ذات نایافته

فوریه 6, 2010

ذات نایافته

از : نکته سنج

چندی است گویندگان و
نویسندگان طرفدار دولت اسلامی تبلیغاتی به چنگ گرفته و پیوسته بر سر مخالفین خویش
می کوبند.

داستان از آنجا ناشی
شد که جمعی از جوانان میهن پرست در آخرین روزهای ماه رمضان، آن روز که بنام قدس
نامگذاری شده، شعارهای چون «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» یا «نه غزه نه لبنان
فقط فلات ایران»، سرداده بودند.

براستی اگر طرفداران
حاکمیت بی حب و بغض به کالبدشکافی این گونه شعارهای می پرداختند،هیچ گاه به چماق
تکفیر و ستم متوسل نمی شدند و بیگمان نتیجه جز این می شد که اکنون پیش آورده اند.

آن بزرگواری که از سر
مخالفت با جوانان و شعارهای یادشده به شعاردهندگان توصیه می کند، حال که این شعار
را سر داده اید پس «نمازتان هم تغییر دهید و بگویید اسلام مخالف ما و مخالف
ایرانیان است».

اگر این بزرگوار! خود
را ایرانی می داند که می داند، پس چگونه به خود اجازه می دهد، سرزمینی دیگر را از
میهن خویش بیشتر دوست بدارد! و اگر سرزمینی دیگر را بر میهن خویش ترجیح می دهد،
چرا راهی آن دیار نمی شود تا در آنجا معتکف شود؟

این جناب و دیگر هم
اندیشانش باید بدانند اگر گروهی فریاد برمی دارند، «پیش
از آنکه در اندیشه مردمانی باشید که پیوسته به حقوق ملت ایران و عنصر ایرانی بی
حرمتی روا داشته و می دارند (حضورشان در ارتش متجاوز صدام در جنگ علیه ایران، عدم
شناسایی مالکیت ایران بر جزایر سه گانه) در اندیشه سرزمین خویش و ملت خود باشید»

آیا سخنی بخطا گفته اند که چنین مورد بی مهریشان قرار می دهید و کافر و دشمن اسلام
شان می شمارید؟

وقتی حاکمیت بر آن نیست
که حقوق از دست رفته ملت ایران را بخواهد، وقتی که دولتمردان و دینمداران، ایران
را آنچنان که شایسته است نمی شناسند تا روزی که استعمارگران از بحرین، آران
(سرزمین قفقاز) یا مداین(پایتخت ساسانیان) که همه با نیرنگ از مام میهن جدا شدند یا
یک کشور هندسی و بی هویت را ساخته و در چنگ خویش گرفته اند، لااقل باید مردم
بوِیژه جوانان این حق داده شود که انزجار خویش را از تجزیه ایران بگوش جهانیان
برسانند، در حالیکه این حاکمیت می کوشد از فریاد «جانم فدای ایران» جلوگیری کند و
آنرا کفر بداند.

البته این گفته مورد
تایید است که «دفاع از مردمان ستمدیده جهان جزء سیاست های اصلی انقلاب اسلامی است»،
اما پرسش از حاکمیت اسلامی ایران این است آیا تنها فلسطینیان مردمان ستمدیده این
کره خاکی هستند؟ آیا مسلمانان ایرانی تبار جای گرفته در سرزمین های جدا شده شمال
ایران (چچن، اینگوش، هفده شهر قفقاز، گرجستان) و مسلمانان چین که پیوند ناگسستنی
با فرهنگ ایران دارند و سالهاست با حکومتهای خویش در ستیزند و با داس مرگبار ستم آنان
درو می شوند ،ستمدیده به حساب نمی آیند؟پس چرا در مورد آنان سکوت می کنید و بر
سلاخی آنان به نظاره می نشینید؟

«دفاع از مردمان
ستمدیده جهان جزء سیاست های اصلی انقلاب اسلامی است»، اما نگاهی گذرا به روزنامه
های کشور نشان می دهد، بیش از هفتاد درصد مردم سرزمینمان در هزینه های زندگی
وامانده اند و زیر خط قفر زندگی می کنند، همچنین است که اکثر قریب به اتفاق ملت
بزرگ ایران درگیر هزینه های سنگین و کمر شکن بهداشت، درمان و آموزش هستند، بگونه
ای که فرزندان این مرز و بوم در مدارس دو نوبته و سه نوبته عمر گرامی خویش را به
نام تحصیل هدر می دهند و حکومت به بهانه کمبود بودجه، اصل
تحصیل رایگان در قانون اساسی(اصل سوم بند سوم و اصل سی ام) را زیر پاگذاشته و با
ایجاد مدارس پولی بانام پرفریب غیر انتفاعی از آموزش یکسان همه فرزندان ایران شانه
خالی می کند
؛…دیگر از فحشا و اعتیاد سخنی بمیان نمی آورم… در چنین
شرایطی کمک های بیدریغ مالی حاکمیت به سرزمین های فلسطین، لبنان و…. ادامه دارد.

اگر می خواهیم برای
دیگران دل بسوزانیم و اگر دین به ما می آموزد به مردم زیر ستم یاری برسانیم و اگر
قانون اساسی بما میگوید برای دردهای دیگران درمان باشیم، ابتدا باید به سرزمین
خویش بیندیشیم، باید حق گزینش و بیان عقاید را برای جوانان بطور اخص و همه ملت
ایران بطور اعم محترم بشماریم و فرزندان این سرزمین را به سبب عدم پذیرش خط و مشی
حاکمیت راهی سیاه چاله ها نسازیم که از دیرباز گفته اند:

ذات نایافته از هستی
بخش

کی تواند که شود هستی
بخش

پاینده ایران1388

دسته بندي: نوشتارهاي پان ايرانيستي

Entry Filed under: Uncategorized. .



Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها