29. حسین وطن دوست | جولای 12th, 2007 at 10:35 ق.ظ
پاینده ایراننوشتار روزنامه عصر کارون و جوابیه سرور داریوش را به طور کامل خواندم و هر آنچه که باید گفته می شد ایشان به روشنی بیان نمودند.داریوش گرامی پیروز باشید.امیدوارم جواب شما و دیگر دوستان که به این روزنامه ی پان عرب فرستاده شد در آن چاپ شود.دوستان بدانند که جناب سید رسول موسوی مدیرمسئول این روزنامه فردی است که دارای انحراف اخلاقی است و در صورتیکه این نوشته های توهین آمیز ادامه یابد شرح کاملی از روابط غیر اخلاقی ایشان برایتان خواهم فرستاد تا دست اندر کاران نشریه وخوانندگان آن بدانند که زیر علم چه کس سینه می زنند!پاینده ایران
30. حسین وطن دوست | جولای 12th, 2007 at 10:37 ق.ظ
سروران گرانقدر رایانامه ی تارنگارتان را نگاه کنید نوشتاری کوتاه برایتان فرستاده ام.پاینده ایران
31. یک دوست | جولای 12th, 2007 at 12:08 ب.ظ
جوابیه مهم و تاریخی به اراجیف موسی سیادت روز سه شنبه به دفتر روزنامه عصر کارون تحویل شد. قرار است روز شنبه این جوابیه در روزنامه مذکور چاپ شود. از همه هم میهنان دوستدار این خاک پرگهر درخواست می شود آنرا تهیه و به هر وسیله به اطلاع عموم برسانند تا سند دیگری باشد بر رسوایی روزافزون مزدوران خائن به این آب و خاک.
32. دادگان | جولای 12th, 2007 at 3:35 ب.ظ
با درود و با سپاس از تشریف فرمایی قبلی شما،وبسایت دادگان با ((آزادی آکادمیک)) به روز شد.
33. علی | جولای 12th, 2007 at 8:17 ب.ظ
پاینده ایراندرود بر شما
34. کلنل مصطفی | جولای 12th, 2007 at 10:05 ب.ظ
درودمزدک جانکارت دارمتو یاهو می بینمت
35. ژنرال | جولای 13th, 2007 at 12:57 ق.ظ
سلام دوست عزیز.این روش ها حربه ای برای جلب توجه و خودنماییست که اینها پیشه کردند.اما می تونن بجای این کارها معلق بزنند یا روی دستاشون راه برن یا زنجیر پاره کنند.ژنرال همین الان با مطلب(مصاحبه ژنرال با وزیر فرهنگ ترکیه)بروز شد.منتظر نظراتتون هستم.ممنون
36. یه دوست | جولای 13th, 2007 at 3:43 ق.ظ
سلامآقا دمت گرم داریوش خان عجب جوابی دادی به این یارو .خوشحالم هنوز بعضی ها هستند که به سرنوشتشون و مملکتشون بی اعتنایی نمیکنن.من از خودم خجالت می کشم به خدا.راستی در باره حزب پان ایرانیست می خوام بیشتر بدونم.راهنماییم کنین چکارکنم…کتابی چیزی هست لینک بدین یا زحمت کنین بفرستید به ایمیل خوشحال می شم.
37. فرهاد | جولای 13th, 2007 at 11:51 ق.ظ
با تشکر از وبلاگ خوبتان خوشحال میشویم به ما هم سر بزنید
38. مزدک | جولای 14th, 2007 at 1:18 ق.ظ
پاینده ایراندوست گرامی برای شما چند پیوند(لینک) فرستادم که می توانید از آنجا کتابهای مربوط به اندیشه ی پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست را گرفته و بخوانید.اگر پرسشی داشتید به من ایمیل بزنید.پیروز باشیدپاینده ایران
39. Cengiz Han | جولای 18th, 2007 at 11:29 ق.ظ
40. علی | سپتامبر 13th, 2007 at 4:11 ب.ظ
تمام ایران که فارس نیست من فارس نیستم ودوست ندارم باشم
41. بسام | اکتبر 6th, 2007 at 1:51 ب.ظ
همه این مطالب که گفتی نظر خودتونه و دلیل بر متمدن تر بودن شما نسبت به عرب ها نیست بهتره که تاریخ عرب ها رو هم مرور کنید.آن هم خردانه نه کور کورانه.
42. الهام آل کثیر | اکتبر 6th, 2007 at 1:57 ب.ظ
آیا کوروش به تمام اون به قول شما سند حقوق بشرش عمل کردآیا خشایار خون خار و هلاکو و کوروش با این همه کشتار و خون ریزی در اکثر نقاط اسیا و اروپا پیغام دمکراسی را به مردم می دادند……اسلام آیین عربی افتخار ماست
43. الهام آل کثیر | اکتبر 6th, 2007 at 1:58 ب.ظ
آیا کوروش به تمام اون به قول شما سند حقوق بشرش عمل کردآیا خشایار خون خار و هلاکو و کوروش با این همه کشتار و خون ریزی در اکثر نقاط اسیا و اروپا پیغام دمکراسی را به مردم می دادند……اسلام آیین عربی افتخار ماست
44. الهام آل کثیر | اکتبر 6th, 2007 at 1:58 ب.ظ
آیا کوروش به تمام اون به قول شما سند حقوق بشرش عمل کردآیا خشایار خون خار و هلاکو و کوروش با این همه کشتار و خون ریزی در اکثر نقاط اسیا و اروپا پیغام دمکراسی را به مردم می دادند……اسلام آیین عربی افتخار ماست
45. الهام آل کثیر | اکتبر 6th, 2007 at 1:58 ب.ظ
آیا کوروش به تمام اون به قول شما سند حقوق بشرش عمل کردآیا خشایار خون خار و هلاکو و کوروش با این همه کشتار و خون ریزی در اکثر نقاط اسیا و اروپا پیغام دمکراسی را به مردم می دادند……اسلام آیین عربی افتخار ماست
46. قیس کعب از شوش | اکتبر 6th, 2007 at 2:02 ب.ظ
تمام مطالب شما از یک زاویه محدود و بسته و تعصب می باشد
47. قیس کعب از شوش | اکتبر 6th, 2007 at 2:03 ب.ظ
تمام مطالب شما از یک زاویه محدود و بسته و تعصب می باشد
48. احلام از اهواز | اکتبر 6th, 2007 at 2:04 ب.ظ
شما که ادعا می کنید اصل و نسبتون تو الاهوازه اسم 2 تا از پدر بزرگ هات رو که تو اهواز به دنیا اومدن رو بگو ببینم ؟جقله……..
49. ائلمان | سپتامبر 18th, 2012 at 2:35 ب.ظ
دیگر زمان کورش -خشا- داریوش و هخا ها و ساسی ها با افشاگریهای خلقهای زیر ستم شاهی تمام شده است لطفا بروید دنبال کسی باشید که حداقل به مادر و دختر خود -زن برادر – دختر برادر رحم کنه بگردید