'بزرگان'

باورها نه؛ آدمی محترم است

مهندس پرویز ظفری مسئول تشکیلات اروپایی و یکی از ۵ معاون رهبر حزب پان ایرانیست و آخرین نماینده مردم نهاوند در مجلس شورای ملی بودند. سرور ظفری در یکی از درگیریهای پان ایرانیست ها با نیروهای کمونیست ایرانی در آلمان یک چشم خود را از دست داد. کنگره ششم حزب پان ایرانیست که به دلیل هجوم نیروهای امنیتی حکومت و جلوگیری آنان به طور فوق العاده در اردی بهشت ماه ۱۳۵۰ برگزار گردید به پاس کوشش های ایشان” کنگره ظفری” نام گذاری گردید. یادداشتی به قلم ایشان را می خوانیم.

خرد را و جان را که یارد ستود// وگر من ستایم که یارد شنود ( فردوسی )

ما در سخت ترین وپر امید ترین دوران جنگ هزار ساله ی زندگی فرهنگی خود هستیم . امیدوارم که فتح الفتوح فرهنگی ایرانیان را در روزهائی نه چندان دور جشن بگیریم .
باید از سر چشمه های حیات فرهنگی خود بیا غازیم . به یاری همه ی دانش های این روزگار به باز بینی گذشته ی دور ودراز وپر فرود و فراز خود باشیم . بختمان بلند است . دور از چنگال خونریز مردمکشان میتوانیم صدایمان را چنان بلند سر دهیم که همه ی جهان هستی آنرا بشنود وبرای همیشه ی روزگار به گونه ی سنگ نبشته ای جاویدان آنرا ثبت کند . شبکه ی رایانه ای را میگویم . ارزش ها را از نو بسنجیم .پنیکو بد را معنا کنیم . کشمکش ما از اینجا آغاز میشود .
من میگویم جان نیکوست و خرد نیکوست . اگر دنبال مقدسات می گردیم باید جان و خرد را در یابیم . این جوشش زلال سر چشمه ی فرهنگ ما پس از گذشت هزاره ها همچنان پاکیزه و زلال است . اما باورها ؟ آنها را چگونه ببینیم ؟ : باورها سنجیدنی اند . از راه خرد که کار برد دانش در پیشرفت جان و هستی اش معنا میکنم باید سنجیده شوند .
باورها محترم نیستند . آنچه محترم است جان انسان هاست ، انسانهایند ، آنها که هر زمان در پرتو دانش ها و کاربرد آنها در پاسداری از جان باورها را بی ترس وباک از راه خرد عیار میزنند و سره از ناسره جدا می کنند و هر روز به باوری تازه ، دانشی تر ، پاکیزه تر ، درخشان تر و سودبخش تر میرسند . این عیار زدن باورها تا بی کران زمان ودر همه ی هنگام ها و هنگامه ها دنبال میشود ، بی ایست و بی خستگی . ابزار این سنجش از این دست به آن دست واز این نسل به آن نسل همواره وهمیشه جاریست . هزار سال است که دست های ما را از دست زدن به این کار باز داشته اند .
هزار و اندی سال پیش پس از شکسته شدن شمشیرها وبه خاک افتادن دلیرانی چون ابومسلم ، یعقوب ، بابک ، مازیار و …. دوران بیداری و روشنگری ایران آغاز شد وپهلوانان اندیشه و فرهنگ به جای نیزه های پولادین نیزه قلم بر گرفتند و پای در پهنه ی پیکار رهائی بخش نهادند .
رازی ، پور سینا و فردوسی بزگ اختران فروزان این دوران زرین فرهنگ مایند . به نیروی اندیشه ی آنان ایرانی دوباره جان گرفت . گر چه این بزرگمردان در زیر فشار آدمکشان بیابان های آسیای میانه که به خدمت خلیفه های بغداد در آمده بودند در نداری ، در به دری و بی کسی جان سپردند ، ولی میراث آنان بر جاست .
ما امروز پس از سده هائی که سر به هزاره می کشد از زیر تیغ خونریز پاسداران دین وشریعت سر رافراخته ایم تا جنبش روشنگری سرکوفته ی هزاره ی پیش را در جهانی که بر موج الکترونیک سوار است به پیروزی برسانیم .
پیروزی در این راه ، برتری وغلبه همه انسانی ملت ما خواهد بود ، روزی که نشیب دراز پایان یابد وراه ما به فرازی تازه گشوده شود . راه به سوی این نبرد غرور آفرین باز است . پهنه ی این نبرد گوی زمین و پیکارگرانش هر ایرانی دل آگاه وآرزومند رهائی از طلسم هزاره ای آکنده از زور ، فشار ، بریده زبانی ، سرکوب و مردمکشی است .
از بخت خود سپاسگزار باشیم که در دوره ی دگرگونی های بنیادی زنده ایمو امید راندن اهریمن از دل و جان ، اندیشه وروان و ایرانمان در ما نیروئی شگرف آفریده است

Add comment سپتامبر 20th, 2012

پیام تسلیت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت درگذشت استاد محمدجان شکوری بخارایی

پاینده ایران

بامداد یکشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۹۱ استاد محمد جان شکوری بخارایی، یکی از بزرگان و پیشگامان فرهنگ و ادب پارسی در تاجیکستان، در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان ابن سینا شهر دوشنبه جهان خاکی را بدرود گفت.

استاد شکوری بخارایی از اعضای فرهنگستان علوم تاجیکستان و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات پارسی و یکی از برجسته ترین شخصیت های علمی، فرهنگی  و ادبی در آسیای میانه بود.

از استاد شکوری حدود ۴۷ کتاب و بیش از ۵۰۰  مقاله در زمینه های گوناگون ازجمله زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ و تمدن فراررود و جامعه شناسی بر جای مانده است که از میان این آثار ارزشمند می توان به کتابهایی چون تذکراشعار و مساله شعر نو، از معارف پروری تا چنگیز پرستی، واژه گزینی در تاجیکستان، سیر ادبی صدرالدین عینی، همبستگی فرهنگی و فرهنگ دو جلدی فارسی – تاجیکی اشاره نمود.

محمد جان شکوری در سال ۱۳۰۴ در بخارای شریف و در خانواده ای شعر دوست و ادیب به دنیا آمد. سالهای کودکی و نوجوانی او مصادف بود با تعرض دوباره روسیه به به این مناطق ایرانی همراه با بلوای بلشویک های پان ترکیست که کمر فرهنگ ایرانی در آن مناطق را شکست و منجر به تبعید و مهاجرت گسترده مردمان امارت بخارا به دوشنبه گردید. در آن روزگار بیشتر مکتب های شهر دوشنبه به زبان روسی بود و مردم فارسی زبان مجبور بودند که فرزندانشان را برای گذران آینده زندگی در این مکاتب بگذارند.

در دوران اتحاد جماهیر شوروی، استاد شکوری همگام با دیگر دانشوران جوان تاجیک از جمله جلال اکرامی، ساتم الغ زاده، کمال عینی، محمد عاصمی، استاد سیف الدین و لایق شیر علی به جنبشی پیوستند که کسانی چون صدر الدینی آغاز کرده بودند و هدف این چنبش پاسداری از فرهنگ فارسی زبانان و ایرانی تباران آسیای میانه بود.

این وارثان فرهنگ بخارای شریف در شهر دوشنبه، یا به گفته خودشان جزیره فارسی زبانان در دریای ترک زبانان، تلاش داشتند تا با تاکید بر نقش تاجیکان به عنوان پدید آورندگان و پیشگامان زبان فارسی دری، این زبان فاخر را جایگزین زبانی کنند که از سوی حکومت شوراها برای قطع پیوند تاجیکان با گذشته تبلیغ می شد.

ارزش واقعی این تلاش ها زمانی آشکار می شود که در نظر بگیریم در آن سال ها عواملی چون تغییر الفبای فارسی به لاتین و سپس روسی، تعقیب و آزار روشنفکران در دوران استالینی، از بین رفتن ادیبان و معلمان زبان فارسی در جنگ جهانی دوم، تسلط زبان دولتی روسی و گسسته شدن رابطه تاجیکستان با کشورهای فارسی زبان ، عرصه را بر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی تنگ کرده بود.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استاد شکوری به همراه دیگر همفکران نقش مهمی در پایه گذاری  فرهنگ نوین تاجیکستان ایفا نمودند که نتیجه این تلاش ها در سال ۱۹۸۹ منجر به رسمی و دولتی شدن زبان فارسی در تاجیکستان گردید.

استاد شکوری پس از فروپاشی شوروی بیشتر به پژوهش های تاریخی پرداخت و در مجموعه مقالات “خراسان است اینجا” که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، جایگاه تاریخی تاجیکان و پیوند آنان با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را طرح و از آن به شدت پشتیبانی کرد که با استقبال روشنفکران تاجیک مواجه شد.

همکاری دانشمندانی چون استاد شکوری با ادیبان درون مرز  ایران می توانست نمادی برای شروع ساختار یک فرهنگستان مشترک بین کشورهای فارسی زبان باشد که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفت و امید است با نشر آثار دانشمندانی چون استاد شکوری در داخل کشور، تا حدی جبران گردد.

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست ضمن ابراز تاسف از فقدان این دانشمند بزرگ ایران زمین، ضایعه در گذشت ایشان را به همه فارسی زبانان و ایرانیان سراسر جهان به ویژه هم تباران تاجیک در تاجیکستان، ازبکستان و افغانستان دل آرامی و تسلیت می گوید.

روانش شاد

پاینده ایران

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

۲۶ شهریورماه ۱۳۹۱

Add comment سپتامبر 19th, 2012

دره چهار شیر دیگر؛ در یازدهمین سالروز شهادت احمدشاه مسعود

به قلم سرور فرهاد باغبانی

وقتی که برای اولین بار ایده ی «مثلث اتا» را از روانشاد نوربخش رحیم زاده شنیدم و پی به رابطه ی تنگاتنگ وی با احمدشاه مسعود بردم، عشق و ارداتم به وی فزونی گرفت. یعنی علاوه بر احساس، اینبار مکتب و اندیشه ایران گرایی را با آن مقاله بهتر درک کردم وجهان ایرانی را می فهمیدم….چرا باید به یاری مسعود بشتابیم؟
در مقاله «مثلث اتا» استاد نوربخش ایده ای را برای اتحاد بین ایران، تاجیکستان و افغانستان پیشنهاد نموده بود. یک سند راهبردی برای جغرافیای سیاسی ایران زمین. مثلث می توانست طبق این نظر تبدیل به مربع و بعد حتی پنج ضلعی و شش ضلعی شود. وقتی این مقاله چاپ شد از سوی شیر دره پنچ شیر با استقبال بسیاری روبرو شد. به گونه ای که هزاران نسخه از این مقاله در کشورهای افغانستان و تاجیکستان و بویژه در مناطق تحت نفوذ فرمانده چاپ و تکثیر شد.
روانشاد نوربخش رحیم زاده ارتباط تنگاتنگی با ائتلاف شمال برقرار کرده بود. به استاد ربانی و احمد شاه مسعود ارادت ویژه داشت و به حکومت ایران به خاطر عدم توجه و کمک لازم به ائتلاف شمال بسیار گلایه مند.کار به جایی رسید که به شورای عالی امنیت ملی کشور نامه ها نوشت و اعلام کرد که اگر دولت ایران قصد یاری به شمالی ها در برابر طالب ها را ندارد، خود می تواند با توجه به امکانات و نیرویی که در دست دارد به یاری همتباران خویش بشتاید.
می گفت: من آنقدر در ایلم (بختیاری) و در میان نهضت پان ایرانیسم هوادار و هواخواه دارم که به این ندای آرمان خواهانه پاسخ در خور و شایسته داده خواهد شد.
صد افسوس که زمان مهلت نداد و درست در همان هنگام که برج های دوقلو فرو می ریختند تیر نه چندان غیب به سوی سردار بزرگ ایران زمین روانه شد. احمد شاه مسعود در توطئه ای بس هولناک اینبار نیز با دسیسه تازیان به شهادت رسید. خبر نخست را من و یکی دیگر از سروران به استاد نوربخش دادیم و ایشان از پشت تلفن گریه نمی کردند بلکه آنچه که می شنیدم صدای ضجه بود. می گفت دوباره و چه نابهنگام  پهلوان سرو قامتی فرو افتاد، چه بسیارند روزهای شوم در این دیار و سرزمین و چه اندک روزهای خوش. هنگامی که مرور کنیم آنگاه بیشتر پی به حال روز تبار ایرانی خواهیم برد. صداها در گوشم پیچ می خورد و زنگ آن شیون بیرون نمی رفت. همه یاران پان ایرانیست از این واقعه هولناک و شوم بسیار متاثر بودند.

چند روز پس از خبر شهادت احمد شاه مسعود روانشاد رحیم زاده مقاله ای سراسر آغشته به خون و اشک خطاب به همتباران خود نوشت:
«دره پنج شیر داشت و حالا چهار شیر دیگر هنوز هستند. نکند چهار شیر از پای بیاستند و از شر طالب ها آسوده خاطر شوند.»
می خواست با این پیام به اهالی پنج شیر قوت قلب بدهد؛ زندگی و مبارزه همزاد یکدیگرند. رابطه نهضت پان ایرانیسم و ائتلاف شمال از طریق روانشاد نوربخش بسیار صمیمی و گسترده بود. ایشان در زمانی که کابل در محاصر طالب ها قرار گرفته مسوولیت رساندن سوخت به احمد شاه مسعود را برعهده گرفت. و همچنان این پیوند عمیق و گسترده باقی مانده است.
او می گفت: اگر چه مسعود را ناجوانمردانه کشتند ولی هنوز دل خوش و امیدوار به بهترین شاگرد او دکتر عبدالله عبدالله هستم.  این امید به عبدالله در روح و جان پان ایرانیست ها هنوز پر رنگ است. عبدالله با مچ بند سبزش فرزند راستینی از همان دیار پنج شیر شمالی است.
دکتر عبدالله هنوز یکی از چهار شیر دیگر دره پنج شیر است و برای پیاده شدن ایده «مثلث اتا» هم که شده باید دولت ایران از یاری و مساعدت به او غفلت نکند، او یادگار راستین مسعود است . دریغا که تهران بنیه و قوت ندارد! سال هاست که خاک تهران سست است.
نوربخش  رحیم زاده نوشته بود: دره چهار شیر دیگر!
آیا هنوز پس از گذر این سال ها چهار شیر دره نباید فزون تر می شدند…؟! راستی برای دره تاریخ ساز ما چند شیر دیگر باقی مانده است؟!

Add comment سپتامبر 12th, 2012

یادی از کوشنده راستین نهضت پان ایرانیسم ، سرور حیدر قلی(اشکان) آسترکی

نوشته سرور رضا کرمانی

سرور اشکان آسترکی، از هموطنان بختیاری و زاده ۱۳۲۷ در خوزستان بود. او از سال ۱۳۴۵ به عضویت حزب پان ایرانیست در آمد و به عنوان یک دانشجوی فعال در سازمان جوانان حزب پان ایرانیست شروع به مبارزه راستین و خستگی ناپذیر در راه آرمان های نیاخاکی کرد.

 ایشان در رشته مددکاری اجتماعی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و بعدها در سازمان های مربوطه مشغول به خدمت شدند. در دوران دانشجویی و خدمت سربازی که او در تهارن به سر می برد، مسول گارد حزب پان ایرانیست بود.

وی از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ از طرف قائم مقام رهبر حزب پان ایرانیست روانشاد شهید دکتر عاملی تهرانی (آژیر) به عنوان مسوول حزب در کردستان ایران منصوب شد. او به همراه همسرش بانو حاتمی-وی نیز از اعضای حزب پان ایرانیست بود- به شهر مهاباد نقل مکان کرده و در دنبال کردن اهداف حزب پان ایرانیست و سازماندهی تشکیلات در کردستان خدمات بسیار ارزنده ای به حزب پان ایرانیست و میهن خویش نثار نمود.

 ایشان از سال ۱۳۵۵ توسط سرور مهندس کرمانی -مسوول تشکیلات حزب پان ایرانیست در خوزستان- به سمت مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در خوزستان منسوب و در استان خوزستان مشغول به فعالیت شد. در سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ ضمن اینکه ریاست بهزیستی کل استان خوزستان را بر عهده داشت، به خوبی از پس وظایف و مسوولیت های حزبی بر آمد و همچنین خدمات اجتماعی و فرهنگی ارزنده ای را به عنوان مدیر کل بهزیستی استان انجام داد.

سرور اشکان همچنین در زمان انتخابات دوره نخست ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۵۸ رییس ستاد انتخاباتی شادروان تیمسار احمد مدنی در استان خوزستان بودند. در انتخابات یاد شده در این استان تیمسار مدنی  بیشترین رای را آورد.

از دیگر کوشش های سرور آسترکی، انتشار هفته نامه “خلیج فارس ” پس از انقلاب ۵۷ در استان خوزستان بود. هفته نامه خلیج فارس در شهرستان اهواز به صاحب امتیازی و مدیر مسولی وی، بدون وقفه منتشر و چاپ و در گستره ایران زمین پخش و توزیع می شد.

یکی از پرطرفدار ترین بخش های هفته نامه خلیج فارس سرمقاله های آن بود که از آن جمله دو  مورد زیر را کامل به خاطر دارم.

 – شاهزادگان عمامه به سر: (اشاره به محمد منتظری و نقد عملکرد ایشان به هنگام پرواز هواپیمای ایران به سوی لیبی بدون بازرسی گمرکی. که شایعات بسیاری را در آن زمان زبانزد خاص و عام شد به گونه ای که پدر ایشان وی را دیوانه خطاب کرد)

 – اینجا ایران است: آقای منتظری که شما می توانید در نماز جمعه آن اینچنین سخن بگویید که نقدی بود بر سخنان آیت الله منتظری قائم وقت رهبری که ملت ایران را امت اسلامی خطاب کرده بود.

نشریه خلیج فارس به دلیل نگاه مستقل و  انتقادی که داشت بیش از ۱۶ هفته دوام نیاورد و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ضمن حمله به چاپخانه و دفتر نشریه، ضمن تخریب اموال به پلمپ این دو مکان اقدام نمودند.

 همچنین سرور آسترکی پس از پیروزی انقلاب در مقابل اعمال فشارها و بسته شدن فضای اجتماعی ایران ایستادگی می کرد. از جمله می توان به قانون حجاب اجباری برای کارمندان زن در ادارات دولتی اشاره کرد که ایشان با جمع کردن کارمندان زن در سالن اجتماعات اداره بهزیستی اعلام کرده بود: ” حجاب طبق این حکم اجباری شده است ولی من نمی توانم به شما توهین کنم و بخواهم به اجبار حجاب داشته باشید. لذا این حکم را می خوانم ولی تن دادن به آن را اجبار نه، که به اختیار خودتان می گذارم.”

نهایتا دادگاه انقلاب اهواز در اوایل سال ۵۹ ضمن لغو امتیاز هفته نامه خلیج فارس، ایشان را تحت پیگرد قانونی قرار داد و با توجه به وقوع اعدامهای گروهی در بیدادگاه های جمهوری اسلامی، ایشان با وجود همسر جوان و فرزندان خردسال متواری شد.

هر چند راه خروج وی از ایران برای حفظ جانش هموار شده بود اما به دلیل وقوع حمله نظامی عراق به ایران در نیمه سال ۵۹ ترجیح داد در ایران بماند و تا سال ۶۲ همراه با خانواده مخفیانه زندگی می کرد و در نهایت هم به دلیل مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی مخفیانه، خود را به دادگاه انقلاب اهواز معرفی که بلافاصله بازداشت شد و پس از جلسات دادرسی به دلیل خدمات ارزنده فرهنگی- اجتماعی در دوران خدمتش در بهزیستی وی را تبرئه کرده ولی از اشتغال به کلیه خدمات دولتی منع و در اصطلاح پاکسازی شد.

سرور آسترکی پس از تبرئه و آزادی از زندان و تا پایان جنگ عراق و ایران چند بار داوطلب اعزام به جبهه شد ولی به دلیل سابقه سیاسی با درخواست وی مخالفت شد.

پس از انتقال اینجانب از خوزستان به کرج ایشان یکی از سه نفر مسوولین حزب در خوزستان بودند که تا زمان مسولیت سرور دکتر میرانی در خوزستان به خوبی و شایستگی از پس مسوولیت حزبی خویش سربلند بیرون آمدند.

سرانجام سرور آسترکی پس از سال ها مبارزه در راه آرمان و باورهای خود و ملت بزرگ ایران، در حادثه مشکوک رانندگی در مسیر بروجرد به نهاوند در اسفند ماه سال ۱۳۷۳ و در سن 47 سالگی کشته شدند. وی از زمان آزادی از زندان تا آخر عمر به عنوان پیمانکار ساخت پروژه های عمرانی مشغول فعالیت بود.

خاطره ای که هیچ گاه از مراسم خاکسپاری ایشان فراموش نمی کنم اینست که:

در مراسم تشییع پیکر ایشان در اصفهان همسر گرامشان بانو حاتمی،  با صدای بلند به جمعیت حاضر می گفتند:

اشکان عزیزم رستم بختیاری ها بود.

اشکان رستم پان ایرانیست ها بود.

اشکان رستم مددکاران بود.

اشکان رستم خبرنگاران بود.

 اشکان رستم پیمانکاران بود.

روانت شاد و راهت پر رهرو باد سرور اشکان آسترکی عزیز

 

پاینده ایران

Add comment آگوست 7th, 2012

سروده ای در سوگ محسن پزشكپور رهبر پان ايرانيست

جان بخشِ «پان ايران» برفت


روح ايران پر كشيد و از تن ايران برفت

اندر اين اندوه و ماتم از تن ما جان برفت

در شب تار وطن ما دلخوش از شمع رخش

وای بر ما شب نشينان ،شعله رخشان برفت

سالها او از غم  ايران ویران , ناله كرد

حال از دار فنا سوی خدا شادان برفت

عاشق اين آب و خاك وعاشق اين مردمان

دشمن ديوان دون و ياور يزدان برفت

آرزويش اتحاد و شوكت ايران زمين

آه ای ايرانيان!جان بخش «پان ايران» برفت

در دل ايرانيان سرور پزشكپور زنده است

گرچه تصويرش كنون از ديده گريان برفت

«عشقی دوم» ز غم بارد كنون باران اشك

چونكه آن سروِ كهن آذين گرِ بستان برفت

با سپاس از سرور ایرانپرست – عشقی دوم

Add comment ژانویه 9th, 2011

مطالب بی بی سی فارسی درباره درگذشت محسن پزشکپور

پاینده ایران

محسن پزشکپور، موسس حزب پان ایرانیست درگذشتجمعه 07 ژانويه 2011 – 17 دی 1389

گفت و گو با اردشیر زاهدی در مورد محسن پزشکپورجمعه 07 ژانويه 2011 – 17 دی 1389

پاینده ایران

2 comments ژانویه 8th, 2011

پیام حسین شهریاری از زندان به‌مناسبت درگذشت محسن پزشکپور رهبر حزب پان‌ایرانیست

در زندان خبر ناگوار درگذشت رهبر فنا در آرمان نهضت پان‌ایرانیسم، محسن پزشکپور را شنیدم؛ به روان رهبرم پندار از دور ادای احترام می‌کنم.

«پندار» بیش از هفت ده در راه سربلندی و سرفرازی ایران و برای وحدت ایران‌زمین، استوار و پای‌برجا، علی‌رغم همه‌ی اجحافات ایستاد و مبارزه کرد و فریاد زد! سکوت او مبارزه بود، نگاه و قلم و سخن او هم مبارزه بود، به درستی که او یک مرد مبارزه بود. او حاکمیت ملت را راه رسیدن به آرمان وحدت ایران‌زمین می‌دانست و راز و رمزهای این اندیشه‌ی مقدس را از دل تاریخ پرفراز و نشیب ایران شنید و یافت و به همراه دیگر یارانش به گسترش و آموزش آن پرداخت. شعله‌های عشق به میهن را شعله‌ور و فصلی نو در تاریخ مبارزات ملت ایران آغاز کرده. به همه‌ی هم‌میهنانم و یاران پان‌ایرانیست دل‌آرامی گفته و از خداوند شادی روانش را خواهانم.

پاینده ایران

حسین شهریاری

زندان رجایی شهر

۱۷ دی‌ماه ۱۳۸۹ خورشیدی

برگرفته از تارنمای : سازمان جوانان پان ایرانیست

Add comment ژانویه 8th, 2011

زمان خاکسپاری محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست تغییر یافت

پاینده ایران


به آگاهی هم میهنان می رساند مراسم خاکسپاری سرور محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست که قرار بود امروز9صبح آدینه 16 دیماه 1389 از خانه خواهر ایشان درد قلهک برگزار گردد به دلیل مسافرت بسیاری از هموندان و هوادران حزب از دیگر استانها و شهرستانها به تهران، به روز دوشنبه موکول گردید. بر همین اساس همراهی با پیکر ایشان ساعت 9 صبح روز دوشنبه 20 دی ماه از مقابل بیمارستان پاستور در واقع در میدان آرژانتین به سمت آرامگاه ایشان در قبرستان “بهشت بی بی سکینه” واقع در کمال شهر کرج خواهد بود.

پاینده ایران

پان ایرانیست خوزستان پایگاه آریو برزن

شامگاه 7 دی ماه1389

در همین باره بخوانید:

محسن پزشکپور نخستین سرباز و بنیانگذار نهضت پان ایرانیسم درگذشت

محسن پزشکپور رهبر فنا در آرمان نهضت پان ایرانیسم درگذشت-بیانیه سازمان جوانان

پیام تسلیت دفاتر برونمرزی حزب پان ایرانیست در سوگ پندار

پیام مهندس رضا کرمانی پیرامون درگذشت پندار ایران

Add comment ژانویه 7th, 2011

پیام مهندس رضا کرمانی پیرامون درگذشت پندار ایران

پیام مهندس رضا کرمانی پیرامون درگذشت پندار ایران


پاینده ایران

بزرگ همه ی ایران‌پرستان سرور محسن پزشکپور نخستین سرباز و پیام‌آور پان‌ایرانیسم رهبر حزب پان‌ایرانیست فرزند فنا در آرمان و سرباز مبارز و تسلیم ناپذیر ایران در گذشت.

ایشان از ده سالگی تا پایان حیات به راه ایران و سرافرازی آن جنگید و در همه‌ی جبهه‌ها و با همه‌ی گرایش‌های ضد ایرانی ستیزی آشتی‌ناپذیر داشت. او با جبهه‌ی توده نفتی در سال‌های ملی شدن صنعت نفت، با دولت خودکامه‌ی هویدا در جریان جدایی اندوهبار بحرین و با حاکیمت فرقه‌ای پس از حادثه‌ی ۱۳۵۷ رزمی بی‌پایان داشت.

پندار با جمله‌ی پاینده ایران هزاران جوان ایرانی را برای کوشش در راه بزرگی ایران پرورش داد. از سال ۱۳۵۸ که مجبور به هجرت اجباری شد تا سال ۱۳۷۰ که به ایران بازگشت با بخش اپوزسیون وابسته در خارج از کشور و مستبدین داخل کشور جنگید.

او از سوی نظام حاکمه ممنوع المعامله، ممنوع الشغل، ممنوع الخروج شده و پروانه‌ی وکالت دادگستریش لغو و اموال نداشته و حتی ارثیه پدریش مصادره شده بود. در گذشت این مرد ایران‌پرست را به همه‌ی هم‌میهنان و ایران‌پرستان و به ویژه پان‌ایرانیست‌ها تسلیت می‌گویم.

تا جان در بدن دارم، تا قلب در سینه می‌تپد از راه پان‌ایرانیسم منحرف نخواهم شد.

پاینده ایران

رضا کرمانی

Add comment ژانویه 7th, 2011

پیام تسلیت دفاتر برونمرزی حزب پان ایرانیست در سوگ پندار

با دلی اندوهبار، درگذشت محسن پزشکپور(پندار) ، پبام‌آور پان‌ایرانیسم و بنیانگذار حزب پان‌ایرانیست، را به آگاهی هم‌میهنان می‌رسانیم. ایشان پس از چندسال بیماری، سرانجام در شامگاه پنجشنبه شانزدهم دیماه در تهران جان به جان‌آفرین سپرد.

محسن پزشکپور، پس از یورش چند جانبۀ نیروهای بیگانه به میهنمان در سوم شهریور ۱۳۲۰، در نوجوانی پا به عرصۀ پرتلاطم سیاست ایران گذاشت. ایران و ایرانی را عاشقانه دوست داشت. به حق حاکمیت ملی باور راسخ داشت. در درازای هفت دهه مبارزۀ سیاسی، از هیچ تلاشی برای برقراری حاکمیت ملی و نزدیکی و اتحاد هرچه بیشتر ایران بزرگ دریغ نکرد.

درگذشت این پیشکسوت پان‌ایرانیست رابه همۀ ایراندوستان، بویژه یاران پان‌ایرانیست، دلداری می‌دهیم و برای آنان آرزوی شکیبایی داریم.
روانش شاد که یادش همیشه گرامی خواهد بود و راهش پر رهرو.

دفترهای برونمرزی حزب پان‌ایرانیست

برگرفته از تارنمای رسمی حزب پان ایرانیست

Add comment ژانویه 7th, 2011

محسن پزشکپور نخستین سرباز و بنیانگذار نهضت پان ایرانیسم درگذشت

پاینده ایران

ساعتی پیش- 5 بعد از ظهر- از تهران خبر رسیده است محسن پزشکپور “پندار” نخستین سرباز و بنیانگذار نهضت پان ایرانیسم در تهران بدرود زندگی گفته اند. مراسم خاکسپاری ایشان فردا آدینه 17/10/89 ساعت 9 صبح از شریعتی قلهک خ شهید یزدانیان پلاک 34 انجام خواهد شد.

پایگاه آریو برزن خوزستان در گذشت این مبارز راه ایران را به همه میهن پرستان و اندامان و هواداران حزب پان ایرانیست تسلیت می گوید.

پاینده ایران شانزدهم دیماه 1389

1 comment ژانویه 6th, 2011

جان مسن ترین زندانی سیاسی، مهندس رضا کرمانی در خطر است

خطر تشدید بیماری برای رضا کرمانی، به دلیل عدم دست‌رسی به دارو

تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۸۹, ساعت ۱۴:۵۵

جرس: رضا کرمانی به دلیل عدم دسترسی به دارو و مراقبت‌های پزشکی در خطر سکته‌ مغزی و تشدید بیماری قرار دارد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این فعال سیاسی ۷۷ ساله پیش از بازداشت، تحت درمان و مراقبت پزشکی بوده و داروهایی را برای جلوگیری از سکته مغزی مجدد، ناراحتی کلیه و کنترل فشار و چربی خون مصرف می‌کرد، که بنا به گزارش منابع آگاه این داروها هم‌اینک از دسترس وی دور است.

این در حالی است که رضا کرمانی تاکنون دو بار سابقه سکته مغزی داشته و از سال‌ها پیش تحت شیمی درمانی قرار دارد.

رضا کرمانی، باید هفته آینده برای دفاع از خود در دادگاه انقلاب اهواز حاضر می‌شد. وی ششم اسفند سال گذشته در حالی که قصد حضور در مراسم چهلم ابراهیم میرانی از اعضای حزب پان ایرانیست و مسئول تشکيلات خوزستان كه به دیار باقی شتافت را داشت، در فرودگاه اهواز بازداشت و با قرار وثیقه 500 میلیون ریالی آزاد شد. در آن زمان قاضی دادگاه اهواز به وی گفته بود: “شما دستگیر شدید، زیرا قصد سخنرانی علیه نظام را در فرودگاه داشتید.”

جنبش راه سبز (جرس)

بن مابه خبر از كميته گزارشگران حقوق بشر

Add comment سپتامبر 18th, 2010

Previous Posts


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها