Archive for آگوست, 2011
به نام خداوند جان و خرد
پاینده ایران
بامداد روز شنبه پنجم شهریور 1390، مامورین امنیتی با مراجعه به منزل مهندس رضا کرمانی در شهرستان کرج، ایشان را بازداشت و به زندان قزل حصار منتقل نموده اند. این بازداشت در پی صدور حکم یک سال حبس تعزیری برای ایشان، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی صورت گرفته است.
صدور این حکم و بازداشت متعاقب آن در حالی صورت می گیرد که مهندس کرمانی 78 ساله در ماههای اخیر چندین بار و به بهانههای واهی در شهرهای کرج، اصفهان و اهواز بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بودند.
اگرچه مهندس رضا کرمانی، به عنوان یکی از رهبران و مسوولین ارشد حزب پان ایرانیست، در طول 60 سال گذشته به این گونه برخوردها، بیمهریها و قدرناشناسیها عادت داشته و هرگز در برابر ظلم و ستم گذشته و امروز سرخم نکرده است، اما اتهام (اقدام علیه امنیت ملی) به فردی که در طول شصت و چند سال گذشته فقط و فقط به ایران و منافع ملت بزرگ ایران اندیشیده و جز به راه سربلندی و اقتدار ملت ایران نبوده است، دردآور و گزاف به نظر می رسد.
صدور این حکم عجیب و سوال برانگیز بر علیه مهندس کرمانی، نشان دهندهی مشی غیرمنطقی، افراطی و ضد ملی برخی جریانات در دستگاه های امنیتی و قضایی کشور است که سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در بیانیههای پیشین نسبت به آن، هشدار داده بود.
جریانات مورد اشاره در حاکمیت، حتی اگر مفهوم عمیق و گسترده امنیت ملی را صرفا به امنیت نظام حاکم تنزل داده باشند، باید پاسخگو باشند که حضور مهندس کرمانی کهنسال چگونه پایههای امنیت نظام را به مخاطره میاندازد؟
امروز میهنپرستانی چون مهندس کرمانی و شاگردان ایشان از جمله ابوالفضل عابدینی و شاهین زینعلی در حالی در زندانهای حاکمیت حضور دارند که جامعه ی ایران جولانگاه اندیشه ها و جریانات ضد ایرانی و بیگانه گرا گردیده و خطراتی عظیم موجودیت سرزمین و ملت ایران را تهدید می کند.
حزب پان ایرانیست و سازمان جوانان حزب ضمن محکوم کردن این اعمال ضد منافع ملی، اعلام میدارد که اسارت و به بند کشیدن ذخایر ارزشمند ملت ایران، از جمله مهندس رضا کرمانی و شاگردان ایشان، مصداق بارز «اقدام علیه امنیت ملی» می باشد .
شاگردان مهندس کرمانی در حزب پان ایرانیست و سازمان جوانان، که چونان گذشته گسترش اندیشههای ایرانپرستانه و آرمانخواهانهی نهضت پان ایرانیسم را فرا روی خود داشتهاند، تا زمان آزادی ايشان از زندان، از طریق اطلاعرسانی، انتشار مقالات و پخش سخنرانیهای مهندس کرمانی، در تبلیغ اندیشههای استاد و پیشکسوت گرانقدر نهضت پان ایرانیسم خواهند کوشید.
بدیهی است در این راه، نقش پان ایرانیست های خارج از کشور در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی درباره ظلم و ستمی که به پان ایرانیستها و به ویژه زندانیان مظلوم پان ایرانیست میرود، حائز اهمیت خواهد بود؛ به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران .
پاینده ایران
حزب پان ایرانیست
سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
یکشنبه 6 شهریور ماه 1390 خورشیدی
آگوست 28th, 2011
به نام خداوند جان و خرد
پاینده ایران
دریاچه ارومیه با نام دیرین چیچَست، با بنمایههای روایت تاریخی کهن ملی ایران زمین آمیختگی رازآلوده ای دارد. در سایه روشنهای این آمیختگی حکایت دو پادشاه پر رمز و راز با آرایه ای از سمبلهای هویتی – ارزشی و آرمانی دیده می شوند.
در آبان یَشت آمده است:
« یل کشورهای ایران و آرایندهی پادشاهی، کیخسرو در کنار دریاچهی ژرف و فراخ چیچست (ارومیه) صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند فدا ساخت و درخواست که در سراسر کشورها بزرگترین شهریار شود. بدیوان و مردمان و جادوان و پریان و کویها و کرپنهای ستمکار دست یابد.»
در گوشیَشت میخوانیم:
«کیخسرو صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند از برای ناهید فدا کرد و از او درخواست که روبروی دریاچه ژرف و فراخ چیچست افراسیابِ بزهکار ِتورانی را بکشد برای کین پدرش، سیاوش دلیر که به بیداد کشته شد و برای کین اغریرث دلیر.»
در بافت آنچه که در کنار دریاچه چیچست یا ارومیه در کتب مقدس به عنوان رخدادهای بارز تاریخی ثبت شده است دنیایی حضور دارد که سه نقش برجسته ی حوادث تاریخ ایران، کیخسرو، سیاوش و افراسیاب را به یکباره دارد.
سه نام که جدا از نام بودن، نماد و سمبل هم هستند. کیخسرو نمونهی والا و والاترین نمونهی مفهوم «شاهیآرمانی» است. عرصهی بسیاری از رویدادهای مهم زندگی او کنارهی دریاچهی ارومیه میباشد. کیخسرو نه تنها نمونهی اعلای شاهی آرمانی است بلکه چونان یک مفهومی است که می توان از آن “حکمتخسروانی” را فهمید و ایدهی او یا “او به مثابه یک ایده” حیات خود را در اندیشهی پر فروغ شیخ شهید، شهابالدین سهروردی تجدید میکند و رجعت تاریخی خود را انجام می دهد. کیخسرو در کنار این دریاچه است که از ایزد بانوی “آناهیتا” می خواهد به افراسیاب تورانی که جدا از شخصیت تاریخی در روایت مفهومی تاریخ ایران، نمادی از ظلم و پلشتی است، پیروز شود. این “پیروزی مقدس” با خون پاک و سرگذشت مظلومانه “شاهزادهی شهید” سیاوش دلیر گره خورده است.
حال ما فرزندان خوزستانی ایرانزمین با هزاران افسوس میشنویم که این دریاچهی مقدس که با بنمایههای هویتی ما ایرانیان گره خورده است از پیامد بیتدبیری مسولان امر در حال خشکیدن است! و شاید از این پس جای آن را کویری آکنده از نمک فرا بگیرد. راستی ایزدبانوی آناهیتا، آن “بی آهوی” زاینده ی “مهر” از این بیمهری ما چه سان خواهد اندیشید !؟
ما پان ایرانیستهای خوزستان ضمن اعلام مراتب نگرانی خود نسبت به وقوع این فاجعه خواهان مدیریت علمی و اصولی جهت پاسداشت این میراث ملی و تاریخی بوده و پیگیری احیای دریاچه و محاکمه و مجازات مقصرین را از حقوق مسلم و قانونی مردم سراسر ایران می دانیم .
پاینده ایران
دفتر حزب پان ایرانیست خوزستان
شنبه پنجم شهریورماه 90
آگوست 27th, 2011
بنا به اخبار منتشرشده در تارنماي سازمان جوانان حزب پان ايرانيست امروز شنبه ۹۰/۰۶/۰۵ ماموران انتظامی با مراجعه به منزل مسکونی مهندس رضا کرمانی از پیشکسوتان حزب پانایرانیست، ایشان را بازداشت کردند.
سرور مهندس رضا کرمانی در شعبه ی یک داد گاه کرج در مورخه ی ۸۹/۱۱/۱۷ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که در دادگاه تجدید نظر نیز این حکم تایید شد.لازم به ذکر است که یک هفته تا موعدمقررقانونی اعلام شده به ایشان جهت معرفی به دایره ی اجرای احکام مهلت باقی بود.اخبار تکمیلی متعاقبا منتشر خواهد شد
اخبار تكميلي از تارنماي سازمان جوانان حزب پان ايرانيست:
مهندس كرماني چند ساعت با خانواده خود تماس گرفته و از بودن خود در زندان قزل قلعه خبر داد.خبر انتقال ایشان به زندان قزل حصار در حالی منتشر می گردد که بر اساس رویه معمول ایشان می بایستی به زندان رجایی شهر منتقل شوند اما به دلایلی نا معلوم به زندان غیر سیاسی قزل حصار انتقال یافتند که خود این امر به دلیل وضعیت خاص این زندان نگرانی شدید خانواده ایشان را در بر داشته است.
مهندس رضا کرمانی به دلیل کهولت سن و مشکلات ناشی از آن در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
خبرگزاري مجموعه فعالان حقوق بشر و تارنماهاي خبري از جمله جنبش راه سبز و راديو كوچه نيز اين خبر را منتشر كردند.
آگوست 27th, 2011
به مناسبت سوم شهريور روزي كه متفقين جنگ جهاني دوم به خاك ايران هجوم آوردند.
شهریور شوم
از شام مرگ، شوم تر وتیره گون تر است
روزی که بر وطن برسد پای اجنبی
خواهد ز ما جدائی هر پاره خاک ما
جز این نبود و نیست تقاضای اجنبی
لیک همواره ملت ایران باستان
خندد بدین توقع بیجای اجنبی
تا نشنود بگوش خود این نغمه های شوم
گیرد بدست همت خود نای اجنبی
کاری کند با اجنبی بد گهر که کرد
با نوکران خائن و رسوای اجنبی
آری که نشنود آوای شوم آن
شهریوری که بشنود آوای اجنبی
(بایندر) آن فدائی میهن که رفت
تا از وطن بریده شود پای اجنبی
سیما ز خون بآب وطن شست و جان سپرد
هرگز نگه نکرد بسیمای اجنبی
دیگر بخاک تیره گوراست جای ما
خاک وطن اگر بشود جای اجنبی
ما تن به مرگ داده و از جان گذشته ایم
مارا بدینقرار چه پروای اجنبی
آزاد ملتی که بپوشد قبای مرگ
این جامه را بریده به بلای اجنبی
دشمن گذشت و محنت دیروز ما گذشت
بنگر تو (هاله) محنت فردای اجنبی
حیدر رقابی (هاله) دوم شهريور 1330
برگرفته از نشريه ساسانی(ارگان حزب پان ايرانيست) شماره 36
***
درباره سوم شهريور بنگريد:
آگوست 24th, 2011
آن روز حسین رونقی( بابک خرمدین) و ابوالفضل عابدینی در کتابخانه بند 350 بودند، قدری گپ زدیم، در دفتر خاطرات حسین برایش یادگاری نوشتم، بعد تی شرتی داد و با قلم سبز بر روی آن نوشتم: ” حسین جان؛ بنده غیر نباش که خدای تو را آزاد آفرید” کمی بعد ابوالفضل با تی شرت آمد و گفت : ” این تی شرت من بود! به حسین دادم تا شما برای من بنویسید!” گفتم : ” حسین چیزی نگفت! شرمنده ام” قرار شد یکبار دیگر با نام ابوالفضل بنویسم.
یادش بخیر؛ چقدر با صفا بودند، با 15 سال و 11 سال حبس، خم به ابرو نمی آوردند و چون کوه استوار بودند.
برگرفته از : تارنماي شخصي دكتر مهدي خزئلي
آگوست 22nd, 2011