'اخبار'
همایش “بررسی سیاست خارجی دولت یازدهم” یکشنبه گذشته 9 آذرماه 93 از سوی شورای هماهنگی جوانان احزاب اصلاحطلب خوزستان در تالار مهتاب کتابخانه مرکزی اهواز در بلوار ساحلی کیانپارس برگزار گردید. سخنران این همایش دکتر داوود هرمیداس باوند، دیپلمات اسبق وزارت امورخارجه ایران در سازمان ملل و از اساتید برجسته حقوق بینالملل دانشگاه تهران بود. (گزارش همایش در تارنمای بهارنیوز)
سخنان رییس جوان شورای هماهنگی در ابتدای نشست این امیدواری را بهوجود آورد که این همایش برای شناخت بهتر موضع ایران در قابل پرونده هستهای مفید خواهد بود. آقای طباطبایی اشاره داشت که «باید نقاط ضعف را به نقاط قوت و نقاط قوت را به نقاط پیشرفت تبدیل کنیم» که سخن درست و بجایی بود.
گام نخست برای این پروسه، اذعان به وجود ضعف، شناسایی و راهکارهای برطرف نمودن آن است. در آن سو بیان شفاف تواناییها نیز یک امر مهم است.
پس از پایان برنامه نخستین موضوعی که ذهن من را مشغول کرد، واژه کلیدی “بررسی” در عنوان این همایش بود، ولی در طول بیانات سخنرانی چیزی از بررسی سیاست خارجی دولت روحانی ندیدم. آنچه بیان شد شرح ما وقع پرونده هستهای از آغاز آشکار شدن اقدامات هستهای ایران برای جامعه جهانی، قرار سعدآباد، موضع دولت احمدینژاد و سپس رویکرد دولت جدید تا به امروز بود. سخنانی که بارها و بارها در رسانهها و مطبوعات درون مرز و برونمرز شنیده و خوانده بودیم. در حالی “داستان” این پرونده برای حاضرین بیان گردید که انتظار میرفت دکتر باوند با توجه به دانش آکادمیک، تسلط بر مسایل حقوق بینالملل و تجربیات ارزشمند خود به شکلی تخصیتر به این موضوع مهم و حیاتی میپرداخت و ابعاد آن را بیشتر باز میکرد. چه عامل یا عواملی باعث شد این برنامه که در یک سالن خوب و استاندار که علیرغم خبررسانی گسترده با حضور علاقه مندان همراه بود، نتواند پربار باشد؟ آیا استاد باوند برای بیان آزادانه دیدگاههای تخصصی خود محدودیت و معذوریت داشت. اگر چنین بود چرا حضور در این جمع را پذیرفت؟ در پایان سخنرانی علیرغم علاقه مجری برنامه استاد باوند اجازه داند که 5 پرسش مطرح شود. پرسش اینجانب به عنوان دومین پرسش مطرح شده به دلیل رویکرد انتقادی از سوی مجری برنامه خوانده نشد و از پرسش یکی دیگر از دوستان، به بهانه کمبود وقت به دلیل تاخیر یکساعته، جلوگیری به عمل آمد. پرسش این بود که نقاط ضعف ایران این پرونده چیست؟ ما در این توافقات چه دادیم و چه چیزی ستاندیم؟ آیا مردم ایران محرم نیستند که در جریان مهمترین موضوع سیاسی روز ایران و خاورمیانه که مستقیما به زندگی آنان مرتبط است، قرار گیرند؟
نکته بعدی بی سلیقگی برنامهریزان و برگزارکنندگان این همایش در گزینش این روز بود. نهم آذرماه سالروز بازپسگیری جزایر سهگانه تنب بزرگ و کوچک و بوموسا و تثبیت حاکمیت ایران بر این سه جزیره ایرانی بود. یکی از بهترین و مهمتری آثار دکتر هرمیداس باوند کتاب “مبانی تاریخی، سیاسی، حقوقی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی” میباشد و از کتب انگشتشماری است که تقریباً کلیهی دیدگاههای تاریخی و حقوقی دولت ایران با استناد به اصول اساسی حقوق بینالملل عمومی و تاریخ روابط بینالملل در باب حاکمیت بر جزایر سه گانه و نیز رد استدلالات حقوقی و غیر حقوقی طرف مقابل در آن به روشنی و با زبانی ساده بیان گرده است. این کتاب در اصل به زبان انگلیسی در نیویورک چاپ شد و نخستین ترجمه آن توسط دکتر بهمن آقایی در سال 1377 منتشر شد.
منطقی مینمود که در این روز استاد باوند برای سخنرانی درباره موضوع مهم تاریخی سیاسی و اهمیت استراتژیک و ژئوپولوتیک جزایر سه گانه ایراد به اهواز دعوت میشد. متناسب بود که در تقارن روز نهم آذر، حضور استاد باوند و تخصص ویژه ایشان در این زمینه و همچنین شرایط خوزستان و زمزمههای ضدایرانی تجزیهطلبها که همیشه رویکری خصمانه نسبت به سه جزیره ایرانی دارند، این همایش با محوریت جزایر سه گانه انجام می پذیرفت.
به هر روی چشمپوشی و عدم بیان شفاف نقاط ضعف و مشکلات و چالشهای پرونده هستهای از سوی اصلاحطلبان و هواداری بیچون و چرای حامیان دولت روحانی، همانند ندیدن نقاط قوت و مثبت “توافق خوب هستهای” از سوی اصولگرایان است. هر فرد ناسیونالیست مانند من، بدون تردید از توافق هستهای و خروج ایران از این انزوا و بنبست خرسند و شادمان خواهد بود… اما نه هر توافق! آنگونه که برخی میگویند و میخواهند، بلکه باید خواستار یک “توافق خوب” بود که منافع و مصالح حیاتی ملت ایران نیز در آن لحاظ شود.
نیروهایملی و میهنپرستان نیز “دلواپس” سرنوشت این پرونده و آینده ایرانِ پس از توافق نهایی هستند. دلواپسی ما از نوع دیگری است، این دلواپسی از جنس عشق به ایران و ایرانی و نگرانی برای آینده حاکمیت ملی و جایگاه ایران در منطقه است نه به خاطر منافع شخصی و جناحی. باید بین دلواپسی یک میهن پرست و موضع گیری های جناحی برخی آقایان، تفاوت قایل شد؛ هرچند برخی از سخنان و ایرادهای وارده از سوی جریان اصولگرا نیز درست است و باید از سوی دولت پاسخ داده شود. عدم شفافیت و صداقت دولت و نیز حواله به جهنم دادن مخالفین و دلواپسان از هر گروه و هر جناح و با هر تفکر، گره گشا نخواهد بود! هر چند ما نیز با آن مخالفان، مخالف باشیم!
گویند: عیب او جمله بگفتی هنرش نیز بگو… هر چند این نوشته ای با رویکرد انتقادی بود اما باید از تلاش جوانان و کسانی که بیتفاوت به مسایل جاری جامعه نیستند و دغدغه سربلندی ایران و ایرانی را دارند سپاسگذار بود و برگزاری چنین برنامههای با حضور اساتید ملیگرا را در فضای سیاسی خوزستان غنمیت شمرد. نگارنده با توجه به فعالیتهای چندینساله سیاسی و اجتماعی با مشکلات و سختیهای برگزاری چنین برنامههایی کاملا آشنایی دارم و انجام چنین حرکتهایی را در نوع خود به فال نیک گرفته و به برگزارکنندگان آن خسته نباشید میگویم.
پاینده ایران
میلاد دهقان
خوزستان – 14 آذرماه1393
پیوندک : http://paniranist.net/?p=2262
دسامبر 6th, 2014
در پی بارندگی های شدید در استان خوزستان، امروز چهارم آذرماه 1393 شهرستان ایذه دچار آبگرفتگی شدید معابر شد. حجم آب انقدر زیاد بود که عبور و مرور در شهر را مختل . کرد و باعث غرق شدن یک نوجوان و مفقود شدن چند تن از اهالی شهر شد. در زیر تصاویری از این سیل را می بینید.
پیوندک : http://paniranist.net/?p=2237
نوامبر 25th, 2014
پاینده ایران
نشست حزب پان ایرانیست تشکیلات خوزستان در آدبنه 23 آبان ماه 1393 در دفتر حزب پان ایرانیست در اهواز (پایگاه سرور ابراهیم میرانی) با حضور اعضا و هواداران حزب برگزار شد.
این نشست در ساعت 11 پیش از ظهر با نوای سرود ملی ای ایران آغاز شد. سرور میلاد دهقان به عنوان اداره کننده نشست، به باشندگان خوش آمد گفته و به رسم دیرینه پان ایرانیست ها متن “سرآغاز” حزبی را خواند. پس از آن سرور ناصر از کوشندگان حزب در خوزستان سخنان خود را با خوشحالی درباره از سرگیری نشست های حزبی در خوزستان آغاز نمود. ایشان درباره جلوگیری از نشر اندیشه پان ایرانیسم در سالهای گذشته گلایه کرد و سرانجام با خواندن قطعه شعری از عماد خراسانی سخنان خود را به پایان رساند. سرور پارسا خلفی از کوشندگان دیرگام حزب هم دقایقی چند برای حضار سخنانی ایراد کرد و پس از آن سرور حجت کلاشی که از تهران به اهواز آمده بودند. پشت میکروفون قرار گرفته و تحلیل خود را از وضعیت خاور میانه و دکترین پان ایرانیسم بیان کردند که فایل صوتی آن نیز در ساند کلاد حزب در دسترس علاقه مندان قرار دارد.
https://soundcloud.com/paniranist-party/paniranism-doctorine
در این نشست سروران خوزستانی از شهرهای اهواز، آبادان، ایذه، شوشتر، رامهرمز حضور داشتند.
نشست با بخش پرسش و پاسخ در ساعت 14 به پایان رسید.
تصاویری از این نشست را می بینید.
سرور حجت کلاشی
سرور پارسا خلفی از پیشکسوتان حزب
پیوندک http://paniranist.net/?p=2221
نوامبر 16th, 2014
۴۵ زندانی سیاسی در بیانیه با تقدیر از اراده استوار و اعتراض به حق ابوالفضل عابدینی مصرانه از وی خواسته اند که به این اعتصاب غذا خاتمه دهد.
به گزارش کلمه، زندانیان سیاسی در بیانیه خود نوشته اند که فریاد بلند مظلومیت تو امروز با اعتصاب غذای طولانیات نه تنها در ایران عزیز بلکه فراتر از آن به گوش آنهایی که قلبشان برای انسانیت و حق و حقیقت میتپد رسیده و آن قلبها را در پایمردی و پایداریت به تحسین وا داشته است.
در این بیانیه تصریح شده است که ما هم بندیان تو که حق طلبی و حق جویی و استواری و پایمردیت را از نزدیک دیده و شناختهایم نیک میدانیم که تو امروز هزینه شهادت بر آثار شکنجههایی که بر تن مصدوم و مجروح مرحوم ستار بهشتی دیده بودی میدهی آری آنان که میخواستند حقایق خون ستار مستور بماند طبیعی است بجای شکنجه گران بر شاهدی که شهادتش پردهها را کنار زد و شکنجهها را عریان ساخت خشم گیرند و علیرغم اینکه به او امان داده شده بود او را تبعید نمایند.
روز گذشته نیز ابوالفضل قدیانی در نامه ای از عابدینی خواسته بود به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد.
(بیشتر…)
آگوست 15th, 2013
صد تن از فعالان مدنی و سیاسی با امضای نامهای از ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی در زندان کارون اهواز خواستهاند تا اعتصاب غذای خود را بشکند.
بر اساس گزارش سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، در بخشی از این نامه آمده است: با اعتراض به دست اندرکاران و مباشران ظلم هایی که برتو و دیگر جوانان دلسوز این سرزمین می رود. از تو میخواهیم به اعتصاب غذایت پایان دهی و احقاق حقوق پایمال شده ات را از طرق دیگری پیگیری کنی.
ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری، فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهاماتی از قبیل “ارتباط با دول متخاصم” و “تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه” به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. او یک سال بعد از صدور حکم اول، بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد. وی که اوایل مرداد ماه به زندان اهواز تبعید شد در اعتراض به تبعید غیر قانونی خود ۱۴ روز است که دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
متن کامل این نامه که برای سازمان جوانان پان ایرانیست ارسال شده است به شرح زیر می باشد:
(بیشتر…)
آگوست 12th, 2013
سید حسین رونقی در نامه ای از بند ۳۵۰ زندان اوین به همبند سابق خود، ابوالفضل عابدینی، که بیش از دو هفته ی پیش به زندان اهواز تبعید شد و از همان روز در اعتراض به این تصمیم دست به اعتصاب غذا زده است می نویسد: میدانم که پایداری و ایستادگی امروز ما، فرهنگ فردای فرزندان این مرز و بوم است و از همین رو عاجز از آنم که در مقابل اعتراض و ایمان تو بایستم و به تو بگویم به فکر جان و سلامتیات باش، عاجزم چرا که هیچ یاری کننده و فریادرسی نیست که تو را در این روزهای سخت همراهی کند، چرا که ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
به گزارش وب سایت کلمه این فعال حقوق بشر در بند در نامه ی خود با اعلام اعتصاب غذا در حمایت از ابوالفضل عابدینی آورده است: من در اعتراض به بیتوجهی مسئولان به جان و سلامت انسانها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانوادهام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بیگناه و قرار دادن اجباری آنها در شرایط غیرانسانی، بیخبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزیها و نارواییها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه میدانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت.
(بیشتر…)
آگوست 11th, 2013
متاسفانه خبرهای بدی از زندان کارون اهواز و اعتصاب غذای ابوالفضل عابدینی به گوش می رسد. بر اساس خبری که امروز در تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست منتشر شد حال ابوالفضل عابدینی یار دربند ما به دلیل اعتصاب غذا رو به وخامت گذاشته و معده اش دچار خونریزی شده است.
ابوالفضل عابدینی پنجم مردادماه طی یک اقدام غیرقانونی از زندان اوین تهران به زندان کارون اهواز منتقل شد و از همان تاریخ دست به اعتصاب غذا زد. با توجه به بیماری قلبی(افتادگی دریچه میترال) و ناراحتی کبد و همچنین وضع جسمانی ایشان بیم خطر جانی این زندانی میهن پرست وجود دارد.
اعتصاب غذا معمولا یکی از شیوه های خطرناک است که باعث ناراحتی های شدید گوارشی و داخلی برای زندانی می شود و زندانیان سیاسی برای رساندن صدای خود به جامعه و وجدان های بیدار از آن استفاده می کنند.
گفتنی است ابوالفضل عابدینی به دلیل «عضویت در حزب پان ایرانیست و مجموعه فعالان حقوق بشر»، «ارتباط با دول متخاصم» و «گفتگو با رسانه های بیگانه» به تحمل 11 سال حبس محکوم شد و بار دیگر در حالیکه حکم زندان را سپری می کرد از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسهای به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد! وی تا کنون مدت 4 سال از این حکم سنگین و غیرعادلانه را سپری کرده است.
http://paniranist.net/?p=2085
آگوست 6th, 2013
کلمه- زهرا صدر: ﻣﺎﺩﺭ ابوالفضل عابدینی ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ که هفته ی گذشته به زندان کارون اهواز تبعید شده ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﺍﻫﻮﺍﺯ در گفت و گو با کلمه، ﺍﺯ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪ ﺟﺴﻤﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ در پی اعتصاب غذا ﺧﺒﺮ می دهد.
روز شنبه کلمه خبر داد که ابوالفضل عابدینی که در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود، به زندان اهواز تبعید شد. وی بدلیل اعتراض به تبعید غیرقانونی به هنگام خروج از زندان اوین اعلام اعتصاب غذا نامحدود کرده و گفته تا زمان بازگشت به زندان اوین اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد.
این فعال کارگری و روزنامه نگار ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺭﺯﮔﺎﻩ ۸ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻏﯿﺮﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ و هوای گرم و نامساعد شهر اهواز ﺑﯿﻢ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺟﺴﻤﯽ ﻭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ برﻭﺩ.
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﺎﺑﺪﯾﻨﯽ از ملاقات خود با فرزندش می گوید: ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻢ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﮑﺴﺖ.
(بیشتر…)
آگوست 4th, 2013
ابوالفضل عابدینی نصر، زندانی سیاسی عضو حزب پان ایرانیست که چندی پیش به زندان اهواز تبعید شد در نامه ای به ریاست قوه قضاییه آملی لاریجانی به شرح جزییاتی از روند بازداشت و دوران بازجویی و صدور حکم خود و تهدیدها و مشکلات پس از آن پرداخته است.
به گزارش کلمه، این فعال سیاسی که در زمینه های کارگری و روزنامه نگاری فعالیت های گسترده ای داشت در نامه ی خود با ذکر موارد خلاف قانونی که در روند پرونده اش تا صدور حکم و پس از آن وجود داشته به تبعید خود اعتراض کرده و نوشته: سرگشته از این ناداوری و درمانده از اینکه شکایت این بیداد به کدامین دادگاه مرجع برم تا از نقد جان و سلامت رو به زوال خویش مایه گذاشته و دست به اعتصاب غذا زدهام تا شاید گوش حق طلبی و دیدگان روشن بینی گوشه چشمی به این سرگذشت داشته باشد تا “انجام” این پرونده آزمونی باشد بر صداقت آنچه که حقوق بشر اسلامی خوانده و فریاد میشود.
متن کامل نامه ی این زندانی سیاسی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
حضرت آیت الله آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضاییه
با سلام
مطلب پیش رو نامهای است از سوی جوان ایرانی که ۴ سال پیش به حکم دادگاه تحت امر شما به تحمل ۱۲ سال زندان محکوم شد و در این ۴ سال هر روز با مجازات جدیدتر و پیچده تری مواجه شده است.
حضرت آیت الله آملی لاریجانی
بارها در پاسخ به شبهات مجامع حقوق بشری و سازمانهای بین المللی سخن از حقوق بشر اسلامی به میان میآورید و سرگشته از معنی چنین تعبیری، تضاد میان واقعیات پروندهها پیش چشمم و ادعاها، به این میاندیشم که گویی در آیین ما نیست که گفتهاند، انسان اشرف مخلوقات است و دارای کرامت. ضابطان دستگاه حضرتعالی چهار سال پیش در چنین روزهایی بدون ارائه حکم بازداشت به منزل مسکونی من هجوم آوردند و حریم خصوصی من و خانوادهام را شکستند و اعضای خانوادهام را که خواستار رعایت قانون و ارائه حکم قضایی بودند، مورد ضرب و شتم قرار دادند و حضرتعالی نیک واقفید که برابر قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و حقوق شهروندی مصوب حاکمیت جمهوری اسلامی، این سیاهکاریهای غیرقانونی، مغایر با شرع و متضاد با کرامت انسانی انسان است.
رییس محترم قوه قضاییه
از تشریفات بازداشت متهم که بگذریم، وقتی ضربات کابل بر کف پاهای نحیف من وارد میآمد و زیر ضربات مشت و لگد به خود میپیچیدم، بار دیگر مفاد حقوق شهروندی و حقوق متهم در برابر چشمان و ذهن، تن به رقص میآمد که چگونه ضابط های که خود را ماموران دستگاه عدلیه میدانستند، آن همه را به سخره گرفته بودند.
لازم به توضیح نیست که این همه خشونت و ضرب و شتم به دلیل آن بود که همه آنچه را میخواستند و البته نسبتی با حقیقت نداشت، بپذیرم، به این امید که در محضر دادگاه، داد خود را از بیداد بستام. سرانجام چند ماه پس از تحمل همه آنچه گفتنش را جایز نمیدانم و ذکر آن را توهین به شأن انسانی خود و ضربه به ملت و مملکتم میدانم در محضر دادگاه انقلاب حاضر شدم. ذکر مصائب بازداشت و دوران تحقیق در محضر دادگاهی که اجازه ملاقات با وکیل را هم برایم قائل نبود موثر نیفتاد و اثری هر چند اندک بر “میزان” هک شده بر پیشانی میز قاضی نگذاشت. ۱۲ سال حبس به پاس سالها فعالیت در چارچوب منافع کشورم، ستیز با هر گرنه اندیشه و عمل جدایی خواهی، دفاع از حقوق کارگران به عنوان مجازات تعیین شد و ضربه چکش قاضی بر میز عدالت هوشیارترم کرد که گویی دادرسی پایان یافته است. من در ۲۷ سالگی گرفتار حبس شدم و قرار است هنگامی که صفحات تقویم زندگی من ورق میخورد صفحه ۴۰ را نشان دهد.
جناب آقای آملی لاریجانی
گیریم که پایان آن همه مجاهدت در راه ملیت و کشورم تاوانش ۱۲ سال اسارت باشد، چرا حال که تنفس در فضای ایران عزیز ولو پشت میلههای زندان به هر گزینه دیگری ترجیح دادم، باید شاهد فشارها و رنجها و تداوم اعمال آن از سوی ضابطان باشم. چرا خانوادهام همچنان تهدید به بازداشت میشوند و چرا در طول دوران حبس همچنان احکام جدید برای من صادر میشود، چرا حال که تن به این ظلم سترگ داده و در زندان به تحصیل مشغولم قریب به یک سال است با تهدید آشکار و نهان امنیت روانیام را در زندان به یغما بردهاند و چرا به یک باره به حکمی غیرقانونی مجازان بنده را خارج از محکمه تشدید کرده و به تبعید روانه شدهام.
حضرت آیت الله آملی لاریجانی
حضرتعالی مستحضرید که یک بار این تبعید غیرقانونی پس از ادای شهادت در جریان پرونده ستار بهشتی به اجرا در آمد و اکنون برای بار دوم در میانه تحصیل بار دیگر تازیانهای محکم بر گردهام فرود آوردند. آنچه بر روز گار من از بدو بازداشت تا به امروز که در زندان اهواز در تبعید به سر میبرم گذشته مشحون از بیعدالتی، عدم رعایت ضوابط انسانی، دینی و حقوقی است و پرونده من نماد نقض فاحش حقوق انسان و اعمال تصمیمات خودسرانه و غیرقانونی است. از ضابطان خود و دادستانی انقلاب سوال بفرمایید چرا پس از صدور چنین حکم سنگین و ظالمانهای دست از سر محکوم بیپناهی چون من بر نمیدارند مگر نه اینکه در متون اسلامی و حقوق بشر منتسب به آن، قضات و ضابطان و محکومان از عقده گشایی و تسلیم شدن هوی منع شدهاند. “لا تتبع الهوی ان تعدالو”.
رییس محترم قوه قضاییه
لیک مستحضرید که احکام بیش از ده سال باید در دیوان عالی کشور مورد رسیدگی و تجدید نظر قرار گیرد چیزی که درر مورد بنده چهار سال پس از صدور حکم هنوز اعمال نشده است. اکنون سرگشته از این ناداوری و درمانده از اینکه شکایت این بیداد به کدامین دادگاه مرجع برم تا از نقد جان و سلامت رو به زوال خویش مایه گذاشته و دست به اعتصاب غذا زدهام تا شاید گوش حق طلبی و دیدگان روشن بینی گوشه چشمی به این سرگذشت داشته باشد تا “انجام” این پرونده آزمونی باشد بر صداقت آنچه که حقوق بشر اسلامی خوانده و فریاد میشود.
ابوالفضل عابدینی نصر
زندان کارون – اهواز
هشتم مرداد ۱۳۹۲
پیوند دایمی : http://paniranist.net/?p=2074
آگوست 4th, 2013
بیانیه ۴۴ زندانی سیاسی در اعتراض به انتقال ابوالفضل عابدینی به زندان کارون اهواز
به گزارش سازمان جوانان حزب پان ایرانیست و به نقل از تارنمای کلمه، ۴۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در بیانیهای به تبعید ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز اعتراض کرده و خواستار بازگرداندن وی به زندان اوین شدند.
در این بیانیه آمده است: عابدینی در طول دوران حبس، علی رغم محدودیتهای شخصی، نسبت به تضییقات و ستمهای که در قبال دیگر زندانیان سیاسی اعمال میشود، برخورد مسئولانه داشته است که یکی از بارزترین آنها، شهادت شجاعانه او به وجود آثار شکنجه در بدن مرحوم ستار بهشتی بود. بنابراین، این گمان بیراه نخواهد بود اگر تصور کنیم، تبعید وی عکس العمل تلاش او برای جلوگیری از پایمال شدن خون ستار بهشتی بوده است.
آگوست 4th, 2013
چهارشنبه 09 مرداد 1392 ساعت 11:30 |
خبرگزاری هرانا – ابوالفضل عابدینی نصر، روزنامه نگار و از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در پی انتقال به زندان کارون اهواز در نامه ای به دادستان تهران اعلام اعتصاب غذا نمود.
در بخشی از نامهی این زندانی آمده است: “هرگونه عواقب سوء ناشی از اعتصاب غذا و به طور کلی مسئولیت سرنوشت اینجانب بر عهدهی مقامات قضایی صادر کنندهی این دستور غیر قانونی خواهد بود.”
متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
با سلام
اینجانب ابوالفضل عابدینی نصر فرزند سهراب بدینوسیله اعلام می نمایم دستور و حکم انتقال اینجانب از زندان اوین به اهواز که در مورخه ۹۲/۵/۶، در بند ۳۵۰ از آن مطلع شده ام بر خلاف خواست و رضایتم بوده و آن را غیرقانونی میدانم.
هم چنین به اطلاع می رساند این دستور را ابزاری غیرقانونی و غیر اخلاقی برای اعمال فشار ظالمانه به خود و خانواده ام می دانم و آن را نوعی شکنجه مستمر که برای مدت باقیمانده از حکم اینجانب در نظر گرفته شده ، تلقی می کنم. لذا در اعتراض به این اقدام غیرقانونی و ظالمانه، از این تاریخ و به محض خروج از زندان اوین ، اعتصاب غذای اعتراضی و نامحدود خود خواهم کرد . بدیهی است هرگونه عواقب سوء ناشی از اعتصاب غذا و به طور کلی مسئولیت سرنوشت اینجانب بر عهده ی مقامات قضایی صادر کننده این دستور غیر قانونی خواهد بود.
پیوند دایمی: http://paniranist.net/?p=2057
پیوند در هرانا
http://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/16204-1.html
آگوست 1st, 2013
به گزارش پان ایرانیست خوزستان به نقل از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، ابوالفضل عابدینی، عضو حزب پان ایرانیست و روزنامه نگار بعد از ظهر شنبه ۵ مردادماه بدون اطلاع قبلی به زندان اهواز منتقل شد و در پی انتقال ناگهانی و دوباره به زندان اهواز دست به اعتصاب غذا زده است.
این زندانی سیاسی پاییز سال گذشته نیز پس از شهادت در مورد قتل ستار بهشتی به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شد و در نیمه راه با دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شد.
ابوالفضل عابدینی عضو حزب پان ایرانیست، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر می باشد که فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهامات عضویت در حزب پان ایرانیست، ارتباط با دول متخاصم، فعالیتهای حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانههای بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم و یک سال بعد از صدور حکم اول، بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسهای به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد، این در حالی بود که او در پروندهٔ قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حالی سپری کردن این محکومیت بود.
گفتنی است وی در طول مدت سه سال و اندی که در زندان به سر می برد از حق قانونی استفاده از مرخصی محروم بوده است.
پیوند همیشگی
http://pan-iranist.net/?p=2046
جولای 27th, 2013
Previous Posts