خاتمی و یهودای اسخریوطی – به بهانه کاندیداتوری اطلاح طلبان

می 16, 2009

 از اشتباهات بنیادین برخی از صاحب نظران ما در سالهای اخیر ، اغماضی ناورا در مورد نقش محمد خاتمی رییس جمهور پیشین ایران در نابسامانی اجتماعی عمیق جامعه امروزی ما است ، فاجعه انگیزترین نقشی که یک سیاستمدار ایرانی میتوانسته است در این سالها ایفا کرده باشد، و از دیدگاه واقع بینی بسیار بدفرجام تر از نقشی است که هرکدام دیگر از دست اندرکاران رژیم ایفا کرده اند و همچنان هم میکنند.

محمد خاتمی در مقام یک نامزد ریاست جمهوری ، با شعار برقراری جامعه مدنی در ایرانی که از سرکوبگری ها و واپسگرایی های رژیم آخوندان به تنگ آمده بود پا به میدان انتخابات گذاشت . اگر موج عظیمی از مردم ایران ، به ویژه نسل جوان آن ، بزرگترین رقم آراء انتخاباتی را بدو دادند ، برای این بود که همگی آنها درست خواهان همین جامعه مدنی بودند . در همین راستا بود که مجلس شورایی را نیز با اکثریتی بیش از 80% در اختیار او گذاشتند که هم خود آنها و هم خبرگزاریهای بین المللی بدان عنوان “مجلس اصلاح طلب ” دادند .

در مبارزه ای که خیلی زود شروع شد ، این اکثریت عظیم اصلاح طلب دیگر خواهان سخنان فیلسوفانه ای که در جریان انتخابات بسیار شنیده بود نبود ، خواهان رهایی عملی از غل و زنجیر بود ، خواهان جامعه ای مدنی به مفهموم واقعی آن و نه آنچه در این باره بر روی کاغذ آمده بود. در نوارها و مصاحبه های نوفل لوشاتو ، بنیانگذار جمهوری ولایت مطلقه فقیه صحبت از این کرده بود که دانشگاه باید در صف مفدم آزادی عقیده و آزادی دخالت در سیاست جای داشته باشد ، و اینک همین دانشگاهیان متفق القول خواستار استفاده از این حق بودند .

محمد خاتمی در راستای ایفا به تعهدات انتخاباتی خودش یا میبایست خواسته این اصلاح طلبان را محترم بشمار ، یا از مقام خود کناره گیرد . ولی در عمل نه بدین راه رفت و نه بدان راه ، هم بر سرجای خود ماند و هم راه را بر جهش سرنوشت ساز نسلی تمام از بهترین اجزاي جامعه ایرانی بست . با منطق خیالبافانه و برقراری جامعه مدنی در عین حفظ نظام ولایت مطلقه فقیه بطور منظم چوب لای چرخ آنها گذاشت ، و در این راه با مغلطه کاری پای دین و دینداری را به میان کشید ، در شرایطی که اتفاقا میتوانست از طریق برقراری واقعی جامعه مدنی نه تنهای برای ایران که برای تمام جهان مسلمان ، با ارائه ترکیبی واقعی از دین و جامعه مدنی ، هم دین را برقرار نگاه داد و هم اصلاحی بنیادی را که جامعه جهانی اسلام سخت بدان نیاز دارد تحقق بخشیده باشد.

محمد خاتمی با بازی دوگانه خودش در حساس ترین شرایط ، جهش سرنوشت ساز یک نسل تمام از جوانان ایرانی را در هم شکست و در این راستا نقش یهودای آزادی طلبان ایران را ایفا کرد . اگر شعارهای یک نواخت “گفتگوی تمدن ها” ی او شعارهایی میان تهی باقی مانده اند ، برای این است که او از شرط اول چنین گفتگویی یعنی گفتگو با فرهنگ ملت خودش شانه خالی کرد .

صاحب نظران مدافع خاتمی میباید دانسته باشند که محمد خاتمی در پیشگاه تاریخ ایران مسئولیتی به همان اندازه سنگین دارد که دو هزار سال است “یهودای اسخریوطی” در جهان مسیحیت برعهده داشته است.  

Entry Filed under: Uncategorized. .



Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها