ایران و عدالت اجتماعی!؟
جولای 23, 2007
هنگامی که صحبت از عدالت اجتماعی میشود، هیچ آدم خردمندی نمیگوید از آن کسی که ثروتی، مالی و یا املاکی را به زحمت و در طول یک عمر تلاش شبانهروزی و از راههای سالم اقتصادی به دست آورده است، بگیریم و به آن آدم تنبل، بیکاره و مفتخور بدهیم که به تنپروری آمخته شده است این عدالت اجتماعی نیست، گسترش بیعدالتی است.
هنگامی که گفته میشود سه رکن اصلی زندگی، یعنی غذا، مسکن، آموزش، باید به طور مساوی، عادلانه و بدون تبعیض در اختیار همهی انسانها و شهروندان یک جامعه قرار گیرد، منظور این نیست که نیازهای نخستین یک گروه را بگیریم و به گروهی دیگر بدهیم.
هنگامی که گفته میشود شیوه پرداخت حقوقها و امتیازات جانبی آن باید بر مبنای لیاقت، شایستگی و نوع تلاش انسانها باشد، منظور آن نیست که حقوق یک رفتگر با حقوق یک نویسنده، استاد دانشگاه، وکیل و یا وزیر باید برابر باشد.
وقتی اعلام میکنیم تبعیض در هر امری خلاف حقوق شهروندی و نادیده گرفتن حقوق انسانهاست، بنابراین در تقسیم منافع اجتماعی و منابع مالی هیچ کس نباید بر دیگری برتری داشته باشد.
این کدام عدالت اجتماعی است که تعدادی انگشت شمار، تازه از گرد راه رسیده و تاراجگر، دهها برج، کارخانه، منابع گستردهی مالی و بالاترین امکانات اداری را در اختیار داشته باشند، اما میلیونها نفر از هممیهنانشان در ژرفای فقر و بیکاری با زیر پا گذاشتن همهي قراردادهای اجتماعی به فساد و تباهی کشیده شوند و برای گذران زندگی مرگبار خود تن به پستترین کارها بسپارند؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که گروهی ویژه، وابسته و متعلق به یک خاندان هزار نفری صاحب دهها مقام و موقعیت بالای اداری و اجتماعی همیشگی باشند و همهي امتیازهای مادی و معنوی جامعه در اختیار آنان باشد و میلیونها نفر از افراد باسواد، متخصص، کارآزموده، تحصیل کرده دانشگاهی و درستکار در پایینترین لایههای اجتماعی تنها برای زنده ماندن دست و پا بزنند؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که شماری اندک و شناختهشده از درآمدهای چند سد میلیون تومانی و میلیاردی ماهانه برخوردار باشند و در برابر آنها میلیونها نفر زیر خط فقر زندگی کنند؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که خط فقر از سوی بانک مرکزی ماهیانه 300000 تومان اعلام میشود و حقوق میلیونها نفر از بازنشستگانی که عمری را صرف خدمت به این سرزمین مقدس کردهاند ماهیانه 130000 هزار تومان باشد؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که دو نفر بازنشستهی سازمان تامین اجتماعی، یک نفر با سواد خواندن و نوشتن ماهیانه 260000 تومان حقوق بازنشستگی دریافت نماید و یک نفر با مدرک کارشناسی 40 سال قبل ماهیانه 130000 تومان؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که یک بیمهشده در هنگام بیماری حتا نتواند به بیمارستانهای دولتی راه پیدا کند و یک بیمهشدهی دیگر با سلام و صلوات در گرانترین بیمارستانهای خصوصی پذیرایی شود؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که تعدادی دلال، کارگزار و نزولخوار با پا در میانی بانکهای داخلی مبالغ سرسامآوری را در مدتی بسیار کوتاه به عنوان سپرده در بانکهای دبی و امارات بسپارند و پس از مدتی وامهای بسیار کلانتر از آنچه که سپردهاند با بهرهای کمتر از بهرهی بانکهای داخلی بگیرند، آن را وارد کشور کنند، به صنایع، بازرگانان و مردم نیازمند وام با نزول هزاری 30 تا 40 تومان بدهند و منابع مالی سرزمین ما را تاراج کنند و به جیب مشتی تازی بریزند و در مقابل این تاراج ملی داراییهای کشور، دختر و پسر جوان و تازه ازدواج کرده، برای یک نوبت در عمرشان باید ماهها دوندگی کنند و در نوبت قرار بگیرند و دهها نوع تضمین و سپرده بگذارند تا مانند یک گدا 500000 تومان وام دریافت دارند؟!
این کدام عدالت اجتماعی است نفتی که روزی بشکهای 4/5 دلار قیمت داشت، تخممرغش هر عدد 3 ریال بود و امروز که نفت به بشکهای بالاتر از 60دلار رسیده است، قیمت یک دانه تخممرغ 1000 ریال باشد؟!
این کدام عدالت اجتماعی است که فاصلهی فقیر و غنی هر ساعت، و هر روز بیشتر و بیشتر میشود، فقر گسترش مییابد، تباهی و فساد اداری و اخلاقی قانونمندی جامعه را تهدید میکند و ثروت بیحساب و کتاب در دستان عدهای مشخص و انگشتشمار افزون و افزونتر؟!
این کدام عدالت اجتماعی است، مردمی که سرزمینشان انباشته از اقیانوس، اقیانوس نفت و گاز است و دریا، دریا به تاراج میرود، آنگاه دانشجوی دانشگاه آزادش، کلیهاش را برای پرداخت شهریه و تامین هزینههای زندگیاش بفروشد؟!
به امید روزی که سرزمین ما از همهی این نابسامانیهای اجتماعی رها گردد و همچون دیگر کشورهای پیشرو در جهان، تیزتک و سمند وَش به سوی عدالت، آزادی و آبادانی گام بردارد.
پاینده ایران
Entry Filed under: Uncategorized. .
No Comments yet Add your own
Leave a comment
Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>
Trackback this post | Subscribe to the comments via RSS Feed
1. ایرانی | جولای 23rd, 2007 at 9:41 ب.ظ
پاینده ایرانسرور داریوش مبنای این حکومت بر بی عدالتی است پس هیچ گاه نمیتواند در این حکومت سراغی از عدالت گرفت.پیروز باشیدپاینده ایران
2. مهران | جولای 23rd, 2007 at 9:57 ب.ظ
شما را لینک کردم. پاینده باشید
3. کر بی دا | جولای 24th, 2007 at 8:03 ق.ظ
درود به سرور گرامی مزدککارهای زیبایتان که نشان از غیرت و مردانگی ویژه ی ایرانی است سزاوار ستایش است . برایت سربلندی آرزو می کنم .
4. برگزیده | جولای 30th, 2007 at 12:26 ق.ظ
مذهبها و مکتبها و عقاید و ایسم هائی که خود را فراتر از ملت و میهن میدانند چه چپ ٫ چه راست ٫ چه بالا و چه پائین و حاضر به پذیرفتن واقعیات جهان هستی و نظام طبیعت و غیر واقعی و ناهماهنگ بودن تئوری های خود با آن نیستند تنها در عرصه عمل است که نظام تصنعی شان محک خورده و قابل بودن یا نبودن آن معلوم می شود. یکی از این محک ها که بهای سنگین آن٫ضربات مهلک بر پیکره ملت ما بود روز وقوع انقلاب اسلامی و حکومت دنباله آن بود تا خطاها ٫ ابهام ها ٫ تناقضات و خطرات عقاید ومکاتب سازنده این جریان برای صاحبان این ملک روشن شود.آنچه در ادامه مطلب میخوانید بخشی از متن مصاحبه روزنامه یاس نو است با محمد جواد مظفر مسئول روابط عمومی شورایانقلاب و استاد دانشگاه که گوشه ای از اعمال خود و تنی چند ازدیگر پیروان همان ذهنیت ها را برای ما بازگو می کند.
5. شاپور | جولای 31st, 2007 at 8:39 ب.ظ
سپاس