سعی کن آزاد مرد باشی

سپتامبر 21, 2010

سعی کن آزاد مرد باشی

آرش كیخسروی


ما بارها و بار ها از انسان‌های متدین نقل قولی از امام حسین (ع) را شنیده‌ایم که خطاب به لشکریان یزید فرموده‌اند: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»، ولی من شخصا در عجبم که چرا بعضی از دین‌داران میانه‌ی خوبی با آزادگی ندارند و اگر چه شاید ساعت‌ها برای مظلومیت امام حسین گریه کنند اما در برخورد با مخالفین خود بیشتر از رفتار یزید تبعیت می‌کنند. ترجیح می‌دهم این قسمت را ادامه ندهم تا من نیز به مانند این عزیزان از مردان خدایی برای رسیدن به اهداف زمینی خود استفاده ابزاری ننمایم.

ماجرایی در این چند روز اتفاق افتاد که خلاصه آن بدین شرح است:

روز جمعه 19/6/89 سه نفر از یاران ما کرج را به سمت اصفهان ترک نمودند، تا حدود ساعت 18 از حال آنها با خبر بودیم و بعد تلفن‌های هر سه خاموش شد و ما ماندیم و بی‌خبری مطلق و کاسه‌ی چه کنم در دست!

ظهر شنبه به همراه کاوه شهریاری به اصفهان رفتیم تا شاید خبری از ایشان پیدا کنیم و به این همه نگرانی و دلشوره خاتمه دهیم. مصطفی لطفی‌کیان نیز که ساکن اصفهان است و تلفنی از همه جا پرس و جو کرده بود با ما همراه شد، همه جا تعطیل بود و تنها پاسخ این بود که فردا مراجعه کنید. روز یکشنبه به همه جا سرزدیم، برای اینکه مطلب طولانی نشود از ذکر جزییات می‌گذرم. یکی از جاهایی که رفتیم خیابان بزرگمهر – خیابان هشت‌بهشت غربی ستاد خبری اداره اطلاعات اصفهان بود. سربازی خوش برخورد با تلفن با حاج آقایی صحبت کرد و موضوع ناپدید شدن سه عزیز ما را به ایشان گفت، حاج آقا موضوع را مرتبط با اداره اطلاعات ندانستند، گوشی را به من دادند و گفتم این سه نفر از اعضای حزب پان‌ایرانیست هستند، از من خواستند منتظر بمانم. حدودا یک ربعی گذشت تا ایشان زنگ زد و گفت همکاران ما اطلاعی از دوستان شما ندارند بهتر است از طریق دادسرا و نیروی انتظامی پی‌گیری کنید. تنها حدس ما این بود که هم‌وطنان اطلاعاتی یاران عزیزمان را دستگیر نموده‌اند و حال با این پاسخ ما ماندیم و ذهن‌هایی که سعی داشتند سناریوی دیگری برای این اتفاق پیدا کنند.

ما به پاسگاه و دادسرا و آگاهی رفتیم و اقدام نمودیم و تا شاهین‌شهر هم کار ادامه پیدا کرد و اینگونه، نزدیک به سه روز از سرنوشت سروران سید رضا کرمانی، حسین شهریاری و حجت کلاشی بی اطلاع بودیم تا بعد از ظهر دوشنبه 22/6/89 که هر سه با خانواده‌ها تماس گرفتند و معلوم شد گویا توسط اداره اطلاعات بازداشت شده‌اند. ما آنچنان از این خبر خوشحال شدیم که اصولا فراموش کردیم آنها در چه وضعیتی هستند. اینکه می‌گویند به مرگ می‌گیرند تا به تب راضی شویم دقیقا مصداق این ماجراست.

از نظر حقوقی مطمئنم که این بازداشت غیر قانونی است و کارشناسان اداره اطلاعات اصفهان می‌باید پاسخگوی عمل خود باشند، در این میان مساله بسیار مهم دیگری مطرح است و آن اینکه حتی اگر کارشناسان و مدیران اداره اطلاعات اصفهان به این نتیجه رسیده‌اند که می‌باید این انسان‌های وطن‌پرست را بازداشت کنند، چرا اینگونه رفتار کرده‌اند؟ چرا خانواده‌های این عزیزان را سه روز در حالتی پر اضطراب و پر استرس قرار دادند؟ و از همه مهمتر چرا دروغ گفتند؟ می‌دانم پاسخ این قبیل سوالات را همه می‌دانند ولی نمی‌دانم هم‌وطنان اطلاعاتی چه اصراری بر این دارند که تمام رفتارهای خود را اسلامی و انسانی جلوه دهند؟ امیدوارم آنها آزاد‌مردی را تجربه کنند و به جای پنهان نمودن خود در پشت عکس‌ها و افراد و وزارتخانه با عذرخواهی از یاران ما و آزادی بدون قید و شرط آنان مساله را ختم به خیر کنند.

برگرفته از تارنماي سرور آرش كيخسروي

Entry Filed under: نوشتارها. .



Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها