نامه ابوالفضل عابدینى خبرنگار مستقل خطاب به جامعه مطبوعاتى

مارس 24, 2008

به نام خداوند جان وخرد

نامه ابوالفضل عابدينى خبرنگار مستقل خطاب به جامعه
مطبوعاتى كشور به ويژه استان خوزستان

 
  ابوالفضل عابدينى ام پيرو مكتب وفرهنگستانى كه انديشمند بزرگ آن شاد روان دكتر محمدرضا عاملى تهرانى در يكى از سروده هاى خود مى گويد :
… كجا نان آرمان بود ….
طى چند سال گذشته در جايى به نام جامعه مطبوعاتى استان خوزستان فعاليت مى كردم . وخوشبختانه هرگز آلوده برخى از بازى ها در اين جامعه نگشتم وازفرصت هاى فراوانى كه دراين مدت با آن بسيار مواجه شدم سوءاستفاده نكردم .
همكارانم به خوبى مى دانند كه چقدر صادقانه ، شرافتمندانه و وفادار به آرمان هاى ملى درجامعه مطبوعاتى استان فعاليت كردم . اما افسوس كه برخى دوستان مطبوعاتى من از رسالت خويش دور افتاده اند
گرچه خبرنگارانى شريف ، متعهدو ايران دوست كه به مصالح مردم مى انديشند در جامعه مطبوعاتى ايران و بويژه خوزستان فراوانند.
در خبر ها همگى شنيديد ابوالفضل عابدينى خبرنگار خوزستانى توسط وزارت اطلاعات دستگير شد. همين يك جمله كافى بود تاماهيت عده اى كه خودرا به اصطلاح روشنفكران خوزستان مى دانندآشكار گردد.زمانى كه درسلولهاى انفرادى بودم ،بسيارى از مطبوعات خوزستان وچند روزنامه سراسرى برخلاف همه مدارك وشواهد و خلاف اصول شرافتمندانه و بدوراز وجدان واخلاق حرفه اى ژورناليستى عمل نمودند ، آنچنان كه سردبير گرامى من در نشريه بهار سبز با رسانه ها مصاحبه اى مى كند و منكر خبرنگار بودنم مى شود . برخى سردبيران و مدير مسئولان نشريات استان نيز آنچان اخبار دستگيرى مرا منعكس كردندو آنگونه برايم جو سازى كرده ،كه هر كس مرا نمى شناخت با خود چنين مى پنداشت كه ابوالفضل عابدينى بدون ترديد يك تروريست است .
عجيب است رييس خانه مطبوعات استان در مصاحبه ى خود با ايرنا گفته بود: (( ابوالفضل عابدينى پرونده اى درآن نهاد مبنى برعضويت درخانه مطبوعات ندارد)) .و همين گفته ايشان كافى بود تا مستندى شود براى رسانه هادر تاييد خبر نگارنبودن من.در مراجعه به اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى خوزستان متوجه شدم كه اين انجمن بعد از گذشت چندين سال هنوز به ثبت قانونى نرسيده و شماره ثبت ندارد.و بايد از هيات مديره اين تشكل صنفى پرسيد در اين مدت مشغول چه كارى بودند كه موفق به تاييد اساسنامه و اخذ مجوز خانه مطبوعات استان خوزستان نشدند.
گر چه نيازى به اثبات عضويتم در خانه مطبوعات ندارم اما بايد بدانيد در سال 82 با سابقه فعاليت 3 ساله مطبوعاتى عضو اين تشكل صنفى شدم و در مجمع عمومى آن شركت نيز كردم . كارت عضويت خانه مطبوعات براى من صادرشده بود اين موضوع را برخى مديران وقت خانه مطبوعات نيز تاييد مى كنند .
حال از رئيس خانه در شرف تاسيس مطبوعات خوزستان پرسش هايى دارم :
نخست: آيا از ديد شما و رسانه هاى داخلى ، ملاك تشخيص  خبر نگار بودن يك فرد ،عضويت در خانه مطبوعات است؟اگر چنين است پس بهتر است اساسنامه تشكل هاى صنفى را با فرصت بيشترى مطالعه كنيد.چرا كه اصولا عضويت دراين انجمن ها اختيارى مى باشد و خانه مطبوعات هم ازاين قاعده پيروى مى كند. هرگز كسى نمى تواند بگويد: فردى كه درانجمن هاى صنفى ژورناليستى عضويت ندارد خبر نگار نيست .
دوم: چگونه حضرت عالى به فردى كه عضو خانه مطبوعات نبوده ، با هزينه بيت المال و يا بودجه خانه مطبوعات در روز خبر نگار سكه طلا هديه مى دهيد؟ كه براى من چنين كرديد.
مگر شما شيعه نيستيد ،وحكايت آهن گداخته در دست عقيل را فراموش كرديدكه اينگونه به حراج سكه هاى طلا به افرادى كه نام آنها در ليست اعضاء خانه مطبوعات نبوده پرداختيد !؟
بگذاريد هم به شما و هم به ساير مديران مطبوعاتى استان يادآورشوم ، در همان مراسمى كه براى تجليل ازخبرنگاران خوزستانى برگزار شد،خانه مطبوعات وجامعه مطبوعاتى استان در حالى كه مى دانست از سوى استاندار خوزستان بخشنامه اى صادر شده و خبرنگاران را از حضور در جلسات استاندارى منع نمود، سكوت پيشه كرد واين من بودم كه باعث شدم تا اعتراض خبرنگاران به گوش استاندار خوزستان برسد. و باز هم ياد آورى كنم اين من بودم كه در جلسات شوراى شهراهواز در خصوص وضعيت خبرنگاران و عدم پذيرش پيشنهاد يكى ازاعضاى شوراى شهر در خصوص اعطاى بودجه فرهنگى 300 ميليون تومانى به خبرنگاران ، مطبوعات خوزستان و سازمان هاى مردم نهاد (NGO ) و واگذارى آن به برخى نهاد هاى ديگراعتراض كردم.
سوم: آيا مى توانيد بگوييد دراساسنامه خانه مطبوعات استان خوزستان، مجمع عمومى و انتخابات اعضاى هيات مديره اين خانه هرچند سال يكبار برگزار مى شود و هيات مديره براى مدت چند سال از سوى اعضاء انتخاب مى شوند .باز اين پرسش را دارم آيا زمانى كه شما به عنوان رئيس خانه مطبوعات استان در مورد من مصاحبه كرديد.آيا به لحاظ اساسنامه يك عضو عادى قلمداد مى شديد يا همچنان رئيس خانه مطبوعات بوديد؟
با توجه به برگزارى مجمع عمومى خانه مطبوعات خوزستان درمهرماه سال 84 ، طبق اساسنامه ،شما و ساير اعضاى هيات مديره تا مهرماه سال 86 قانونا از مديران خانه مطبوعات محسوب مى شديد . بهتراست يادآورى كنم مصاحبه شما درآذرماه با ايرنايعنى بعد از آن تاريخ مقرر در اساسنامه با عنوان رييس خانه مطبوعات خوزستان انجام شد .آيا اين يك تخلف آيين نامه اى نيست.؟
نكته جالب ديگرى كه بيان عنوان شد در زمانى كه در زندان باز داشت بودم مطالب غير منصفانه سردبير نشريه ى بهار سبز در همان گزارش خبرگزارى ايرنا بود. كه خبرنگار بودن مرامنكرشد . و وقتى با واكنش و ارايه ى مدارك غير قابل انكار دوستان و همفكرانم مواجه مى شود بار ديگر بيان مى كند كه عابدينى ازابتداى فروردين سال 86 تا آبان ماه با نشريه بهار سبز بصورت پاره وقت در امور آگهى ها همكارى مى كرد وى همچنين گفته بود در اين 5 ماهه فعاليت عابدينى با ما ايشان فقط يك بازارياب بوده و اينكه از او با نام دبير سرويس اقتصادى در نشريه نام برده شد ، منظور همان ويزيتور بود ه است نه خبرنگار .
 
اين بار پرسش هايم را از سردبير هفته نامه بهار سبز مى پرسم :
 
نخست : زمان آغاز همكارى من با نشريه بهار سبز ازآبانماه 85 بود نه فروردين 86 .ولى حتا اگر ملاك ، گفته شما باشد آيا از تاريخ فروردين ماه تا آبان ماه مى شود 5 ماه؟!
دوم: شما مى گوييد منظورتان از دبير سرويس اقتصادى همان بازار ياب است . با اين تعبير شما ، حتماً فردى كه بر سرچهار راه ها مى ايستد و فرياد مى زند:”روزنامه ، فوق العاده” در نشريه حضرتعالى حكم دبير سرويس اجتماعى را دارد.
جناب سردبير مى توانم بپرسم نشريه اى با دارا بودن اين گونه سرويس ها و توجيه علمى و حرفه اى شما(!) در خصوص وظيفه دبير سرويس اقتصادى وظيفه واقعى خودتان در آن نشريه بر اساس همان تعريف حرفه اى تان چه بود ؟
جناب سردبير بهتر است نگاهى به آرشيو نشريه بهار سبز بياندازى تا عكس ها و گزارشات مرا ببينى وبد نيست بدانى گزارش مافياى شكركه در نشريه اى كه حضرتعالى مسووليت سردبيرى آنرا به عهده داريد،بصورت تيتراول نشريه به چاپ رسيد،كه يكى از موضوعات مطرح شده در پرونده ام بود ؟
البته به شما حق مى دهم چون آنقدر مشغله كارى (!) داشتى و سرگرم مسايلى بودى، كه متوجه نشدى بازارياب نشريه ات (البته طبق گفته هاى شما!) هم مى تواند بنويسد، هم مى تواند عكس بگيرد،وهم يك خبر نگارى با ارتباطات جهانى باشد .
ياد روزى افتادم كه مرا از زندان براى محاكمه به دادگاه انقلاب بردند. شخص مجرمى محكوم به تحمل 74 ضربه شلاق همراهم بود. هنگام اجراى حكم، فردى كه حكم را اجرا مى كرد خطاب به يكى از همكارانش گفت هر ضربه اش ثواب اخروى دارد و رحمت الهى نصيب انسان مى شود .موقع ضربات پايانى ،سربازى كه در آنجا حضور داشت،تازيانه را گرفت و گفت : بد نيست ما هم از اين رحمت الهى بهره اى ببريم .
آرى . مدير مسئول يكى از روزنامه هاى استان هم بيكار ننشست و چون نخواست از اين قافله عقب  بيافتد، دست به قلم مى شود ، نامه اى به خبر گزارى ها مى نويسد وسابقه فعاليت من در نشريه اش را تكذيب مى كند. چه زود مدير مسئول اين نشريه مزد زحمات ما را داد . ايشان از خاطرش رفته بود چه كسى در كنار سردبير پر تلاشش تمام سعى خود را به كار بست تا هفته نامه اش روزنامه شد.همان فردى كه نشريه اش جايى براى مصاحبه با افرادى قوم گرا وتريبونى براى بيان افكار ى گشت كه قصد تخريب و وتوهين به فرهنگ ملى ايرانيان را داشته و دارند از ياد بردكه به اصرار چه كسانى و كدام نهاد مرا از نشريه اش اخراج كرد.
و اما شما جناب سرپرست خبر گزارى ايرنا .آفرين به شما. حركت شما دست مريزاد دارد .آنجا كه به مصلحت است خبر ويژه مخابره مى كنيد ومى گوييد: ابوالفضل عابدينى نصر در استان خوزستان فعاليت مطبوعاتى داردو خبرنگار بهار سبزاست. و آنجا كه باز هم مصلحت حكم كند جنجال به پا مى كنيد و گزارشات خود را طورى تنظيم مى كنيد كه خبر نگار بودن من به زير سوال رود.
گويا شما و خبرگزارى ايرنا نيز دچارفراموشى و به قول پزشكان الزايمر مزمن شديد .از ياد برده ايد فروردين ماه امسال ( 86 )كه برخى از رسانه ها خبر دستگيرى مرا پخش كردند، خبر نگار آن خبرگزارى در يك روز بيش از چندين باربا من تماس گرفته تابپذيرفتم با خبرگزارى شمامصاحبه كنم ومتاسفانه در گزارشى كه منعكس كرديد، هرگز به بيان مطالب من نپرداختيد، وفقط حضور من در دفترشما برايتان مهم بود .متاسفانه بعد از آن هم به اعتراض من توجهى نشد.
شما هم به آرشيو خبرهايتان نگاهى بياندازيد .تا ببيند كه در آن گزارش مرا خبر نگار چه رسانه اى معرفى كرديد؟
جاى تعجب فراوان داردكه خبر گزارى ايرنا در فروردين ماه گزارشى در خصوص من منتشرمى كندو در آن مرا خبر نگارنشريه بهار سبز معرفى كرده واشاره به سوابق مطبوعاتى من در ساير مطبوعات خوزستان مى كند .ولى در آذرماه گزارش كاملاً متضاد با آن به گونه اى تنظيم و منتشر مى شود و تلاش مى نمايد تا مرا فردى غير مطبوعاتى معرفى كند !
تمامى مدارك و شواهد به خوبى و با صراحت كامل گوياى كتمان حقيقت از سوى دوستان مطبوعاتى ام مى باشد . در استانى كه اين همه از سوى عناصر تجزيه طلب قوم گرا ،گروهاى پان عربيسم و بيگانگان ودشمنان اين آب وخاك و ملت ايران مورد هجوم و حمله قرار مى گيرد، و در جامعه اى كه كمبودها و كاستى هاى فراوان دارد و مطبوعات مى توانند نقشى اساسى و سازنده ايفا كنند، بسيارى از مطبوعات ما ابزارى شدند براى سر پوش نهادن ضعف برخى از مديران ناكارآمدوحتا دامن زدن به مسايل قومى وضد يت با هويت ملى ملت ايران آنهم در سالى كه از آن به عنوان سال اتحاد ملى و انسجام اسلامى ياد مى شود!
يك شبه مديرى كه فاقد هرگونه صلاحيت مديريتى باشد با دادن چند آگهى مى شود مدير نمونه استانى وحتا كشورى . دراين فضاى مطبوعاتى گاه شاهد آن بوديم كه سردبيرويا خبرنگارى به دليل حمايت ازيك مديركل، از معاونين، مسئول روابط عمومى ويا كارمند سازمان وى مى شود. مخالف پيشرفت وترقى افراد جامعه نيستم، ولى آيا ملاك اين گونه انتصابات براساس اصل شايسته سالارى است ويا براى رقم خوردن معادلاتى است كه در آن فقط به منافع شخصى ، جناحى ويا … مد نظر قرار مى گيرد و از مصالح ملت شريف ورنج ديده ايران خبرى نيست!؟
براستى آيا مى دانيد چه رسالتى را بر عهده داريد وچه وظيفه سنگينى بر دوش شما نهاده شده است ؟آيا مى دانيد تريبون در اختيار شما گذارده شد تا به بررسى دردو رنج اين مردم بپردازيد؟ تا خواسته ها ونياز هاى اين ملت را بشنويد و آنها را منعكس سازيد ؟
دوستان و همكاران جامعه مطبوعاتى ، براستى كداميك از شما به شناسايى ريشه هاو عوامل معضلات و آسيب هاى جامعه ايرانى پرداخته وكداميك از شما درخصوص مسايل حساسى چون حقوق تاريخى ملت ايران دردرياى مازندران ( كه وسعتى به اندازه كشور افغانستان دارد)، اروند رود كه هنوز شهيدان ما بر بستر آن آرميده اند، ادعاهاى واهى بيگانگان دررابطه با جزيره هاى ايرانى وحتا نام خليج فارس، به مردم ومسوولان كشوربا توجه به منافع ملى و حقوق تاريخى ملت ايران در خصوص مذاكراتشان با كشورهاى ديگر هشدار داده ايد ؟
براستى كداميك از شما مى تواند بگويد كه در قبال جامعه زحمتكش ، رنج كشيده و بى پناه كارگرى ايران و اين همه كاستى هاى موجود،نقش و وظيفه مطبوعات چيست ؟
كداميك از شما عزيزان مطبوعاتى مى داند كه چند درصد از مردم ايران زير خط فقر هستند؟ چرا اين همه معتاد داريم؟ چرا برخى از جوانان متاسفانه دين گريز شدند؟ دلايل افزايش طلاق چيست؟ و هزاران چراى ديگركه به خوبى مى دانم شما همه ى پاسخ ها را داريد. اما…
اما نمى خواهيد بيان كنيد!چون براى برخى از شما نان آرمان است ونمى خواهيددراين آشفته بازار،آگهى هاى ميليونى را ازدست بدهيد وخود را درگير سازمانها و ارگان هاى دولتى نمى كنيدو با يك رپرتاژوچند كادر آگهى تمام رسالت و وظيفه تان را در مقابل ملت خود فراموش مى كنيد و در برابر هر آنچه كه مى بينيد سكوت اختيار كرده و گاه هم عكس موضوع را بيان مى فرماييد .
سد افسوس به اين جامعه مطبوعاتى.سد افسوس…
در پايان با يد عرض كنم اين نامه را نه براى دفاع از خويش بلكه براى گوشزد كردن وظيفه و رسالتى كه بعنوان افراد وقايع نگار در قبال جامعه بر عهده داريد، نوشتم . وبگويم كه تاريخ در مورد همه ما به قضاوت مى نشيند.اگرقضاوت تاريخ و نسل آينده برايتان مهم است حرمت قلم هايتان را نگه داريد وهميشه همگام با ملت خود باشيد چرا كه هر قدرتى در برابر خواست و اراده ملت محكوم به تسليم است و خورشيد حقيقت هيچ گاه براى هميشه زير ابر پنهان نخواهد ماند.
 
 
 
پاينده ايران
ابوالفضل عابدينى نصر
خبر نگار مستقل
بيست و هفتم اسفند ماه ۱۳۸۶
هفدهم مارس 2008 ميلادى
 
رونوشت :
– وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى
– استاندارى استان خوزستان
– اداره كل فرهنگ وارشاد اسلامى استان خوزستان
– انجمن گزارشگران بدون مرز
– انجمن صنفى روزنامه نگاران ايران
– مطبوعات كشورى و محلى  و خبر گزارى ها  وسایت های  اینترنتی
– روابط عمومى هاى سازمان ها و ارگان هاى دولتى و غير دولتى
 
پيوند اين نامه در ايران پرس نيوز
 
                                         بخش ابوالفضل عابديني در اين تارنما
 

Entry Filed under: Uncategorized. .



No Comments yet Add your own

  • 1.    آریو برززن  |  مارس 25th, 2008 at 1:43 ق.ظ

    با دورود ابوالفضل جان شجاعت صداقت و نیک کرداری تو درسی خواهد بود برای تمام روزنامه نگاران شجاع ایران زمینپاینده ایران

  • 2.    نوبد  |  مارس 25th, 2008 at 2:26 ب.ظ

    به امید اینکه همه ی یاران در بند از زندان های مخوف رژیم رهایی یابند.—————————————————————————————–با درود.وبلاگ ایران سرزمینم با مطلب ناسازگاری اصول دموکراسی با رژیم ضد بشری آخوندی بروز است.منتظر نظر خوبتان هستم.

  • 3.    آمستریس  |  مارس 25th, 2008 at 2:57 ب.ظ

    درود بر ایرانی پاک سرشتوبلاگتون رو لینک کردم امیدوارم شما هم وبلاگ منو لینک کنید. مطالب جالبی دارید. دوباره سر میزنم. به امید ایران آزاد و رها بدون آخوندهای عرب.پاینده میهنم ایران

  • 4.    مسعود  |  مارس 26th, 2008 at 7:08 ب.ظ

    هر وبلاگی که پرچم شیر و خورشید ایران رو داره من باهاش حال میکنم.

  • 5.    آمستریس  |  مارس 27th, 2008 at 5:11 ب.ظ

    درود ایرانیممنون که به وبلاگم سر زدید و وبلاگم رو لينك كرديد. نام وبلاگ شمارو تصحيح كردم .با سپاس آمستريسپاينده ميهنم ايران

  • 6.    علی  |  مارس 28th, 2008 at 1:05 ب.ظ

    سرزمینهای عربی ازجانب شمال تاکوههای زاگرس کشیده شده اند کلا هرملت دریک اقلیم بهم پیوسته ازنظرجغرافیایی زندگی میکند مثل لرها وبختیاریها وکردها که ساکنین کوههای زاگرس هستند اگه توجه کنید ساکنین مرکزفلات ایران هم همزبانند مثل اصفهانیها یزدیها کرمانیها شیرازیها که فارس هستند یاساکنین کوههای البرز هم همگی همزبان وهمنژاد هستند مازندرانیها وگیلانیها هم دریک اقلیم بهم پیوسته زنگی میکنند همزبانند .جنوب کوههای زاگرس هم قاعدتا همه بایدعرب باشند حالا چطور یدفعه دراهوازفارس پیداشده واقعا که غیرطبیعیه

  • 7.    علی  |  مارس 28th, 2008 at 1:11 ب.ظ

    نگید تاریخ میگه فلان جایه زمانی مال ایران بوده پس بایدفارس باشه همین الان مناطقی مال ایران هست ولی فارس نیست . تازه تاریخ قابل اعتمادنیست چون نوشتاریه راحت میشه به ان اضافه یاازان کم کرد ولی چیزی که من گفتم کاملا مستند وبامنطق سازگاری دارد.بله هرملت دریک سرزمین بهم پیوسته ازنظرجغرافیایی زندگی میکند تازه لباس وپوشاکش هم متناسب بامحیطش است مثلا لباس بختیاریها ولرها متناسب بامحیط سردسیر وکوهستانیه ولباس سایرملتها هم بامحیطشون متناسبه

  • 8.    شاپور  |  مارس 28th, 2008 at 4:13 ب.ظ

    پاینده ایرانبه امید آزادی ایرانیان از حکومت ننگین جمهوری اسلامی

  • 9.    کاوه اهوازی  |  مارس 28th, 2008 at 6:05 ب.ظ

    پاینده ایرانبا”دیدگاه عربهای خوزستان در مورد نوروز”به روزم.پاینده ایران

  • 10.    میهن پرستان کرد  |  مارس 29th, 2008 at 12:27 ب.ظ

    درود بر شماپایگاه میهن پرستان کرد پان ایرانیست شروع به فعالیت کرد.پاینده ایران

  • 11.    TONYUKUK  |  آوریل 2nd, 2008 at 4:47 ب.ظ

    ویدیو جوابیه بوزقورتهای تورکیه به تشکیلات بوزقورت تبریزhttp://www.youtube.com/watch?v=E9et8SOq59I http://www.youtube.com/watch?v=PATF6GYCUIIتشکیلات بوزقورد تبریز در استادیوم تبریزhttp://www.youtube.com/watch?v=6RrQqD2JNX8قبولی پرچم ملی آذربایجان جنوبی و مملکت آذربایجان جنوبی تورک در سازمان ملل متحدhttp://unpo.org/member_profile.php?id=79ایجاد تلوزیون اینترنتی برای حرکت ملی تورکهای ایران توسط تورکیهwww.tebriztube.comایجاد زبان مشترک کشورهای تورک زبان http://www.tebriztube.com/medyaizle.php?haber_id=11637ایجاد پارلمان مشترک کشورهای تورک زبان (ایالات متحده تورک)http://www.youtube.com/watch?v=h4kjZuMVl4sقهرمان ملی آذربایجان جنوبی پروفسور دکتـر چهــرگانی قهرمان ملی برای دنیای تورک لقب گرفت(ایالات متحده تورکــ)http://www.youtube.com/watch?v=a2UjlmjaTT8تلاش رهبر ملی تورک چهرگانی برای شناساندن قتل عام تورکهای آذربایجان جنوبی 1946 توسط فارسهای تروریست و وحشی (300) در پارلمان تورکیه آذربایجان و اتحادیه اروپاhttp://www.youtube.com/watch?v=n70C2YT3hmgسوگند بوزقوردهای تورکیه در حمایت از تورکهای آذربایجان جنوبیhttp://www.tebriztube.com/medyaizle.php?haber_id=11579راهپیمایی بوزقوردهای تورکیه در حمایت از حرکت ملی آذربایجان جنوبیhttp://www.tebriztube.com/medyaizle.php?haber_id=11530http://www.tebriztube.com/medyaizle.php?haber_id=11789حرکت آراز در تورکیه و حمایت از پرفسور چهرگانیhttp://www.youtube.com/watch?v=XFFA276be-Iفیلمهای قلعه بابک در دست بوزقوردهای تورکیه http://www.youtube.com/watch?v=aVN19hqsFKEپرچم برافراشته شده در قلعه بابک آذربایجان جنوبی بعنوان پرچم ایالات متحده تورک http://www.youtube.com/watch?v=MgJSEoIiYhc

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها