پیامی به مردم آذربایجان به مناسبت سالگرد معاهده ی ننگین گلستان و ترکمنچای

اکتبر 18, 2008

به نام خداوند جان و خرد

پاینده ایران  

از دژهای استوار پاسداری ایران ,از سنگرهای مقاوم پان ایرانیست به شما ای ایرانیان پاک سرشت آذربایجان گرم ترین درودهای خود را پیشکش می کنم بر شما ای آزادگان شریفی که هنوز حادثه ی شوم ترکمانچای روح و روانتان را خلیده و وجدانتان را آزرده است.برخاک پاکی که اشکها و حسرت عباس میرزا,قائم مقام و امیر کبیر را در دل خود چون راز دردناک تاریخی به یادگار دارد,فریاد هزاران هزار شهید سرفرازی را که با یاد خدای ,الله الله گویان به پیشباز خطر رفته و خاک وطن خود پاسداشته اند و ایران را با آخرین نگاههای خود با آخرین نفسهای خود ;با آخرین امیدهای خود به نسلهای بعد سپرده اند , به سینه دارد. شما را باد ای پیشگامان خط,   اراده ی پیروز مندان و قامت قهرمانان تاریخ و شرف و غیرت ایرانی پاک گوهر!

ای هموطنان گرامی تر از جان من ,آذربایجان دیار شریفی است ,خاکش فرزندان خوبی برای ایران پرورده .مادرمان در روزهای سختی بدان دیار امیدها داشته است.تاریخ به یاد ندارد که به حرف بیکسان از راه رفته باشد,تلاش ناپاکان را ناکام گذاشته است.برای پاسداشت ایران دلیران کم مانندی چون آتروپات ,بابک,شاه اسماعیل,ستارخان و ثقه السلام و … به دامان پرورده که همه رزمنده و آرمانخواهانه این خاک پاک را پاسداشته اند.آیا شما نیز بدین رزم آماده اید ,آیا خود را برای کوشش و نبرد به راه ایران مهیا داشته اید ,آیا این خواسته, این رسالت چون شرری در اندرون سینه هایتان شعله ور شده و بالا گرفته است!آیا گوهر پاکتان را پاس داشته اید ,آیا دست ناپاکان و کج اندیشان را از آن دیار پاک کوتاه کرده اید !آیا شرور بد طینت از هیبت شما ,از ترس به دخمه های تاریک خود جسته اند؟یا نه در بازار کج اندیشی و فریب و بد طینتی سوداگری می کنند؟آیا این شیران هستند که بیشه را پاس می دارند یا زوزه ی گرگان است که گوشها را می خراشد و روانها را می آزارد؟

کوششهایی که در این دیار به همراه دیگر فرزندان وطن برای وحدت ایران زمین و زدودن آثار ضعف و سستی ,فتور و شکست به عمل آمد,با همه ی دلاوریها ,خود گذشتگیها و ایثارها ,هنوز نتوانسته شاهد مقصود به آغوش کشد!آیا برای خیزشی دوباره برای نیرومندی دگر باره تاب و توش نگرفته اید!؟آیا شمائید که چون صلا داده شود که کیست که “پیمان بسته است با خدای خود ,با خون خود ,که مام میهن را تا واپسین دم پاس دارد؟مرزها را از گزند اهریمنان” در امان دارد؟فریاد بر میدارید ما.

شماراست که ماران زهرداری که در گوشه هایی پنهان شده و انبان پر از زهر می کنند بدیده بگیرید,پادزهرها بسازید و یک لحظه آرامشان نگذارید !مبارزه ی بزرگی داریم.سینه به سینه ,نفس به نفس بداندیشان را مهار کنید .با خردورزی و روشنگری سر ماران را فرو کوبید و صدای گرگان بشکنید .آنان در شکل گیری حکومتهای مشروطه گذر به دموکراسی و امکان تحقق شرایط پایبندی به حقوق بشر که نیاز ملی است و مقدمه ی قدرتمندی موانع جدی هستند و حیات ملی ما را با خطرات عدیده ای مواجه می کنند.نگذارید بذر فاسد این بد انیشان در مزرعه ی حیاتمان علفهای هرز پدید آورد.آنگاه مهیا شوید برای قدرتمندی و سربلندی ایران .این همان راهی است که خواست و کشش فطری ماست که ازآن دور افتاده ایم .به طبیعت خود بازگردیم .ندای درون خود را بشنویم که ما را به سربلندی و عظمت و مهی فرا می خواند .ترس را خوب بشناسید تا مبادا در میانه ی راه راهتان زند اما مسحور آن نشوید.با تدبیر و دلی پر امید پای در راه عبور از این گردنه ی سخت تاریخی بگذارید که آنسوی این پایمردی ,این ایستادگی ,این ایمان غلبه بر احوال بیمار و افتادگی و شکستهاست.

                                                                                                حجت کلاشی

                                                                               مسوول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

Entry Filed under: Uncategorized. .



No Comments yet Add your own

  • 1.    عقاب ایران  |  اکتبر 19th, 2008 at 3:15 ب.ظ

    درود فراوان به شما دوست عزیز, ایرانمان به زودی از ظلم و چپاول رها خواهد شد. تقاضا داریم حتما از وبلاگ ما دیدن فرمایید. منتظر شما هستم هموطن گرامی…

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها