کودتای خزنده ی قطر – ابوظبی برای به چنگ آوردن جزایر ایرانی

نوامبر 17, 2008

کودتاي خزنده ی قطر – ابوظبي براي به چنگ آوردن جزاير ايراني


يادداشتي از دکتر پيروز مجتهدزاده


توطئه ترور شخصيت من از سوي برخي و تلاش آنان براي سانسور کردن من در مطبوعات وضع را به صورتي در آورده است که من امروز حتي براي هشدار دادن به دولت کنوني در رابطه با خطر تظاهر دوستي شيوخ قطر و ابوظبي با تهران در راه واقعيت بخشيدن به يک کودتاي خزنده براي تصاحب جزاير تنب و ابوموسي، دشواري دارم.
اين دشواري تماماً ناشي از تلاش عوامل ياد شده براي سانسور کردن من در رسانه‌ها، به ويژه مطبوعات است. آقايان توجه ندارند که وقتي امارات متحده عربي اتحاديه عرب را وادار مي‌کند، وزير خارجه آقاي احمدي‌نژاد را احضار کرده و در حضور او عليه ايران به اتهام “اشغال جزاير تنب و ابوموسي” به سازمان ملل متحد شکايت مي‌نويسند و يا خود راساً و در راستاي همان اتهام عليه ايران، به سازمان ملل متحد شکايت مي‌برند، دوست ايران نيست، بلکه با اين گونه اقدامات خصومت بار، خود را دشمن سوگند خورده ايران معرفي مي‌کنند. ما بايد دقت کنيم که ابوظبي در همان حال مي‌کوشد به کمک عوامل شيخ قطر خود را دوست ايران معرفي کرده و در تلاشي آشکارا مزبوحانه مي‌کوشد دولت ايران را فريب داده و در وضعيتي قرار دهد که به خيال خود سندسازي‌هایي را براي به ثمر رساندن کودتاي خزنده خود و براي به چنگ آوردن جزاير ياد شده ايراني واقعيت بخشد. وزارت خارجه ما گويا توجه ندارد که ماجراي کشاندن آقاي احمدي نژاد به اجلاس سران شوراي همکاري خليج فارس در سال گذشته (1386) و انتشار بيانيه پاياني آن اجلاس توطئه‌اي بود که از طرف شيخ قطر و دست نشانده ضد ايرانيش “العطيه” در مقام دبيرکلي آن شوراي همکاري و عواملش در وزارت خارجه ايران تدارک ديده شد.
در بيانيه ياد شده آمد که “اين اجلاس” – اجلاسي که رئيس جمهور ايران در آن عضويت داشت – “جزاير تنب و ابوموسي را متعلق به امارات متحده عربي مي‌شناسد. يعني سند سازي در اين زمينه که رئيس‌جمهور ايران هم رسماً اعلام کرده است که جزاير تنب و ابوموسي به شيخ ابوظبي تعلق دارد جلوتر از آن، در دولت آقاي خاتمي، معلوم نيست که در نتيجه چه قول و قرارهائي قطر و ابوظبي به نيروهاي مسلح خود در ماه ژوئن 2004 دستور دادند به آب‌هاي ساحلي ايران در اطراف جزيره ابوموسي حمله برده و شماري از اتباع ايراني را از آن مناطق ربوده و به دوحه، ابوظبي و دوبي برده، آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده، محاکمه کرده و يک تن را هم کشتند و وزارت خارجه ايران همه مقررات و قوانين ملي و بين‌المللي را زير پا گذاشته و حتي از يک اعتراض مختصر نسبت به اين تجاوز مسلحانه هم خودداري ورزيد. ثبت اعتراض در اين موارد در سازمان ملل متحد مي‌تواند در پرونده‌سازي‌هاي دشمن موثر افتد، تا نه تنها جلوي تکرار جسارت را بگيرد، بلکه از استناد جستن نسبت به حادثه به عنوان “تلاشي ملي براي ايجاد انقطاع در اشغال جزاير توسط ايران” جلوگيري شود. از آن حيرت‌انگيزتر اينکه آقاي وزير خارجه وقت (دکتر خرازي) که از سفر خارج به تهران بر مي‌گشت، در فرودگاه مهرآباد به رسانه‌هاي ملي دستور داد در‌باره آن حادثه هيچ نگويند و ننويسند. چرا؟ معلوم نيست! هنوزهم نه کسي توضيحي در آن مورد داده است و نه کسي علاقه به شنيدن توضيحي از طرف ايشان نشان مي‌دهد. نامه‌هاي اعتراض من به مراجع بين‌المللي، به ويژه اتحاديه اروپا و عمل به مثل اعلام و تبليغ نشده سپاه پاسداران قطعاً نمي‌توانست ارزش حقوقي لازم را در پر کردن جاي خالي يک اعتراض رسمي دولتي را نزد سازمان ملل متحد داشته باشد.
در ادامه اين بحث لازم به يادآوري مي‌دانم که ابوظبي و قطر بازگشت قانوني جزاير سه گانه به ايران در نوامبر 1971 را “اشغال” آن جزاير از سوي ايران اعلام کرده و تبليغ مي‌کنند، و در نتيجه مطالعه بحث‌هاي حقوقيتاريخي ما درباره تلاش ايران در 68 سال اشغال اين جزاير توسط بريتانيا (1903 تا 1971) به نام شيوخ شارجه و راس‌الخيمه براي ايجاد اعتراض به اشغال، اخلال در اشغال، و انقطاع در اشغال، مدتي است که به اين نتيجه رسيده‌اند که در اقدامي مزبوحانه، عمل به مثل کرده و در به اصطلاح اشغال اين جزاير توسط ايران اعتراض و اخلال و انقطاع ايجاد کنند. آنها با طرح شکايات واهي و غير منطقي از ايران به سازمان ملل متحد مي‌کوشند به خيال خود نسبت به “اشغال” جزاير توسط ايران “اعتراض” خود را به ثبت رسانده و مستند نمايند، مي‌کوشند با کشاندن رئيس‌جمهور جمهوري اسلامي ايران به اجلاس سران شوراي همکاري خليج فارس و صدور بيانيه ياد شده به نام رئيس جمهور ايران “اخلال” حقوقي خود در اشغال جزاير توسط ايران را به ثبت رسانده و سند سازي کنند، مي‌کوشند که از راه حمله نظامي به آب‌هاي ايران در اطراف ابوموسي و ربودن اتباع ايران “انقطاع” در اشغال اين جزاير توسط ايران را به ثبت رسانده و سندسازي کنند و حيرت انگيزتر از همه اين که نه تنها وزارت خارجه ايران به هيچ يک از اين موارد اعتراضي نکرده و نمي‌کنند و با عدم اعتراض به دشمنان

Entry Filed under: Uncategorized. .



No Comments yet Add your own

  • 1.    میثاق آزاد  |  نوامبر 19th, 2008 at 1:29 ب.ظ

    پاینده ایرانبا درود حرف شما را قبول دارم ولی با عرض پوزش این قالب را بدلایلی شخصی دوست دارم و تعویضش برایم کمی غیر ممکن است.پاينده ايراندوست گرامي من به خود اجازه دخالت در تارنماي شما را نمي دهم و اين تنها يك پيشنهاد آن هم درباره رنگ فونت ها (قرمز در پس زمينه سياه)بود و نه قالب.پيشتر نيز من با رنگ نارنجي در تارنما مي نوشتم كه با پيشنهاد دوستان مبني بر اذيت شدن چشم خوانندگان و درست ديدن اين ديدگاه ، رنگ ها را دگرگون كردم.پيروز باشيد. “مزدك”پاينده ايران

  • 2.    میثاق آزاد  |  نوامبر 19th, 2008 at 10:50 ب.ظ

    پاینده ایرانبا درود دوست گرامی حرف شما را قبول دارم و از گفته شما ناراحت نشدم چون خودم هم در این مورد کمی مشکل دارم. متاسفانه من یک هیتلری هستم و این رنگها را بخاطر تطابق با رنگ پرچم پیشوا دوست دارم سعی میکنم درستش کنم

  • 3.    علی  |  نوامبر 30th, 2008 at 3:35 ب.ظ

    تاکی توی پارس سگ حقیر درمقابل ملت بزرگی مانندملت عرب مقاومت میکنی ماعربهاپوزتون روبخاک میمالونیم پارسهای افغانی عقده ای حقیر

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها