پاسخ بختیاری میهن پرست به نشریه فرهنگی اجتماعی مردم لُر [ لور]!

ژانویه 7, 2009

پاينده ايران

پاسخ یک بختياري میهن پرست به  نشریه اینترنتی لُر [ لور]!

بهرام آبتين

        بهرام آبتین: چرا اسم کانون از “لر بختیاری” به

            “پارس های( لر)بختیاری” تغییر نام یافت؟ 

**تاریخ و گذشته هر ملت شناسنامه آن ملت است.

**شک سرآغاز اندیشه و اندیشیدن سرآغاز آزادی ملتهاست.

**من قبل از این که یک لر بختیاری باشم یک ایرانی هستم.

**عزیزانم چرا به این زودی بحرین را به فراموشی سپردیم؟

**ما فرزندان فردوسی بزرگ از وی پندهای بسیار آموخته ایم ایشان فرمودند که ما به ایران شهر بیاندیشیم، ایران بزرگی که تمامی اقوام، تیره ها، ادیان و مذاهب، فرهنگ ها و خرده فرهنگ های ایرانی بخش های تشکیل دهنده ی این پیکره ی مانایند.

**تازیان متجاوزی که هم  اکنون نیز برخی از آنان ابزار دست بریتانیای پلید و دیگر استعمارگران برای جدایی جنوب میهنمان می باشند  واژه (لر) رابرروی زبانها گسترش داده از این نام توسط ایادی خویش برای استفاده از مقاصد شومشان که همانا ایجاد تفرقه وجدایی میان مردم یکپارچه میهن عزیزمان بوده استفاده نموده اند.  

ادامه نوشتار را بخوانيد

پاينده ايران

پاسخ یک بختياري میهن پرست به  نشریه اینترنتی لُر [ لور]!

بهرام آبتين

        بهرام آبتین: چرا اسم کانون از “لر بختیاری” به

            “پارس های( لر)بختیاری” تغییر نام یافت؟ 

**تاریخ و گذشته هر ملت شناسنامه آن ملت است.

**شک سرآغاز اندیشه و اندیشیدن سرآغاز آزادی ملتهاست.

**من قبل از این که یک لر بختیاری باشم یک ایرانی هستم.

**عزیزانم چرا به این زودی بحرین را به فراموشی سپردیم؟

**ما فرزندان فردوسی بزرگ از وی پندهای بسیار آموخته ایم ایشان فرمودند که ما به ایران شهر بیاندیشیم، ایران بزرگی که تمامی اقوام، تیره ها، ادیان و مذاهب، فرهنگ ها و خرده فرهنگ های ایرانی بخش های تشکیل دهنده ی این پیکره ی مانایند.

**تازیان متجاوزی که هم  اکنون نیز برخی از آنان ابزار دست بریتانیای پلید و دیگر استعمارگران برای جدایی جنوب میهنمان می باشند  واژه (لر) رابرروی زبانها گسترش داده از این نام توسط ایادی خویش برای استفاده از مقاصد شومشان که همانا ایجاد تفرقه وجدایی میان مردم یکپارچه میهن عزیزمان بوده استفاده نموده اند.

به نام خداوند جان و خرد 

…از ماست که بر ماست 

با درود و سپاس از منتقدان، دگر اندیشان و هم اندیشان گرانقدر  

ارجمندان همتبار وهم میهنان بزرگوارم،آنانی که بنا به وظیفه و از سر پاک نهادی دیدگاه ها و راهکارهای پیشنهادی خویش را درباره ی چگونگی و بیان راهکارهای عملی و پژوهشی درمورد گفته های نگارش شده توسط هم تبار گرانقدرم جناب آقای خدایی خبرنگار نشریه اینترنتی لر(لور!!!) در راستای ژرف اندیشی از سوی اینجانب برای بازنگری در تاریخ بر آمده از چیستی و کیستی فرهنگ و شهرگرایی(تمدن) برای استفاده از واژگان راستین هویتی خویش که بر زبان ها روان است یاری نموده اید و هر یک به نوبه ی خود آماده ساز بستر همگرایی و گفتمان خردگرا بوده،گشاینده ی میدان کندوکاوی راستین برای بهتر دانستن و دوری از احساس تنهایی کردن در این راه پر پیچ وخم که همانا شناخت گذشته ی تاریخی خویش است گردیده اید، یزدان پاک را از این چنین موهبتی سپاس دارم.واما داستان “از این قرار است که پس از آگاه شدن از اقدام این همتبار گرامیم برای انتقاد غیر منصفانه و نگارش کلیشه ای سخنان اینجانب در سایت نام برده شده(نشریه اینترنتی مردم لر) سخت در اندیشه خویش ژرف شده! از یک سو خرسند وشادان که درِ گفتگویی گشوده شده و در نهایت کندوکاوی برپایه ی دانش در مورد شناخت بهتراز هویت خویش آن هم با همتبارانی که تا کنون از نزدیک آشنایی با آن ها دست نداده، آماده شده است .  

از سویی دیگر در شگفتم که چرا هر آن چه در گفتگوی اینجانب و آقای خدایی در این باره گذشته در نوشتار این گرانقدر دیده نمی شد! 

پس از مطالعه ی کامل گزارش نگاهی بر دیدگاه های خوانندگان داشتم که لازم می دانم نخست به آنان بپردازم.در پاسخ به دیدگاهی که به گونه ای از سوی من توسط جناب آقای خدایی نوشته شده بود همتبار بزرگواری به نام آقای صالحی چهارلنگ نوشتارش هم چون التیامی بود بر اندیشه ام زیرا که ایشان با ترسیم نشانه ی شگفتی نوشته بود:« در ضمن فکر نمی کنم جالب باشد حرف های این جور افراد را منتشر کنید چون مشخص است از روی نداشتن مطالعه و بی دقتی است شاید هم اشتباه لفظی بوده است». از این رو بود که هماندم بر این باور شدم که شاید مطلب گفته شده وی برای خود ایشان و جناب آقای خدایی دلالت نماید و شاید هم در مورد خود من!! پس چه بهتر با بیان این گفتار دری را گشوده که سرانجام به زدودن برخی ناراستی ها و کژاندیشی ها پایان پذیرد. چه فرقی می کند من یا سایر همتبارانم به واقعیت امر پی برده و در هر صورت این گفتمان پلی خواهد شد برای فزونی یافتن در شناخت هر چه بیشترهویت، فرهنگ و اندیشه ی قومی و ملی مان.در این راستا  ازبزرگانی که پژوهش های گسترده ی خویش را پیرامون تاریخ و مردم شناسی و جغرافیای سرزمینی ایران بزرگ انجام داده و عمری را در این راه گذرانده اند یاری جسته که به اسناد و مطالب این بزرگواران در ادامه این نوشتار خواهم پرداخت.

 ماجرا چه بوده و از کجا آغاز شد؟

طی تماس تلفنی، آقای خدایی از اینجانب در مورد درون پرانتز قرار دادن کلمه ی “لر” در لوگوی سایت کانون توضیح خواستند، در پاسخ به ایشان گفتم هدف من از این حرکت برای شناخت و معرفی بیشتر پژوهنده گان با چیستی و بن ریشه ی آریایی خویش است. 

از آن جایی که نژاد ما لرها با توجه به تمامی گواهی های تاریخی از قبیل کتیبه ها ، تندیس ها و پژوهش های جستجوگران تاریخ راستین ایران زمین ، نشان از باورهای فرهنگی، اعتقادات دینی ، گستره ی مرزهای جغرافیایی ، گویش ، پوشش ، آوا شناسی موسیقی و بررسی های باستان شناسی در همه ی سلسله های تمدنی وغیره…. بسیار نزدیک به هم بوده و بنا به شواهد پر شمار به جای مانده از تاریخ نه چندان دور این سرزمین از نظر بخش بندی های جغرافیایی شاهنشاهی بزرگ هخامنشی ، اشکانی و ساسانی که مجموعه ای از اقوام ماد ، پارس و پارت بوده اند تشکیل شده است واز آن جایی که سکونتگاه همتباران لر در محدوده ی پارس های باستان قلمداد گردید و کتیبه های پر شمار از جمله کتیبه ی بیستون و سخنان بزرگوانی همچون روان شاد داریوش بزرگ پادشاهی که در هنگام فرمانروایی ایشان 28 ساتراپ زیر فرمان وی به زبان پارسی(لری)سخن می راندند ، یعنی آن که هر کدام از این ساتراپ ها زبان ویژه ی خویش را داشته اما زبان بین اقوام یا ملی آنان که برای فهم بهتر مفاهیم و معانی و گفتگو، مراوده بایکدگربرای یکپارچگی بیشترمردم آن دوره به کار می رفته همین زبان مادری ما یعنی پارسی (لری) بوده است.

همانگونه که آگاهان به خوبی می دانند با مراجعه به دیکشنری ها (فرهنگ نامه ها) پی خواهید برد که بُن مایه زیر مجموعه ی همه واژگان ازجمله واژگان انگلیسی کنونی رایج در جهان از زبان پارسی (لری)بوده است.

نشانه ی آن همه ی شاهان دوران کهن ایران بزرگ که خود را از سرزمین پارس بویژه آنشان معرفی نموده اند ونسل اندر نسل خود را از آن سرزمین معرفی نموده اند، و نشان بارزتر آن لوح حقوق بشر و کتیبه ی آرامگاه کوروش بزرگ است که ترجمه معانی آنها به زبان لرهای بختیاری کنونی می باشد. حال جای این پرسش باقی است که چرا ما این چنین نشانه های آشکاری را در مورد ریشه ی نژادی خویش رها کرده و خود را در سردرگمی هویتی قرار دهیم. اشاره من به این موضوع بیان شده از سوی آقای خدایی بود که کلمه ی لر و یا لیر به جای “پُردرخت” گفته می شود و همان گونه که آگاهان می دانند عرب نه تنها زبان نوشتار بلکه ریاضیات و هندسه ی خود را از ایرانیان پاک سرشت گرفته است. 

آیا واژگان الفبای پارسی دیرینگی بیشتری دارد یا الفبای هیچ نداشته ی تازی؟ آیا ریال پول رایج عرب است یا پول ایرانی؟ با این چنین اوصافی چگونه می توان برتری ای برای نامهای عربی بر روی سرزمینهای پارسی به شمار آورد؟ 
من به آقای خدایی اینگونه گفتم که:« تازیان متجاوزی که هم  اکنون نیز برخی از آنان ابزار دست بریتانیای پلید و دیگر استعمارگران برای جدایی جنوب میهنمان می باشند و بنا به شواهد بسیاری از زمان صفویه که نفوذ بریتانیا برجنوب کشورمان گسترده ترشد این زشت خویان اهریمن صفت واژه (لر) رابرروی زبانها گسترش داده از این نام توسط ایادی خویش برای استفاده از مقاصد شومشان که همانا ایجاد تفرقه وجدایی میان مردم یکپارچه میهن عزیزمان بوده استفاده نموده اند.»  

چنانچه هم اکنون تصور جناب آقای خدایی چیزی جز این می باشد بیان بفرمایند و ما هم شنونده ایم ؛ اما چنانچه ستیز در واژگان این جانب با تفکرات بیمارگونه برخی جدایی طلب وتجزیه خواه نمایان است، آری بنده با کمال قدرت اعلام می دارم برای یکپارچگی ملت وسرافرازی میهنم ایران بزرگ، رستم گونه سینه هر متجاوزی به خاک ومردم سرزمینم راخواهم درید هر آنکه او سهراب باشد.

جالب اینجاست که این برادر بزرگوار چنانچه نگاهی دوباره به نوشتار خود می انداخت، متوجه می شد که من گفته بودم پس از یورش تازیان به سرزمین ایران بزرگ این گونه ناراستی ها و دروغ پرادازی های تاریخی، فرهنگی و نیز جغرافیایی رخ داده است. اشاره ایشان به شاهنامه ی حکیم  گرانمایه ی توس فردوسی بزرگ و سلسله ی “اتابکان لر” و تمامی مستنداتی دیگر است که ایشان اشاره نمودند و به درستی هم بیان نموده اند ولی این شخص گویی نمی دانند که گواههای وی پس از حادثه ی تاریخ صدراسلام در سرزمین ما بوده است و من نیزبه جزتکرار سخنان ایشان که بیان برخی از حقایق می باشد چیزی افزون تر بر زبان نیاورده ام!

بزرگوارانم آیا این نکته مهم را می دانید که پس از استیلای تازیان بر میهن گرامیمان چه بر سر مردم و خاک اهوارایی ما گذشته است؟

آیا می دانید نام پدرعجم (پارس) ابوالقاسم فردوسی، پیروز خراسانی بوده است و چرا هرگز نام راستین آن به فرزاندنش گفته نشده است؟

آیا می دانید چرا تیسفون ، مداین و کاخ سفید ما از سطرهای نوشتاری و یادمان های تاریخی رخت بربسته است؟ 
آیا می دانید پس از یورش تازیان  و رومیان به میهن در بازه ای از زمان آخرین دانشگاه بی مانند پدرانمان “جندی شاپور” ویران و تا فرا نرسیدن رضا شاه پهلوی در سراسر ایران حتی یک دانشگاه و مرکز دانشی و یا تاریخ وهیچ فراگرد دیگری نداشتیم؟

آیا می دانید ملت ایران از چه تاریخی دارای شناسنامه و نشانه های هویتی شدند؟

عزیزانم تاریخ ما را از این پیش هر آن که نگاشت دوست نبود،بل بیگانه ای بود که برای دوست داشتن، “دوست داشتنی” به این خاک پرگهر پای نهاده بود!

هم راهانم بیایید از این پس ژرف تراندیشه کنیم و خود برای خود باشیم،از این پس خود برای خود فکر کنیم، برای خود بنویسیم وبرای خویشان راستین خودهم میهنان مظلوممان به درستی تصمیم بگیریم به بیانی دیگر شک کنیم به آن چه پیرامون تاریخ و نیاخاک مان گذشته است؟ زیرا که” شک سرآغاز اندیشه و اندیشیدن سرآغاز آزادی است ملتهاست”. 
هم تبارانم بنا به دستاوردهای آشکار شهر گرایی(تمدنی) که در سرزمین پارس ها (لرهای کنونی) می باشد همگی نشان دهنده ی حقایق گستردگی تمدن دیرینه در این سرزمین اهورایی است که نخستین نشانه های آن در فلات ایران به گستردگی هرچه تمام تر آشکارا هم اکنون نیز به چشم می خورد،آیا این نشانها در جایی به جز سرزمین لرستان کنونی است؟ این حقایق که نیازی به کندوکاو و پژوهش و تردید های آن چنانی ندارد! 

این یافته ها همگی نشان از آن دارد که فرهنگ ها ادیان و مردمان گوناگونی در تمامی دوران های تمدن بشری از زمان غار نشینی، پارینه سنگی و مدنیت و شهر نشینی وغیره….همگی نشانه هایشان در سرزمین لرستان کنونی آشکار بوده است. سرزمینی که به شهادت تاریخ گستره اش تا میان رودان گهواره ی تمدن بشری ادامه داشته است این موضوع که نیازی به مبالغه گویی ندارد! سخن من هم اکنون با همگان درباره ی واژه ایست به نام( لر) که در هیچ کدام از این دوران های شناخته شده تاریخی وجود خارجی ندارشته وگویی که ندارد” همان گونه که پیش تر اشاره نموده ام، گفتار من به برادر ارجمندم آقای خدایی این بوده وهم اکنون نیز همین است که «کشور بریتانیا از هنگام صفویه که حضور فیزیکی خود را در مشرق زمین برای دست یازی به داده های خدادادی ملت ما از جمله منابع فسیلی،فرآورده های کشاورزی،دشت های فراخ و دام های فربه ونیز راههای دریایی و استثمار و استحمار مردم منطقه و ایران استوار گردانیده است، برای سود جویی و پیشبرد منافع خودخویش لحظه ای درنگ نکرده است و بدین سبب یکی از راه های دست یازی به این امیال ددمنشانه و بدسگالی ها بریدن مردم از هویت خویش و اختلاف و دروغ پردازی و جعل تاریخی در میان نیرو های ناآگاه ملت ایران برای تفرقه افکنی و دزدی از ثروت ها و منابع آن ها بوده است. از این روست که هویت راستین ملت ایران که یگانگی و یکپارچگی همه اقوام ایرانی آریایی نژاد و صاحبان واقعی نیا خاکمان می باشد را پاره پاره کرده و اندامان این خانواده ی بزرگ و پیکرینه را از راه تاریخ سازیهای جعلی با سردرگمی هایی روبرو نموده و دچار اختلافات قومی، قبیله ای کرده و بستری را آماده نموده و هر از گاه تکه ای از این پیکره ی جدانشدنی را ناجوانمردانه به یغما برده است.

همراهان، بیایید از تاریخ باستان خویش بگذریم،و به قراردادهای دویست ساله ی گذشته ی سرزمین مان نظری بی اندازیم آیا قراردادهای گلستان و ترکمن چای را به فراموشی سپرده اید؟ ما را چه شده است! چرا از حافظه ی تاریخی ضعیفی برخورداریم؟

همین فروردین ماه سال کنونی بود که شیخ نشین های گجستک کرانه ی شاخاب پارس به قول معروففیلشان یاد هندوستان کرده و چه یاوههایی درباره ی جزایر همیشه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و بوموسا(گَپ سَبزو) و نام دریای همیشه پارس که بر زبان نیاوردند!

عزیزانم چرا به این زودی بحرین را به فراموشی سپردیم؟  

آیا دریای مازنداران را و ماجراهایی که بر آن رفت را کسی از شما می شناسد و می داند؟

آری به همین سادگی است برای ربودن سرزمین مان کافی است که مردمان هر یک خود را از دیگری جدا بدانند. آن جاست که بی تفاوتی آیین می شود و بی غیرتی کالای بازار و دزدان نوامیس ودارایی های ما، در نهایت کلیددار امن خانه های سرزمینمان خواهند گردید!!!؟؟

  زدشمن چشم بهی داشتن                        بود خاک در دیده انباشتن

 همتباران لرم، شما آریایی نژادان پاک نهادی هستید که تا بوده سرباز سرفراز این خاک پرگهر بوده وهمچنان مانا وپایدارخواهید بود مبادا فراموشمان شود که ما فرزندان اصیل این آب وخاک در طول تاریخ همواره دوشادوش دیگر اقوام هم میهنمان در برابر تمامی تجاوزات بیگانه گان این مرزو بوم اهورایی ایستاده وهمواره خواهیم ایستاد ایران خانه ماست مبادا که ویران شود….. چوایران مباشد تن من مباد …. مبادا که فراموشمان شود ما فرزندان راستین فردوسی بزرگ ، میراث داران ایران و پیروان اندیشه ی آن راد مرد سترگیم، قصد من از بیان این واقعیت پیرامون ایجاد تفرقه وجدایی در میان خانواده برومند و بزرگ لر نبوده بلکه به انسجام ملت بزرگ ایران می اندیشم ؛ آنچه که دشمنان این سرزمین برای جلوگیری از آن از دیرباز چه آزمندی ها و دسیسه ها که بکارنبرده اند؛ عزیزانم من نه تنها لر را از بختیاری جدا نمی دانم بلکه بختیاری را فدایی لر می دانم اما آیا می دانید همین واژه ی (لر) باعث گردید دزدان هویتِ سرزمینم در پاره ای از زمانه ما را به نژاد مغول ،سامی ، سربازان اسکندر رومی ،به کوچندگان سوری و …. نسبت دهند. چرا که آنان دانسته می نگارند و ما نادانسته فریاد می زنیم!(جستار كمينگاه دشمن را بخوانيد)

همتبارانم این ترفند بسیار قدیمی است ولی متاسفانه در سرزمین ما بخاطر کم دقتی مردم جامعه خصوصا قشر به اصطلاح روشن فکر(نما) ونیزضعف حافظه تاریخی ملت ایران که آن هم به دلیل کم کاری وشاید بتوان گفت نداشتن میلی به باز نگری حقایق تاریخی است و به دلایلی که از کمتر کسی پوشیده نمی باشد، از سوی نهادهای دولتی و مدنی باعث گردیده ترفندهای دشمنان این مردم و سرزمینم همچنان کار ساز عمل کنند.

بزرگوارانم آیا سخن معروف عفریته ی بریتانیا در مورد سرزمین های اشغال شده اش را شنیده اید که «خورشید در سرزمین ما غروب نمی کند(اشاره به گستردگی سرزمین ها استعمارشده از سوی آنان)».

همراهانم نباید فراموشمان گردد که ما فرزندان فردوسی بزرگ از وی پندهای بسیار آموخته ایم ایشان فرمودندکه ما به ایران شهر بیاندیشیم،ایران بزرگی که تمامی اقوام، تیره ها، ادیان و مذاهب، فرهنگ ها و خرده فرهنگ های ایرانی بخش های تشکیل دهنده ی این پیکره ی مانایند و ما پارس ها (لرها) مفتخریم که خود را قلب تپنده ی این پیکره نام نهاده ایم و تا ابد جاری و جاودان پا به پای فرهنگ و تمدن ایران و ایرانی خواهیم ماند.

و اما بزرگواری دیگر نیزدر گزینه نظرها از بنده درخواست ارایه مدرک تحصیلی را نمودند در اینجا لازم می دانم  در پاسخ به مطلب ایشان بگویم که آیا شما می توانید نام دانشگاهی که بزرگانی همچون آشوزرتشت بزرگ،کورش بزرگ هخامنشی،کاوه آهنگر، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، خیام نیشابوری،حکیم گران مایه توس فردوسی بزرگ،ابن خلدون ،ابن مقنع، گالیله، سقرات ،فیساغورس وهزاران فرهیخته دیگر در سراسر گیتی راکه  از زمان پیدایش تاریخ بشریت تا هم اکنون برتخیلات پیشین بشری تاثیرات بسزایی داشتند نام ببرید؟

من با کمال احترام به پاسخ شما هم اکنون علام آمادگی این را می نمایم که می شود نام هزاران ناکس را که با دارا بودن مدارک آنچنانی خود را به جای کَسان جازده در حالی که به قول مثال معروف (هم را، از غم) تشخیس نمی دهند را فاش نمود !کمی خودمانی تر باشیم آیا شما داستان چهل تفنگ پُری که بر الاغی بارشده بود وآن الاغ در بیابانی تنها طعمه گرگی گرسنه شد را تا کنون شنیده اید ؟

آیا این نکته را میدانید که بنا به شواهد پرشمار تاریخی تمامی رجال مهم تاثیر گذار در جهان کسانی نبوده اند که ازدانشگاها وآکادمی های علمی برخواسته اند، بلکه از بتن توده های خردمند مردم بوده وموجبات دگرگونی های بزرگی را در جامعه خویش وبرخی اوقات در جهان پیرامون  گسترانیده اند.

آیا داشتن کمی همت و پشتکار در راستای پژوهش چیستی خویش با وجود این همه نشانه های بارز فرهنگی وتمدنی بجای مانده از میراث نیاکانمان، مانند نشانه های چگونگی پوشش، رسم نوشتار وگویش، مکانهای فرهنگی مذهبی بجای مانده از پیشینیان به منظور برپایی آیین های بی مانندشان (یکتا پرستی) در سراسر گیتی واز همه مهمتر تلفن، تلویزیون، ماهواره و اینترنت، که به راحتی می توان دانستنی هایمان را با جهان علم و واقعیات پژوهشی مطابقت نماییم را متوجه اید؟

آری این حقایق جاری ازآن روکنار هم قرار گرفته اند که ما بتوانیم هرچه بهتر به حقایق وجودی خویش  پی ببریم چرا که امروزه توجه به ضروت داشتن تمدن و فرهنگ دیرینه برای پیشرفت جامعه بشری یک اصل مهم قلمداد می شود، بنا به فرموده بزرگواری ما تا بومی فکر نکنیم نمی توانیم به درستی به جهانی بودنمان جامه عمل بپوشانیم.

نشانه بارزاین واکنش جهانی را می توان درنزد ملل پیشرفته بخوبی مشاهده نمود،که از جمله هالیود کارخانه هویت سازی بریتانیا در سرزمین غصب شده مان “دارین” ( آمریکای کنونی) (براي آگاهي بيشتربه هخامنشيان كاشف قاره آمريكا، از دکتر جهانگیر مظهری نگاه گنید) یکی از هزاران مورد ربایش وجعل سازی فرهنگی وتمدنی توسط دولتهای اشغالگر و زورگو می باشد، دولت بریتانیا در این نقطه از خاک سرزمین ایران بزرگ برجای مانده از دوره هخامنشیان، با هزینه های میلیاردی سعی بر تحریف تاریخ بومیان آریایی نژاد آن سرزمین کهن را داشته با استعمار و کشتار مردم آن دیار بنا به شواهد پرشمار تاریخی پس از غلبه بر آن سرزمین خود را مالک آنجا دانسته و هم اکنون نیز بر این باور است .اما تاریخ را می توان در پاره ای از زمان بنا به مواردی کم رنگ جلوه داد اما هرگز نمی توان آن را برای همیشه نیست و نابود کرد آن هم تاریخ سرزمینی کهن با نشانه های بسیار بارز فرهنگی ، مردمانی که ز ِسر تا به بُن انسانیت و نیک سرشتی بوده اند ، مردمانی از نژاد آریا و دست پرورده آموزگاری خردگرا وزیبنده به «گفتار ،پندار و کردارنیک »

 
همراهانم شاید برشمردن این موارد برای برخی از شما تازگی داشته باشد اما با کمی ژرف اندیشی به گذشته تاریخ سرزمین ایران بزرگ حقایقی تلخ قلب هر آریایی نژاد پاک نهادی را خواهد آزرد.

آیا میدانید در گذشته ای نه چندان دور  در 200سال گذشته بخش های بزرگی از خاکمان چگونه از میهنمان ایران بزرگ جداشد؟ بیاید باهم برشمریم زخمهای چرکین و خاطرات شوم گزشته مان را شاید که درس عبرتی شود برای جلوگیری از خود زنی های آینده…

بخش های جداشده توسط استعمار انگلستان: هند، افغانستان، پاکستان، بلوچستان، دارین، عراق، بحرین، تمامی شیخ نشینان کرانه های جنوبی شاخاب پارس

بخش های جداشده توسط استعمار روسیه تزاری :ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان، ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، مغولستان، قفقاز

آری هم تبار بزرگوارم ما میراث داران نیاکان پارسمان می باشیم ،شیرزنان و رادمردانی که در راه سرفرازی این خاک همیشه مانا، دوشادوش سایر اقوام و ادیان میهن پرست ایرانی چوبه های دار را بادارایی های دنیوی وپاکی نام را با نان آغشته به ذلت و پلشتی معاوضه نکرده و لحظه ای را بدور از اندیشه پاسداری از این خاک اهورای به سر نبرده و یاد و نشانه های انسانیشان همچنان در چهار گوشه جهان به چشم می خورد.

تاریخ وگذشته هر ملت شناسنامه آن ملت است وتنها راه فروپاشی یک سرزمین یک پارچه از بین بردن تمدن وفرهنگ جاری بین مردمان آن سرزمین است ،عملی ددمنشانه که تا کنون بیگانگان زشت خو، این دزدان فرهنگ وتمدن ِخردگرای بشری با بکار بردن همین ترفندهای به ظاهر ساده به امیال شوم خود رسیده وهم اکنون نیز به دنبال تمام کردن ماجرا و سیطره ی یک پارچه بر مردم و سرزمین ایران مرکزی اند وهر چند گاهی افرادی دانسته ویا نادانسته از روی ناآگاهی دستی در آتش فتنه وتجزیه وجنگ وخون ریزی ملت ایران را دارند اما زهی خیل باطل که (کُهِستونِ بلندِ (لر) بَختیوری   دَمونی بی پلنگو شیر نیبو)

اما نتیجه این سخنان:

جناب آقای خدایی شما آموزگاری هستید که آینده برخی از فرزندان ما هم اکنون در آموزشهای جناب عالی رقم خواهد خورد! طرح سخن اینجانب به اصطلاح “نیازی به نظریات خیام،ذکریای رازی، فیساغورس ،انیشتن،وسایر دانشمندان پیشین راندارد”، چرا که شواهد ونشانه های پیرامونمان آنچنان هویداست که تنها من بادیده کنکاش گرانه به آنها پرداخته  وسخنانی که در پیرامونم بیان می گردد را فقط باگوش خویش شنونده بودم به همین سادگی “هر چند که هرچه بدانم باز هم دانستنی های بسیاری وجود دارد اما دست کم فهم ودرک اجتماعی یک انسان بر آن است که خود را بهتر بشناسد وبه ریشه وهویت حقیقی خویش کار آموزه تر واساسی تر پی ببرد هر چند که این عمل نیز کار سختی نمی باشد ومی توان اینگونه قلمداد نمود که این چنین عملی بیشتر به یک وظیفه نزدیک است تا یک حق فردی.

حال از جنابعالی این پرسش را دارم جرم من چیست که در هیچ کدام از متون ونشانه های پر شمار به جای مانده از تاریخ سرزمینم ایران تا قبل از هجوم تازیان هیچ گونه نشانه ای، منطقه ای، سازه ای ، نامی، وحتی کلمه ای به نام (لر) وجود ندارد؟ با ایراد این حقیقت، اینگونه مرا گناه کار وجدای خواه از مردم خودو آنچنانو اینچنانم پنداشتید!

آیا خردمندانه تر نبود که بجای این آشفتگی و رگ گردن بیرون انداختنها و ابرازتاسفهای آنچنانی نا آگاهان ،خود شما ویا یکی دیگر از منتقدان مطلب ، برمن منت می نهادید و با ارائه ادله ای آشکار و یا هر سخن خردمندانه دیگری مرا از این به اصطلاح کج اندیشی جهل ونادانی ومواجب گیری بی بها وتفرقه افکنی رهایم سازید؟(تهمت هایی که از سوی این عزیزان به من وارد شده است)

 
شما را به خدایتان سوگند می دهم  مرا بخاطر نادانی و جهلی که به گفته شمادر آن غوطه ور گردیده ام اینگونه مورد تهاجم قرارم ندهید. تهمت زدن عامل نفاق و اطلاق صفت خود فروشی به من ظلمی گران است ،من تشنه دانستنم همین وبس ،من همواره دست بوس دانایان سخاوت مندی هستم که چنانچه سخنان من به پوچی گرویده اند مرا به نیکی رهنمون نمایند.

و سخن آخر

جناب آقای خدایی فرق است بین آنهایی که از سر نادانی کرداری پیشه می نمایند با آنانی که پندارشان خیانت گونه است،دوست من گاه آن فراه رسیده است که شما با خودتان رو راست باشید چرا که همه خردمندان قوممان من و شما را با برسی اعمالمان از دیر باز زیر نظرگرفته اند و برخی بر واقعیتهایی واقف گردیده اند دیری نخواهد انجامید که همگان بر آنچه در اندیشه ما میگذرد دست یابند اما آن چه بیشتر نمایان است تفکر کج اندیش وبیمار گونه تجزیه طلبانه شما و هم اندیشان کم خردتان در این سرزمین اهورایی است.

این را بدانید و آگاه باشید که نابخردی شما راه به جای نخواهد برد چراکه تاریخ وگذشته ما پر از چنین افرادی با اندیشه های بیمارگونه است ، از آنجایی که جنابعالی به ظاهر هم تبار بنده هستید و به عنوان یک هم نوع وظیفه خود می دانم شما را به راه خرد رهنمون سازم از این رو هم اکنون با کمال احترام به شما می گویم که این شما هستید که باید به چند سئوال اینجانب پاسخ سریع وصحیح را اعلام دارید.

1- هدف جنابعلی از نوشتن واژه( لور) به جای لُردر عنوان سایت تان چیست؟

همانگونه که همگان آگاهند ایادی بیگانه این سرزمین، گروهکهای تجزیه طلب که دیریست با ترفندهای گوناگون قصد رخنه در درون افکار مردم ساده ایلات واقوام با اصالت برای ازهم گستگی ملت یک پارچه ایران رادارنداز عناوین خاصی همچون  واژه بی ریشه “کورد” به جای “کُرد” ؛ “تورک” به جای “تُرک” و “خلق عرب احواز” بجای “اعراب ایرانی نژاد” استفاده می نمایند پاسخ شما در رابطه با این مورد چیست؟

2- همانگونه که برهمگان آشکار است سرزمین ایران بزرگ متشکل از اقوام، تیره ها، ادیان، فرهنگها وخرده فرهنگهای گوناگونی می باشد که در طول تاریخ کهن خویش این ملت واحد بامسالمت وسخاوت مثال زدنی در کنار هم زیسته اند ودر همه ناملایمات وشادی های گروهی همراه و همدوش و یارو یاور یکدیگر بوده وهمچنان خواهند ماند. این ملت پارسی گو همانگونه که اشاره شده هر یک دارای فرهنگ و گویش محلی ویژه خویش است نه تنها در دولت جمهوری اسلامی بلکه هیچ دولت دیگری به جز در دوره ی چیرگی اعراب و ترکان بیگانه هیچ گونه محدودیتی در راستای حفظ زبان مادری هیچ یک از اقوام و قبیله ها را ایجاد نشده است ،پافشاری شمادر کنار گروهکهای تجزیه طلب برای مجزا بودن آموزش زبان مادری در مدارس جدا گانه به چه منظور است؟ 

آیا گسترش فرهنگ بومی وزبان مادری در کانون خانوادهایمان همچون قرنهای متمادی گذشته چه ایرادی دارد که بدین منظور باعث شویم که به حق سایر ادیان و اقوام دیگر بی احترامی شده ویا کاملا نادیده گرفته شوند. برای مثال در استان خوزستان که متشکل از بسیاری از اقوام وادیان گوناگون می باشد، چگونه باید برای هر یک از اینان اولویت زبانی و تحصیلات علمی وفرهنگی را فراهم نمود ،آیا شما به این موضوع اندیشیده اید که برای مثال یک هم وطن عرب زبان خوزستانی با زبان مادری خویش اگر برای کار در کارخانه سیمان شهرستان “دُرود در استان خراسان” مشغول به کارشد وضعیت تدریس و تکلیف تربیت فرزندانش از نظر علمی چگونه خواهد بود و یا بلعکس اگر یک چنین شرایطی برای همتبار لرمان پیش بیاید چه باید کرد؟

3- جنابعالی ریشه نژادی خود را با ارائه ادله تاریخی به کدام نژاد متصل می دانید که این گونه ریشه نژادی لر را از پارس مستثنی قرار داده وکلمه پارس راهم به صورت اصولی بکار نبرده آن را فارس می نگارید گو این که جنابعالی متوجه این مورد نمی باشید که اعراب بخاطر نداشتن حرف (پ) درحروف نوشتاریشان از حرف (ف) استفاده نموده از این خاطر است که پارس را فارس می نگارند.

4- همانگونه که می دانید من در سایت کانون فرهنگی پارسهای(لر) بختیاری ایران بان در گزینه اهداف کانون شرح کامل دلایل راه اندازی این سایت و برنامه های پیش رو را تا ده سال آینده به طور کامل ترسیم کرده ودر2عدد سی دی تصویری که برای شما ارسال نمودم شرح کامل این اهداف را به خوبی بیان نموده ام آیا می توانم بدین وسیله این توضیح را از شما داشته باشم که جنابعالی هدفتان از را اندازی سایت (لور) و گرفتن این چنین مواضعی برای رسیدن به چه مقاصدی است؟

5- شما در مطالبتان خطاب به اینجانب فرموده اید تصورتان در مورد راه اندازی سایت مذکوراین گونه بوده است که من می بایست فقط به مسائل مربوط به قوم لر بپردازم چرا شما این حق را برای من قائل نمی شوید که من قبل از این که یک لر بختیاری باشم یک ایرانی هستم واین حق را دارم که به تمام اقوام وادیان ایرانی احترام نهاده وبه تفکر فرهنگ و تمدن سایرین نیز ارج بنهم آیا تاکنون شما به کلمه همگرایی یا واگرایی اندیشیده اید؟  

6- چندی پیش جنابعالی از بنده دعوتی به عمل آوردید که با عنوان زبان مادری هم گرایی های با جنابعالی داشته باشم پس از مذاکرات پیرامون موضوع و اشاره ام به میراث فرهنگی جنابعالی نظری مخالف نظر من در راستای پاسداری از هویت ایران و ایرانی داشتید آیا همچنان بر این باورید؟

در پایان آرزوی بهروزی و پیروزی روز افزون را برای تمام هم میهنان گرانقدرم از خداوند بزرگ ایران داشته و همگان خردگرایی را فرا می خوانم و امیدوارم آنانی که هوادار اندیشه جنابعالی اند (خدا بنشون سَر رَهِ خیر). 

  
برافراشته باد پرچم فرهنگ وتمدن آریایی نژادان راستین برسراسر ایران بزرگ

کانون فرهنگی پارسهای(لر) بختیاری ایرانبان

ایرانبان بهرام آبتین

Entry Filed under: Uncategorized. .



10 Comments Add your own

  • 1.    فرید صلواتی  |  ژانویه 6th, 2009 at 1:09 ق.ظ

    سالهاست این اندیشه آدم تربیت میکند

  • 2.    گروه سوشیانت  |  ژانویه 8th, 2009 at 5:34 ب.ظ

    با درود بسیاراز مدیریت تارنمای سیاسی پان ایرانیست خوزستان خواهشمندیم ما را در پیشبرد اهدافمان باری رساند.منتظر نظرات شما در تارنمای احزاب ایران هستیم.

  • 3.    بزرگمهر  |  ژانویه 9th, 2009 at 6:32 ب.ظ

    درودنوشتار بسیار سنجیده سرور آبتین را خواندمامیدوارم همه دوستان با نگاهی بیناتر و چشمانی بازتر به وقایع پیرامون خویش بنگرندپاینده ایران

  • 4.    مهر  |  ژانویه 9th, 2009 at 7:06 ب.ظ

    با سپاس از آقای آبتین بابت نوشته بسیار با معنایشان.با امید به رسیدن روزی که سرزمین خسته ام روی آرامش را ببیند.آرامشی که قرنهاست از او دریغ شده.

  • 5.    بزرگمهر  |  ژانویه 10th, 2009 at 12:28 ب.ظ

    درود بر شمابا نوشتاری تحت عنوان “کژفهمی برخی از سران جبهه ملی از مفاهیم ملی” به روزممنتظر دیدگاه های ارزشمندتان هستمپیروز باشیدپاینده ایران

  • 6.    بردیا بختیاروند  |  ژانویه 10th, 2009 at 4:44 ب.ظ

    پاینده ایرانبختیاری تا ابد پشتیبان ایرانیان و نگهبان ایرانزمین است.پاینده ایران

  • 7.    لر  |  ژانویه 15th, 2009 at 1:19 ب.ظ

    مالرهستیم وبا همسایگان عربمون هیچگونه دشمنی نداریم

  • 8.    کاظم خرم آبادی  |  فوریه 3rd, 2009 at 5:19 ق.ظ

    بنده به عنوان یک لر به شدت اقدامات نشریه لور و نشریات مشابه را محکوم کرده و مضحک می دانم.

  • 9.    اهوازی  |  آگوست 5th, 2013 at 12:28 ب.ظ

    ای وطن فروش عوضی
    وطن ما لورستان بزرگ است و خواهد بود
    وه ژیان لورستان

  • 10.    آرش  |  فوریه 9th, 2014 at 3:20 ب.ظ

    دوستان و هم میهنان گرامی دقت داشته باشید . اخیرا یهودی های ساکن ایران همگام با طرح اسرائیلی تجزیه ایران و تشکیل خاور میانه بزرگ( بخوانید خاور میانه تجزیه شده) شدیدا در فضای مجازی و رسانه ای ایران فعال شده اند. از یهودی هایی مثل ناصر پور پیرار گرفته که در مورد تاریخ و فرهنگ ایرانی لجن پراکنی میکند. تا یهودی هایی که در فضای مجازی خود را لر و آذری و کرد جا میزنند و نفرت و اختلاف قومی تزریق میکنند. شخصا چندین بار با این یهودی ها برخورد داشته ام و از این موضوع اطمینان دارم. جدا از معدودی فریب خورده ساده لوح که آلت دست شده اند . اکثریت این افراد و یا بهتر است بگویم سرکردگان این ها یهودی های ساکن ایران هستند که زبان ما را مثل خودما مسلط هستند و خود را ایرانی جا میزنند. این مسئله بسیار مهم است . سعی کنید هم میهنان دیگر را هم از این توطئه شوم یهودی های فرزندان استر و سلمان فارسی ( در اصل یهود) آگاه کنیم. اگر سهل انگاری کنیم کینه یهود فاجعه ای دیگر برای این کشور خواهد آفرید

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها