14 امرداد فرخنده سد و دومین سالگرد مشروطیت – نوشتاری از احمد کسروی

آگوست 3, 2008

 مشروطه

(زنده یاد احمد کسروی تبریزی) 

بخش نخست:

   اگر آدميان‌، هم چون‌ شيران‌ و پلنگان‌، در جنگل‌ و كوهستان‌، جدا از هم‌ زيستندي‌ به حكومت‌ يا فرمان‌روايي‌ نياز نيفتادي‌. زيرا نياز به فرمان‌روايي‌ در نتيجه‌ با هم‌ بودن‌ و با هم‌ زيستن‌ خاندان ها پديد آمده‌. چون‌ هزار خانداني‌ در يك جا گرد مي‌ آيند و يك‌ آبادي‌ پديد مي آورند از همين جا يك رشته‌ كارهايي‌ پيدا مي شود.  زيرا اين‌ خاندان ها با يكديگر نزاع ها خواهند داشت‌ و يك‌ كسي‌ يا يك‌ دادگاهي‌ مي خواهد كه‌ در ميان‌ ايشان‌ داوري‌ كند، برخي‌ دزدان‌ و راه‌زناني‌ پيدا خواهند شد و پاسباني‌ مي خواهد كه‌ مواظب‌ ايمني‌ باشد، هم چشمي‌ و دشمني‌ با آبادي هاي‌ همسايه‌ خواهند داشت‌ و سپاهي‌ مي خواهد كه‌ از هجوم‌ آنان‌ جلو گيرد، بيماري‌ به خاندان ها رو خواهد آورد و پزشكاني‌ مي خواهد كه‌ با آنها به نبرد كوشد… اين‌ كارها و مانند اين ها كه‌ در نتيجه‌ با هم‌ زيستن‌ پديد مي‌آيد، و ما آن ها را در اين‌ گفتار «كارهاي‌ توده‌اي‌» خواهيم‌ ناميد، يك دسته‌اي‌ يا گروهي‌ را مي خواهد كه‌ آن ها را به عهده‌ گيرند و مجري‌ گردانند. اين‌ دسته‌ يا اين گروه‌ همانند، كه‌ ما حكومت‌ يا «فرمان روايي‌» يا «سر رشته‌داري‌» مي ناميم‌.

چنان كه‌ مي دانيم‌ در زمان هاي‌ باستان‌، اين‌ فرمان روايي‌ صورت‌ خودكامگي‌ «يا استبداد» مي داشته‌. به اين‌ معني‌ كه‌ يك‌ كسي‌ چيره‌ مي گرديده‌ و مردم‌ را زير دست‌ مي ساخته‌ و به دل خواه‌، آنان‌ را راه‌ مي برده‌. هر چه‌ هست‌ مردم‌ در آن‌ فرمان روايي‌، زير دست‌ بوده‌، از خود اختياري‌ نداشتند. از آن سوي‌ در برابر كشور هم‌ داراي‌ وظيفه‌اي‌ نبودند و مسئوليتي‌ متوجه‌ آنان‌ نمي شد. پادشاه‌ چه‌ ستمگر و چه‌ دادگر، مردم‌ تنها مي بايست‌ ماليات‌ پردازند، و فرمان‌ برند، و به ستم ها تاب‌ آورند، و به‌ سربازي‌ روند، و هميشه‌ دعاگو باشند، و هيچ گاه‌ گفتگو از كشور و كارهاي‌ آن‌ نكنند (صلاح‌ مملكت‌ خويش‌ خسروان‌ دانند). مي بايست‌ سرهاشان‌ پايين‌ انداخته‌ به كسب‌ و كار خود پردازند و جز در انديشه‌ زندگان‌ خود نباشند.

اين‌ بود شكل‌ فرمان روايي‌ كه‌ تا قرن هاي‌ بسياري‌ متمادي‌ در جهان‌ رواج‌ داشت‌. ولي‌ كم‌كم‌ خردمنداني‌ پيدا شدند و به اين گونه‌ فرمان روايي‌ و اين گونه‌ زندگاني‌ ايراد گرفته‌ گفتند: «اين‌ به زندگاني‌ بردگان‌ شبيه‌تر است‌ تا به زندگاني‌ مردم‌ آزاد». اينان‌ در معني‌ حكومت‌ دقيق‌ گرديده‌ و آن‌ را به حقيقت‌ خود رسانيده‌ گفتند:«حكومت‌ يا سر رشته‌داري‌ از آن‌ خود مردم‌ است‌ و هم‌ بايد خودشان‌ اداره‌ كنند. زيرا آن‌ كارهائي كه‌ پادشاه‌ يا حكومت‌ مي‌كند در واقع‌ كارهاي‌ خود اين‌ توده‌است‌. چيزي كه‌ هست‌ خودشان‌ نمي‌توانند همگي‌ به آن‌ كارها برخيزند اين است‌ بايد كساني‌ را از ميان‌ خود برگزينند و سر رشته‌ كارها را به دست‌ آنان‌ سپارند، و خودشان‌ نظارت‌ به آن ها كرده‌، هميشه‌ در بند پيشرفت‌ كارها باشند.اين‌ سخنان‌ همه‌ راست‌ است‌ و سراپا با مصالح‌ توده‌ها سازگار است‌ اين‌ بود در جهان‌ رو به‌ پيشرفت‌ گذاشت‌. همين‌ سخنان‌ كوچك‌ آتش ها در كشور‌ها بر افروخت‌ و پادشاهان‌ خودكامه‌ بسيار بزرگ‌ را از ميان‌ برداشت‌، شارل‌ دوم‌ ها و لويي‌ شانزدهم‌ و محمد علي‌ ميرزاها و سلطان‌ عبدالحميد، زبون‌ آن ها گرديدند.

پيشرفت‌ اين سخنان‌ در جهان‌ بهترين‌ نمونه‌اي‌ از نيروي‌ حقيقت‌ است‌. بهترين‌ دليل‌ است‌ كه‌ نيرو در جهان‌ تنها توپ‌ و تفنگ‌ و تانك‌ و بمب‌ و خمپاره‌ نيست‌. يك‌ نيروي‌ ديگري‌ بالاتر از آن ها است‌، و آن‌ نيروي‌ راستي‌هاست‌.چيزي كه‌ هست‌ اين‌ سخنان‌، چنان كه‌ از يك سو به سود مردم‌ است،‌ از سوي‌ ديگر يك بار سنگيني‌ به‌ دوش‌ آنان‌ مي گذارد. اين‌ سخن‌ كه‌ «فرمان روايي‌ با سر رشته‌داري‌ از آن‌ خود توده‌است‌». دو معني‌ دارد:

يكي‌ آن كه‌ نبايد پادشاهان‌ با زور، رشته‌كارها را به دست‌ گيرد و به دل خواه‌ پيش‌ برد. ديگري‌ اين كه‌ خود مردم‌ بايد رشته‌ كارها را به دست‌ گيرند و مردانه‌ كشور را راه‌ برند، بايد هر يكي‌ خود را وظيفه‌دار و پاسخ ده‌ آبادي‌ و استقلال‌ آن‌ كشور شناسد، هر كسي‌ به‌ نوبت‌ خود كوشش‌هايي‌ كنند. همين‌ است‌ معني‌ سر رشته‌داري‌ توده‌.

ما مي خواهيم‌ از اين‌ پس‌ رشته‌ كارها را خودمان‌ در دست‌ داريم‌. مي خواهيم‌ خودمان‌ كشور را راه‌ بريم‌». با اين‌ عنوان‌ بوده‌ كه‌ با خودكامگي‌ جنگيده‌ و آن‌ را از ميان‌ برداشته‌.

 بخش دوم:

در ايران‌ چون‌ معني‌ مشروطه‌ را ندانسته‌اند، ارجش را هم‌ نمي‌شناسند. مشروطه‌ تنها آن‌ نيست‌ كه‌ يك‌ قانون‌ اساسي‌ باشد و مجلس‌ شورا برپا شود و كارها به دست‌ آن‌ مجلس‌ پيش‌ رود. مشروطه‌ بسيار والاتر از اين‌ها است‌.

مشروطه‌ آن‌ است‌ كه‌ يك‌ توده‌ شايندگي‌ پيدا كرده‌ و خودش‌ كارهاي‌ خودش‌ را راه‌ برد و كسي‌ در ميان‌ آن ها براي‌ فرمان روايي‌ نباشد. براي‌ روشني‌ سخن،‌ نخست‌ بايد معني‌ توده‌ و زندگاني‌ توده‌اي‌ را بديده‌ گيريم‌؛ يك‌ توده‌ كه‌ از ديگران‌ جدا گرديده‌ كشوري‌ براي‌ خود برگزيده‌، زندگي‌ مي كند، اين‌ معنايش‌ آن‌ است‌ كه‌ ايشان‌ دست‌ بهم‌ داده‌، سود و زيان‌ يكي‌ گردانيده‌اند. آن‌ كشور، ميهن‌ ايشان‌ است‌ كه‌ بايد در آن‌ زندگي‌ كنند و به آباديش‌ كوشند و از دست‌ برد بيگانگان‌ نگاهش‌ دارند.

مانند آن‌ است‌ كه‌ آنان گرد آمده،‌ همه‌ با هم‌ پيمان‌ بسته‌اند كه‌ در نيك‌ و بد و سود و زيان‌ يكي‌ باشند و براي‌ ايستادگي‌ در برابر پيش‌آمدها، يك‌ صف‌ پديد آورند و در آباد گردانيدن‌ و نگهداشتن‌ كشور پشتيباني‌ به يكديگر كنند، يك‌ جمله‌ بگويم‌: هم چون‌ يك‌ خانواده‌ با هم‌ زندگي‌ بسر برند.

اين‌ معني‌ زندگاني‌ توده‌اي است‌. در هر توده‌ يك‌ چنين‌ پيمان‌ ورجاوندي‌ در ميان‌ است‌. «ميهن‌پرستي‌» كه‌ گفته‌ مي شود به همين‌ معني‌ است‌. دل بستگي‌ به‌ آبادي‌ كشور و جان فشاني‌ در راه‌ آزادي‌ آن‌ و هم دستي‌ و هم دردي‌ با هم ميهنان‌، «ميهن‌پرستي‌» ناميده‌ مي شود و باياي‌ هر مرد و زن‌ با خرد و پاك دل است‌.

گاهي‌ كساني‌ ايراد گرفته‌ مي گويند: ميهن‌ چيست‌ كه‌ آنرا بپرستيم‌؟… مي گوييم‌: ميهن‌ اين‌ سرزميني است‌ كه‌ آسايشگاه‌ ماست‌، زيستگاه‌ ماست‌، سرچشمه‌ زندگاني‌ ماست‌، در اين‌ سرزمين‌ زندگي‌ بسر مي بريم‌ و آن گاه‌ نيازمندي‌هاي‌ زندگاني‌ از خوراك‌ و پوشاك‌ و نوشاك‌ و ديگر چيزها هم‌ از اين‌ سر زمين‌ به دست‌ مي‌آيد.  به اين‌ سرزمين‌ بايد «خدمت‌» كرد و پرستش‌ نيز به معني‌ «خدمت‌» كردن است‌. روزي‌ يكي‌ با من‌ چنين‌ مي گفت‌: «من كه‌ در خوزستان‌ هستم‌ چرا بايد عرب هاي‌ بصره‌ را با آن‌ نزديكي‌ هم‌ ميهن‌ نشناسم‌ و فلان‌ مرد زابلي‌ را با آن‌ دوري‌ هم‌ميهن‌ خود شناسم‌؟…» گفتم‌: با آن‌ زابلي‌ پيماني‌ در ميان‌ داريد و نيك‌ و بد و سود و زيانتان‌ به هم‌ بسته‌ است‌.

اگر روزي‌ مثلاً دشمني‌ از جايي‌ به خوزستان‌ حمله‌ كند آن‌ زابلي‌ به ياري‌ شما خواهد شتافت‌ ولي‌ با عرب هاي‌ بصره‌ چنان‌ پيماني‌ در ميان‌ نيست‌ و اگر روزي‌ يك‌ گرفتاري‌ براي‌ خوزستان‌ پيش‌ آيد آن ها دستي‌ به نام‌ ياوري‌ به سوي‌ شما دراز نخواهند كرد. اين است‌ جدايي‌ كه‌ در ميانه‌ مي باشد.

آري‌ ما با عرب هاي‌ بصره‌ نيز همسايه‌ایم‌ و همبستگي‌ داريم‌. اگر روزي‌ چنان‌ پيش‌ آيد كه‌ با عراق‌ يكي‌ گرديم‌ با آن‌ عرب ها نيز هم ميهن‌ خواهيم‌ بود.

تا اين جا كه‌ گفتم‌ معني‌ زندگاني‌ توده‌اي‌ و ميهن‌پرستي‌ بود. اكنون‌ اين‌ توده‌ و اين‌ ميهن‌ يك رشته‌ كارهاي‌ همگي‌ دارد كه‌ از آن‌ِ يك‌ تن‌ یا يك‌ خانواده‌ نيست‌، بلكه‌ از آن‌ همه‌ كشور و همه‌ توده‌ است‌.  مثلاً جلوگيري‌ از دزدان‌ و راه‌ زنان‌، و ايمن‌ گردانيدن‌ از دشمن‌ و جلوگيري‌ از بيماري ها و كم‌ گردانيدن‌ آن ها، پيمان‌ ـ بستن‌ با دولت هاي‌ همسايه‌، قانون‌ گزاردن‌، ارتش‌ آراستن‌ و مانند اين ها ـ سر رشته‌داري‌ يا حكومت‌ كه‌ مي گوييم‌ برخاستن‌ به اين‌ كارهاست‌.

نيك خواهاني‌ برخاسته‌ و به مردم‌ راهنمايي‌ كرده‌ گفته‌اند: هر توده‌اي‌ بايد خودش‌ كارهاي‌ خود را راه‌ برد، بدين سان‌ كه‌ هر چند سال‌ يك بار نمايندگاني‌ از ميان‌ خود بر گزيند و مجلسي‌ از آن‌ نمايندگان‌ پديد آورد و آن‌ رشته‌ كارهاي‌ همگي‌ را بدست‌ آنان‌ سپارد و خود از دور و نزديك‌ نگهبان‌ باشد. مشروطه‌ يا حكومت‌ دموكراسي‌ يا سر رشته‌داري‌ توده‌ همین است‌. همين است‌ كه‌ مي گوييم‌: بهترين‌ شكل‌ حكومت‌ است‌.

مشروطه‌ را چنان كه‌ نام‌ نهاده‌اند آزادي است‌. در استبداد توده‌ها اختياري‌ از خود نداشتند و درباره‌ نيك‌ و بد و سود و زيان‌ خود نتوانستند‌ي‌ انديشيد، مي‌بايست‌ سر پايين‌ اندازند و گردن‌ به دل خواه‌ و هوس‌ پادشاهان.‌

اساساً معني‌ آزادي‌ همين است‌. آزادي‌ لذت‌ دارد و مايه‌ سرافرازي است‌، ليكن‌ با رنج‌ و كوشش‌ توأم‌ مي‌باشد. يك‌ توده‌اي،‌ چون‌ شورش‌ كرده‌ و مشروطه‌ طلبيده‌ در واقع‌ آزادي‌ خواسته، ‌ در مشروطه‌ توده‌ها آزادند و اختيار زندگاني‌ خودشان‌ را در دست‌ دارند. آن چه‌ سودمند مي دانند و مي‌خواهند با دست‌ نمايندگان‌ به كار توانند بست‌. هر قانوني‌ را بهتر دانستند از مجلس‌ توانند خواست‌. در مشروطه‌ توده‌، سر رشته‌ حكومت‌ را خود بدست‌ مي گيرد و بايد براي‌ چنان‌ كاري‌ آماده‌ و شايسته‌ باشد. در توده‌ ايراني‌ چنين‌ آمادگي‌ پيدا نشد. اساساً مردم،‌ مشروطه‌ را به اين‌ معني‌ نشناختند تا آماده‌ باشند.

پس‌ از آن‌ در ايران‌ «فرقه‌ دموكرات برپا گرديد و در همه‌ شهرهاي‌ كشور شاخه‌ها پيدا شد. اين‌ حزب‌ در تاريخ‌ نامي‌ از خود گذاشت‌. دموكرات ها بيشتر، مردان‌ غيرتمند و جان فشاني‌ مي‌بودند و كوشش هاي‌ بسيار در راه‌ پيشرفت‌ مشروطه‌ كردند. ولي‌ معني‌ مشروطه‌ يا سر رشته‌داري‌ توده‌ را، نه‌ خود نيك‌ فهميدند و نه‌ به‌ توده‌ توانستند فهمانيد. امروز بسياري‌ از آنان كه‌ از دموكرات ها بودند زنده‌اند. شما اگر بپرسيد، بيشتر آنان‌ معني‌ درست‌ مشروطه‌ يا دموكراسي‌ را شرح‌ دادن نخواهند توانست‌، و آنان كه‌ بتوانند از شمردن‌ مزاياي‌ آن‌ خواهند درماند. زيرا اين ها چيزهايي است‌ كه‌ خودآگاه‌ نبوده‌اند و نمي‌باشند.

كنون‌ بسياري‌ از مردم‌ اين را نمي دانند. كوه‌نشينان و روستاييان‌ دژآگاه‌ كه‌ كمترين‌ دانش‌ را در اين‌ باره‌ ندارند و به كشور و توده‌ داراي‌ هيچ‌ علاقه‌ نيستند به مانند، بسياري‌ از مردم‌ شهري‌ را مي گويم‌، كه‌ از معني‌ مشروطه‌ و اين گونه‌ زندگي‌ آگاه‌ نيستند و تاكنون‌ كسي‌ نبوده‌ به‌ آنان‌ آگاهي‌ دهد و بفهماند، و هم چنين‌ بسياري‌ از درس‌ خواندگان‌ را مي گويم‌، كه‌ يك‌ چيزهايي‌ را از مشروطه‌ شنيده‌ و فراگرفته‌اند ولي‌ كمتر يكيشان‌ فهميده‌اند. و شنيدن‌ جز از دانستن‌ است‌. از اين‌ گذشته‌ امروز در ميان‌ توده‌ عقيده‌هاي‌ گوناگون‌ بسياري‌ رواج‌ دارد كه‌ همگي‌ مخالف‌ با معني‌ مشروطه‌ مي باشند و اين است‌ دسته‌هاي‌ انبوهي‌ آشكارا‌ دشمني‌ مي كنند و زمختي‌ مي نمايند. دسته‌هاي‌ انبوهي‌ در اين‌ كشور زندگي‌ مي‌كنند ولي‌ هميشه‌ بدخواه‌ آن‌ مي باشند.

اين است‌ مي گويم‌: نخست‌ بايد معني‌ درست‌ مشروطه‌ را در ميان‌ توده‌ رواج‌ داد و همه‌ مردم‌ را چه‌ مرد و چه‌ زن‌، و چه‌ باسواد و چه‌ بي سواد، و چه‌ روستايي‌ و چه‌ شهري‌، از آن‌ آگاه‌ گردانيد.

دوم‌ بايد با عقيده‌هاي‌ متضاد نبرد كرد و آن ها از دل ها بيرون‌ ساخت‌ تا بدين سان‌ هر كسي‌ علاقه مند به اين‌ معني‌ گردد

با سپاس از :روزنامك (مسعود لقمان)

براي خواندن خلاصه اي از انقلاب مشروطه در دانش نامه ويكي پديا اينجا كليك كنيد.

 

 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

Entry Filed under: Uncategorized. .



1 دیدگاه Add your own

  • 1.    اتحاد ايرانيان  |  آگوست 7th, 2008 at 4:21 ب.ظ

    با درود بر شمادوست عزیز وبلاگ بسیار زیبا و پرباری دارید براستی که از عشق به وطن تان لذت بردم وبلاگ اتحاد ایرانیان هديه ناچيز نویسندگان آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است و خدمتي است ميهني كه خدمت به ميهن بر هموطنان تكليفی ایست واجب كه بايد خلل ناپذير باشد و برای بهبود در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت میباشد.در صورت تمایل به تبادل لینک مارو خبر کنید تا با افتخار لینک تان را در وبلاگ اتحاد ایرانیان قرار دهیم پاینده ایران و ایرانی

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها