پاسخ به تهمت ها و سخنان ناروای رامین ناصح در باره ناسیونالیسم و پان ایرانیسم

نوامبر 7, 2007

 پاینده ایران

 

این پاسخ نامه چندی پس از درج گفتگوی رامین ناصح ،از سوی سرور فرازدوست اماده گردید ولی درج آن تا امروز به درازا کشید.باید افزوده گردد  که بر خلاف اصول مطبوعاتی در نشریه همدلی نیز چاپ نگردید!

 

مدیر مسوول گرامی هفته نامه ی همدلی جناب آقای شجاع پوریان

 

با درود و آرزوی تندرستی

 

به آگاهی شما می رساند از آنجا که در شماره 241 هفته نامه ی سه شنبه 29/3/1386 همدلی و در گفتگویی که آن نشریه با دبیر کانون آینده نگری آقای رامین ناصح داشتند، مطالبی خلاف واقع و به دور از هرگونه سنخیت و سنخیتی به اندیشه ی پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست ونیز ناسیونالیسم ایراد نمودند، خواهشمند است این مطلب و جوابیه را جهت روشنگری هر چه بیشتر و آگاه شدن خوانندگان آن نشریه و تنویر افکار عمومی،درج نموده تا خواننده آگاه خود انصاف را ترازو قرارداده و به داوری بنشیند.

 

 

هر دم بت عیار به شکلی به درآمد

***

من به هر جمعیتی نالان شدم

جفت بد حالان و خوش حالان شدم

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار ووصل خویش

***

جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابن که خزف می شکند بازارش

***

سکوت نغزترین شعر روزگاران است

در آن دیار که طوطی سخن شناس افتد

 

 

آقای رامین ناصح در گفتگویی با نشریه همدلی و در پاسخ به پرسش های آقای جهانگیر محمودی در باب مشکلات و مسایل قومی در خوزستان به ناگاه بر مرکب سخن می نشینند و به بیان دیدگاه ها  وافاضات خود در باب اندیشه ناسیونالیسم و تشکیلات پان ایرانیست می پردازند ایشان در بخش هایی از گفتار خود در این مورد چنین فرمایش می کنند:

پان ایرانیست را جریانی در جهت حفظ وحدت و منافع ملی نمی دانند،عملکردشان باعث بزرگ نمایی فعالیت های قومی است،معتقدند اگر اندیشه  و گروه های تجزیه طلب در ایران وجود نداشته باشد، ماهیت وجودی پان ایرانیست به زیر سووال می رود. شعارهای پان ایرانیست و ناسیونالیستی را پوچ و تو خالی می دانند، پان ایرانیسم را به قوم گرایی همراه با بوی تعفن فاشیسم و استبداد زدگی متهم می کنند، آنان را عربده کشانی خشونت طلب هم در گفتار وهم در عمل معرفی می کند که در دهه بیست و سی به اجتماعات روشنفکران یورش می بردند و تجمعات را بر هم می زدند.

در کل اندیشه ناسیونالیسم را فاقد  مبانی علمی و بیشتر بر پایه ی احساسات، شعارو شکوه اعتقادات آنان را پوشالین و اندیشه هایشان را مخرب و ضد انسانی می دانند از دیدگاه ایشان؛ناسیونالیسم بیماری دوران کودکی انسان است، این گفته ها همگی ما حصل صحبت های آقای رامین ناصح بود در باب ناسیونالیسم و پان ایرانیسم در گفتگو با نشریه همدلی.

***

در این جا نگارنده اندیشه ی آن ندارد که دیدگاه های کنونی آقای ناصح را به نقد بکشد چرا که هم مجال این کار نیست و همین این که بر این باور هستم که در جهان کنونی عقیده ی هر کس آزاد و محترم است. ولی در همین جا آرزو دارم لااقل در این مرام و اندیشه تازه تر که ایشان پذیرفته اند و گویی می خواهند معنویت گرایی و عرفان را با مدرنیته و دانش  امروزی پیوند بزنند، ثابت قدم بمانند، هر چند که رویه ای که ایشان  از گذشته تا کنون در پیش گرفته اند، خلاف این این آرزو را بیان می کند.

به هر روی ایشان به بیان مطالبی پرداختند که هیچکدام از آن ها ریشه در حقیقت و واقعیت فعالیت های پان ایرانیست ها، نداشته وندارد. جهت آگاهی خوانندگان به بعضی از اصول و آرمان های پان ایرانیستی اشاره می کنم تا مشخص شود که گفتارهای ناسیونالیستی توخالی و پوچند ویا  این که بیان کننده راز و رمز حیات و چگونگی زیست ملت ایرانند:

*هستی بزرگ بر پایه ی اصول و بنیاد هایی استوار است که جلوه و نشانی است از آفریننده ای بزرگ.

*اندیشه و علم و تلاش بشریت، کاشف اصول هستی بزرگ تواند بود و نه واضع آن.

* جنبش و خروش و حرکتی اصیل تواند بود که در مسیر شناخت این اصول باشد.

*آرمان: هدف و نیاز نهایی هر ملت است برای زیست سرافراز در پهنه ی نظام هستی بزرگ و جامعه ی بشری.

* آرمان خواه، پوینده، کوشنده، پیام آور و فنا در اصول آرمانی و مجری کوشش های فردی،خانوادگی و اجتماعی برای رسیدن به آرمان ملت بزرگ ایران است.

* پان ایرانیسم نهضتی است جهان شمول که با اعتقاد به هستی بزرگ به جهان بشری می اندیشد، مکتب ناسیونالیست جهان بینی پان ایرانیسم است.

* پان ایرانیسم جهان شمول است نه جهان وطن.

* ملت بنیاد گرفته بر خانواده و مقوله ای است تاریخی و اجتماعی.

* ملت زنجیره ای ناگسستنی نسل های گذشته،حال وآینده است که با نیاخاک پیوند دارد.

* ملت شکل دهنده جامعه و تاریخ آینده بشریت است، پس جهان جهان ملت هاست.

* حقوق فردی جامعه بشری در واحد ملی و جهان ملت ها تعیین کننده حقوق فردی و اجتماعی است.

* نظام جامعه بین الملل می باید بر اساس شناخت حقوق ملت ها برپا گردد.

* ما به سوی آنچنان نظام سیاسی در حرکت هستیم که همه ی اقوام جامعه ی بزرگ ایرانی تیره های قومی و فرهنگی و مذهبی وابسته به آن را در هر تشکلی بزرگ و همه جانبه قرار دهد ،بنابراین:

در هر بخشی از جامعه ی بزرگ ایرانی مقوله های سیاسی و اجتماعی به هر گونه که باشد می باید در مسیر ایفای این رسالت باشند.

* جلوه های اعمال سیاست پان ایرانیسم در جامعه بشری و جامعه ی ملی چنین خواهد بود:

ضد استعمارـ ضد استثمارـ ضد استبداد

همکاری جهانی آری،قبول سلطه گری جهانی نه

اقتدار جامعه ی بزرگ ایرانی و فرهنگ ایران زمین که چون روح در کالبد است تضمین کننده ی وصول به این آرمان هاست

*نظمی که حزب پان ایرانیست خواهان آن است علیه ی هیچ یک از تیره ها هیچ یک از قومیت ها و هیچ یک از گروه های وابسته به ملت ایران نیست ،نظم فردا نظمی است برای رسیدن به وحدت و آزادگی و اقتدار ورفاه ملت ایران، کسانی که با عظمت و سرافرازی ملت ایران بستیزند نظم پرشکوه و یگانگی طلب ما بر ضد آنان است.

* هیچ گروهی از مردم ایران تافته ی جدا بافته از ملت ایران نیست (1)

آیا این گفتارها توخالیند،پوچند،ضد انسانیند،مخربند،سستند،بوی استبداد و تعفن می دهند،

خاینانه اند،ضد یگانگی ویکپارچگی ملی اند،فاشیستی اند،نشان از نابالغی و کودکی اندیشه را دارند ؟آیا کوشش در جهت اقتدار ونیرومندی و توسعه و ایجاد ایران نیرومند و ارتش قوی و حفظ و حراست از تمامیت ارضی کشور، مقابله با عناصر وابسته به سرویس های امنیتی و تجزیه طلب که سعی در پراکندن تخم نفاق و کینه در میان اقوام ایرانی دارند از دیدگاه آقای عرفان گرای ما نشان از قومیت گرایی و ترویج اندیشه های تجزیه طلبانه دارد.وجدان های بیدار و روان های آگاه، در این مورد داوری کنید و همه این گفتارها را با بیانات آقای ناصح مورد بررسی قرار دهید، تا هویدا شود که چه گروهی و چه کسانی، احساسی و سست و متعفن وپوچ توخالی هستند!!؟

جهت اطلاع بیشتر ونقش وماهیت وجودی پان ایرانیست ها که شما هستیشان را در بود گروه های تجزیه طلب دانسته اید ذکر این مطلب در مورد اندیشه پان ایرانیسم از روانشاد پرویز ورجاوند که به روزگاری نه چندان دور خود را مرید و هم فریاد وی می دانستید وسرمشق مبارزات آزادی خواهانه ی شما و دیگر همفکرانتان بود، شاید بتواند اندکی از پریشان گویی های و سخت احوالی تان بکاهد و شاید دوباره سرود به یاد مستان کنید:

در همین زمان با شکل گیری فرقه دومکرات به وسیله ی اتحاد جماهیر شوروی و برای جدا ساختن آذربایجان به یکباره استثنایی ترین  و شگفت آورترین جریان سیاسی و ملی به نام پان ایرانیسم پا به صحنه گذارد، اهمیت و ویژگی این جریان از چند نظر قابل توجه است:نخست آن که بر خلاف دیگر سازمان ها و حزب ها و جریان های سیاسی این تنها سازمانی بود که هسته ی مرکزی و هیات موسس آن را چهره های سیاسی شناخته شده صاحب اعتبار جامعه در زمینه های مختلف تشکیل نمی داد، بلکه جوانان گمنامی بودند که به طور عمده سالیان آخر دبیرستان را می گذراندند و هیچ گروه و جریان مطرحی از آنان حمایت نمی کرد و جز پول تو جیبی خودشان هیچ در آمد دیگری نداشتند… عامل اساسی که موجبات اقبال جامعه و بویژه جوانان و نوجوانان  را به این اندیشه فراهم آورد آن بود که بنیاد تفکر این جریان بر هدف هایی روشن قرار داشت که پاسخ گوی حساسیت های ملت ایران بود…. از این رو جریان ملی گرای پان ایرانیسم از بطن جامعه ایرانی برای مقاومت در برابر همه آن چه که می توانست استقلال و یکپارچگی کشور و همبستگی ملی را به خطر بی اندازد سر برآورد و با اقبال نسل جوان تحقیر شده،روبرو گشت و در این مدت توانست در برابر جریان های بیگانه به عنوان یک قدرت نقش آفرینی کند… نهضت پان ایرانیسم نه تنها توانست ایران را از تجزیه ی دوباره نجات دهد بلکه توفیق آن را یافت تا جریان روسی سازی بخش های جدا شده از ایران را در قفقاز و آسیای مرکزی با چالش مواجهه سازد و آمادگی های زیادی را در این سرزمین ها برای حفظ هویت خویش فراهم آورد و سبب شد تا چند دهه بعد اتحاد جماهیر شوروی از هم فرو بپاشد  و اگر هوشمندانه عمل می شد تا به امروز زمینه ی لازم برای ایجاد یک اتحادیه بزرگ در فرهنگ ایرانی فراهم شده بود… شک نکنیم اگر موضع گیری های پان ایرانیست ها نبود امروز جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی،تنب کوچک و بزرگ سرنوشت دیگری داشت…(2)

بله آقای محترم ،تاریخ را باید به دقت و بدور هر گونه حسادت و تعصب هایی که جز کینه و عداوت سود و فایده ای ندارد، خواند. پان ایرانیسم نه تنها با اندیشه های قوم گرایانه هیچ گونه پیوند و مکمل آن جریانات ضد ملی نمی باشد بلکه اگر هیات حاکمه ای وطن پرست در طول این دویست سال اخیر که هنگامه ی فترت و تجزیه و پراکندگی ملت ایران  بود بر کرسی های سرنوشت این ملت می نشست ،نه تنها می توانست قدرت و نیرومندی ملت ایران را دوباره اعاده کند، بلکه بدون تردید سیاست و تدابیری جز مرام و طریقت و اندیشه ی پان ایرانیستی اعمال نمی کرد، ولی افسوس که در طول این دویست سال اخیر ملت ایران و جامعه ی ایرانی همیشه و همه جا از نبود یک هیات حاکمه ملی، وطن پرست ولایق محروم بود و این موضوع مساله ای است که باید در غم نداشتن چنین دولت مردانی به تدبیر و تامل نشست.    

و اما در مورد اینکه  پان ایرانیست ها می کوشند مساله تجزیه طلبی در این را بزرگ جلوه دهند، نیز آقای ناصح همانند دیگر گفتارهایشان از جاده انصاف و داد پرت شده اند،  چرا که در مورد بمب گذاری ها و حوادثی که در خوزستان و دریک دوسال پیش منجر به کشته شدن تعدادی از هموطنان بی گناه ما شد ودر کل ریشه های اندیشه های خلق عربی و تجزیه طلبانه، پان ایرانیست ها همیشه و همه جا بین مردم غیور و براداران عرب زبان خوزستانی با گروه اندکی از وابستگان وفریب خوردگان سیستم های جاسوسی غرب و نیز وابستگان به حزب نژاد پرست بعث صدام، تفاوت قائل بودند وهیچگاه تجزیه طلبان را گروه بزرگ و تاثیر گذار در خوزستان ندانسته اند، بلکه آنان را چیزی به جز مشتی مزدور ومیهن فروش نمی دانند. اما این دلیل نمی شود که وجود چنین گروه ها و دشمنانی که در استان های مرزی ما دست به دسیسه و توطئه و اقدام علیه ی تمامیت ارضی کشور می کنند نادیده گرفته شوند،رسالت هر فرد خویشکار و وطن پرستی است که این جریان ها را مورد بررسی و کنکاش قرار داده و ملت ایران را نسبت به این جریانات آگاه کرده و به حکومت ها زینهار و هشدار داده باشد که هرگاه از اصل و سیاست های ملی و ایجاد همبستگی ملی و ترویج اندیشه های وطن پرستانه دوری کنند، ممکن است نواهای شوم ضد ملی از هر سوی شنیده شنود  و هرگاه حاکمیت ها اصل همبستگی ملی را فراموش کنند و اقتدار ملی به خطر افتد، دشمنان ایران زمین چنین فرصت های را بی گمان غنیمت می شمارند و دسیسه آغاز می کنند. البته به احتمال زیاد ،وی چنان غرق در رویاهای عرفانی خویشند که جز از ملکوت بانگی نمی شنوند در همین مورد و در همان روزهای غم انگیز که بمب گذران خون های بی گناه را برزمین می ریختند، مسوول حزب پان ایرانیست درخوزستان در مصا حبه ای با یکی از رسانه های برون مرزی این چنین مسایل را مورد تبیین وبررسی قرار دادند:چنین حوادثی  ما را اندهگین کرده است، ما سده ها و هزاره ها در کنار این برادران و خواهران عرب خود، در غم وشادی شریک بودیم، این ها عزیزترین و مخلص ترین مرزداران ما در این کشور هستند. اگر بحث ستم ملی است همه ملت ایران در درازای این حکومت با آن روبرو بودند ،اگر بحث بی عدالتی و تبعیض است این بی عدالتی در طول حکومت آقایان بر همه ی قومیت های ایرانی روا داشته شده است و فریاد همه  ی این مظالم و این تبعیض ها و استبداد گری ها بلند است، بنابراین فرقی نیست بین عرب خوزستان با کرد،بلوچ،ترکمن،گیلیک و…  به نظر ما هیچ تفاوتی بین آن ها وجود ندارد و تمام کسانی که این به اصطلاح آتش را درصدد بودند و هستند که بر افروزند بسیار کار نابخردانه ای و غلط و خائنانه ای را دنبال کردند که از نظر ما محکوم است و مردم استان ما بسیار هوشیار هستند. ما در کنار همه ی این برادران هستیم،همواره هم از حقوق و استعدادشان حمایت می کنیم و در خوزستان فقط ملاک را شایسته سالاری می دانیم،فرقی نمی کند که برادر عرب،لر،کرد یا به قول خودشان عجم باشند… وشما بدانید برادران و خواهران عرب ما هم کاملا هوشیار هستند.(3)

قضاوت و داوری و عدالت مهمترین خصیصه ای  است که می توان انسان ها را و کرامت های انسانی را با آن سنجید، آیا به راستی از این موضع گیری ها بوی تعفن بر می خیزد آیا  به قول این شخص گفتار پان ایرانیستی دیالوگی خوشنت آمیز دارد، خوانندگان عزیز بخوانید وداوری کنید.

همیشه تا پیش از گفتگوی این آقا با نشریه همدلی می پنداشتم ایشان از جریانات سیاسی و تاریخ معاصر ایران  کم و بیش آگاهی دارند ولی بعد از موضع گیری اخیرشان  پندارم را غلط یافتم. شاید هم  وی ،به دلیل طریقت تازه وآیین جدید که به هر روی جوانی و جویای نامی نیز بخش از آن می باشد، مقداری گمان زده شده اند که امیدوارم چنین نباشد. عجیب است ظاهرا آقای ناصح گروه های خائن و ضد وطنی چون حزب توده را که چیزی جز جاسوسان شوروی در ایران نبودند ، روشنفکر می دانند  در حالی که با توجه به اسناد ومدارک فراوان و نیز اعترافات تکان دهنده سران این حزب بعد از انقلاب و اقرار به خیانت های خود، دیگر حتی برای مردم عادی نیز مسلم مبرهن شده است که این حزب و دسته در چه جهت شنا می کردند و چگونه  با رفتار و کردار خود حیثیت و شرافت انسانی را لکه دار کردند. بله آقای عزیز ما هیچگاه از این جهت که توده ای ها داری ایدولوژی غیر ناسیونالیستی بودند با آن ها مخالف نبودیم، بلکه همیشه و همه جا برای پان ایرانیست ها این اصل مطرح بوده است هر که با بیگانه است بر ملت است ، آنان با توجه به اسناد و مدارک فروان در تمامی طول فعالیت های خود همیشه در نقش ستون پنجم سیاست های استعماری شوروی عمل می کردند و همیشه خود را وابسته به کشور مادر و اردوگاه کمونیسم بین الملل می دانستند. راستی آقای ناصح از کی تا حال و با توجه به چه معیارها و ارزش هایی کیانوری ها،طبرزدی ها، رادمنش ها، اسکندری ها و و ابستگان فکری آنان… روشنفکر به حساب می آیند، لااقل برای اطلاع هم که شده بیان می کردید که کی و در کجا پان ایرانیست ها روشنفکری را مورد ضرب و جرح قرار دادند، مگر ملاک روشنفکری و سنجش میزان منور فکر بودن را باید در تعداد سال های عضویت در حزب توده واحزاب زاده شده از بطن آن دانست؟

 آقای ناصح با شهامت تمام می گویم آن ها روشنفکر که هیچ بلکه همگی تاریک فکر بودند. عجیب است چه کسی گفته و ترازو قرار داده، صمد بهرنگی و بیژن جزنی را روشنفکر می داند ولی زرین کوب ها و عاملی تهرانی ها و شجاع الدین شفاها در این دایره قسمت نیند؟ بله ، جهت اطلاع شما ما با توده ایی ها همیشه مبارزه داشته وخواهیم داشت، چرا که آن ها در طول مبارزات ملت ایران نقش مزورانه ای را ایفا کرده اند. برای آگاهی شما اگر مرادتان از روشنفکران، توده ای های بی وطن بودند(البته در عرفان گرایی محض هم بی وطنی آرزوی همیشگی است) تنها چند سند را از میزان وابستگی این گروه ودسته به سیاست های استعماری را هویدا وآشکار می کنیم :

« ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و بر علیه این منافع صحبت نمی کنیم،عقیده ی دسته ای که من در آن هستم(حزب توده)این است که دولت فوری باید برنامه ای برای دادن امتیاز نفت شمال به روس ها و نفت جنوب با کمپانی انگلیسی وآمریکایی مذاکره شود»(4)

« ما بارها گفته ایم و باز هم می گوییم که استیفای حقوق ملت به دست این مجلس و دولت انجام پذیر نیست این ها همه دلال مظالم استعمارند»(5)

« اصولا چگونه می توانیم صنعتی را که در دست امپریالیسم باشد ملی کرد»(6)

این گفته و بیانات را چگونه ارزیابی می کنید آیای روحیه ی معنویت گرا و عرفان زده ی شما خائنین به ملت ایران را روشنفکر قلمداد می کند؟عجیب است توده ای ها هم همانند شما در مورد ملی گرایی و اندیشه های ناسیونالیستی نظرات یکسانی می دهند:

« ملی چیست؟ملی نقاب سیاسی است که چهره ی داغدار و اندوهگین را می پوشاند،ملی سرپوشی است که قبایح و رذایل را مخفی می کند،ملی هر جور خیانتی را جایز می شمارد و…عقل ملی ناقص،فکر ملی ناقص،منطق ملی ضعیف،زبان ملی الکن،خواهیم بود و اضمحلال ملی را خواهیم دید.»(7)

ودیدیم که تاریخ کدام اندیشه را به زباله دان خود انداخت، آیا آقای ناصح و پیروان اندیشه اش که به هرروی شعارهایی چون برابری و برادری وآزادی و مساوات می دهند نمی ترسند که روزی  درجایی و در کنار بنایان آزاد قرار بگیرند، چرا که انترناسیونالیست های چپ و راست هر دو در یک مورد با هم همه عقیده اند و آن هم مبارزه و ستیز همیشگی با اندیشه و روحیه ی ملی گرایانه است، چرا که دیده اند هر گاه و هر زمان در سرزمینی اندیشه های ناسیونالیستی رشد و گسترش یابد، پشت سر آن بیداری ملی و قیام های ملی آغاز می شوند،ملت ها خواستار حقوق به یغما رفته خود از استعمارگران و جهان خوران می شوند.

اینکه گفته اید تمامی جنگ های تاریخ ریشه در اندیشه های ناسیونالیستی و بنیاد گرایی مذهبی داشته نیز قضاوتی شتابزده و نشان از نا آگهی از تحولات و رویداد های تاریخ بشری دارد، حمله تازیان به ایران،تصفیه حساب های خونی حزبی و ایدولوژیک در قرن معاصر توسط دولت های کمونیستی و یا کشته کشتارهای استالین و انقلاب فرهنگی مائو و نیز جنگ ها و کودتاهای رنگارنگ در آمریکای لاتین ریشه در ناسیونالیست دارند؟ نکند از دیدگاه شما خمرهای سرخ، نیز دارای مرام ناسیونالیستی بودند.!!؟ پرفسور هشترودی در جایی گفته کسی که تاریخ رانخوانده حق ندارد در هیچ محفل و مجلسی ابراز نظر کند.

 راستی آیا دفاع در برابر متجاوز را دفاع از خشونت وجنایت تعریف می کنید، تاریخ ایران را یا نخوانیده ای و یا این که اعتقادی به آن ندارید زیرا آن چه که از پس تمام تاریخ پرشکوه و افتخار آمیز این سرزمین می توان استنباط کرد آن است که فرهنگ واندیشه ی ایرانی در هیچ دوره ای از تاریخ فرهنگ سوزی نکرد، نژاد کشی به راه نینداخت،کتاب خانه سوزی همچون دیگر اقوامی که در همسایگی ما می زیند را عمل زشت و نادرست می پنداشت. آقای ناصح، ناسیونالیسم ایران را باید در منش بزرگانی چون کوروش بزرگ که نخستین منشور حقوق بشر گیتی را برای هستی به ارمغان آورد،رهنمود های داریوش که می گفت من دوست برده ی دروغ نیستم وسخت بر هوس خویش فرمان روایم، در آموزه های زرتشت پیامبرکه اخلاق را نه از برای پاداش که برای اخلاق می ستاید و راست بودن را بهر راستی ،آرمان برگزیده ی ایرانی می داند،در شهریاری انوشیروان که حتی از پیامبر بزرگ اسلام لقب دادگر گرفته بود،در منش پهلوانان ایرانی همچون رستم،گیو وگودرز و اسفندیار،دراشعار حماسی و حکیمانه ی انوشه روان فردوسی توسی و خرد نامه ی وی شاهنامه،در مبارزات استقلال خواهانه و ضد استعماری بر علیه استبداد واستعمار سیاه خلفای اموی و عباسی توسط گروهی از سرداران و جانبازان و فرزندان ایران زمین همچون بابک ها،مازیارها،یعقوب ها،استادیس ها و سنباد ها و شعوبیه ها،در اشعار حافظ، و خاقانی شروانی و نظامی که در سده ششم قمری می سراید:

  همه دنیا تن است وایران دل

نیست گوینده زین گفته خجل

چون که ایران دل زمین باشد

دل زه تن به بود یقین باشد

درکل در  زندگانی مبارزان راه استقلال ویگانگی ملت ایران  جستجو کرد نه در یک جمله آقای انیشتین  که ما خود به خوبی می دانیم چگونه به سرزمین مادری خود خیانت کرده است افسوس که فرصت نیست که داستان زندگی این فرد دانشمند وتکنوکرات بی آرمان را بازگو کنم. نکند، شما نیز می خواهید روش ایشان را در برابر سرزمین مادری ایفا کنید.

 به هرحال مشکل ما با کسانی که این گونه با ناسیونالیست و پان ایرانیسم به مخالفت بر می خیزند این است که آنان به تاریخ و باید های سرزمینی نیاخاک،به فرهنگ و خون ایرانی و نیز به آرمان نیرومندی و اقتدار ملت ایران باور و اعتقادی ندارند وتنها آرمان خواه می داند که فدا گشتند در راه آیین و باید های خاک و آموز های خون یگانه و تنهاآرزوست. سخن پایانی آن که ما با افتخار تمام و با ایمان بر آمده از جان خویش همچنان معتقدیم که ناسیونالیسم ایران نیروی محرکه اجتماع و ملت ماست،در سراسر طول تاریخ این نیروی بزرگ اجتماعی است که ما را از مراحل وخیم شکست، نجات داده و به سوی پیروزی برده و از ورطه ی مهیب نیستی به سوی بقا و عظمت رهنمون کرده است:

ای وطن ما عاشق و یار توایم

از دل و جان نگهدار توایم

در دو چشم دشمنانت خاک باد

پرچمت بر قبه ی افلاک باد

در جهان گر بی وطن باید زیست

سخت بر آن زندگی باید گریست

و درد جانکاه بی وطنی و بی لانگی، رنجی است همیشگی و طاقت فرسا،سرگشتگی و گمگشتی از خود بی خود شدن، پوچی و در نهایت خود و خویش را به نابودی فکندن  به همراه می آورد بی وطنی بیماری است که سخت علاج پذیر است باید برای کسانی که به چنین بیماری ودرد ورنجی مبتلا گشته اند فقط دل سوزاند و ترحم کرد.

 

 پی نوشت:

1- نگاه کنید به منشور نیرومندی:ملت بزرگ ایران راهنمای مبارزات و کوشش های حزب پان ایرانیسم بنیاد گرفته بر مکتب پان ایرانیسم در بخش های بنیاد های اندیشه ای واصول استراتژیک حزب پان ایرانیسم.

2- یکپارچگی ایران و وحدت ملی ـ پرویز ورجاوند،روزنامه ی شرق 8/8/84

3- گفتگوی ابراهیم میرانی با تلویزیون برون مرزی پارس 6/2/84

4-  احسان طبری، روزنامه ی مردم ارگان حزب توده ـ 19/8/1323

5- روزنامه ی  به سوی آینده 12/7/1329

6- روزنامه ی مردم و به سوی آینده 5/8/1329

7- روزنامه ی به سوی آینده 21/7/1329

 

 سخنان رامين ناصح در مصاهبه با نشريه همدلي

 

پاینده ایران

سرباز فنا در آرمان میهن

شاهین فرازدوست 5/4/86

 

 

 

Entry Filed under: Uncategorized. .



No Comments yet Add your own

  • 1.    رامین ناصح  |  نوامبر 8th, 2007 at 5:32 ب.ظ

    از اینکه ادب و متانت را در این مقاله تا حدود زیادی رعایت کرده اید, تشکر میکنم. ضمنا برای امضای پتیشین آقای عابدینی هرچه کردم موفق نشدم. خواهشمندم اسم بنده را نیز در این بیانیه بگذارید.

  • 2.    کیا از زیتون  |  نوامبر 9th, 2007 at 1:32 ب.ظ

    پاینده ایرانسرور فرازدوست دستتان درد نکند که پاسخ دندان شکنی به ایشان دادید. و یک پرسش از آقای ناصح:شما در هنگامی که این سخنان را می زدید حواستان بود که چه می گویید؟با توجه به اینکه از جوابیه تشکر هم کرده اید برای من جای تعجب است!شاد و تندرست باشید.پاینده ایران

  • 3.    بزرگمهر  |  نوامبر 9th, 2007 at 4:10 ب.ظ

    متأسفم برای آقای ناصح و سپاسگزارم از شما سروران عزیز و مبارز که بسیار بجا و پسندیده یاوه های ایشان را پاسخ دادید – پاینده ایران

  • 4.    برگزيده  |  نوامبر 9th, 2007 at 8:15 ب.ظ

    جمهوري و اسلامي

  • 5.    انوش  |  نوامبر 10th, 2007 at 2:57 ق.ظ

    ناسیونالیست ایرانی، ناسیونالیست فارسی . . . . . . . . . ما از گذشته های دور، برای دمکراسی و آزادی ارزش زیادی قائل بودیم، در زمانهای مختلف تاریخمان بخوبی پیداست. . . . . . . . . . دشمنان . . . . . . . . . . . . . . . . . جنگهای ایران و روم تکرار میشودیکبار دیگر و بیش از 1500 سال تاریخ تکرار میشود، بعلت عدم آگاهی سردمداران تاریخ و جغرافیای ابران، روم دارد به ایران لشکر میکشد، این جبر تاریخ و جغرافیاست. سالگرد روزی است که سردار رومی در انگلستان دومین پایگاه سیاسی و نظامی روم رابنا نهاد . . . . . . . . . .نگذارید تاریخ تکرار شود نفوذ دشمن و صهیونیسم دروغگو را در تاریخ ایران عزیز را بسیار زیاد می دانم، که از ابتدای تاریخ این سرزمین با نفوذ مخفی خود، آریائیها را از جایی خیالی شبیه سیبری به ایران کوچاندن، اولین تمدن واقعی جهان یعنی ایران را به زبان خودشان ایلام نامیدند، مادها را غیر ایرانی و . . . . . . . . انسان قرن 21 احساسات جا افتاده دارد به هم نوعش احترام می گذارد و . . . . . . . حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران ravid.blogfa.com

  • 6.    شاهین فراز دوست  |  نوامبر 10th, 2007 at 5:29 ب.ظ

    جناب ناصح گفتند که این جانب ادب را رعایت نمودم به هر حال ایشان می بایست به این نکته مهم توجه داشته باشند که رعایت ادب و نزاکت در گفتار باید دو طرفه باشد هر چند در گفتار و نوشتار ایشان در باب پان ایرانیسم وناسیونالیسم همان گونه که در گفتار خود آوردم از جاده گفتار و نزاکت در بیان به دور افتادند امید که ایشان به این مقوله ی بسیار مهم در فعالیت های اجتماعی توجه ویژه مبذول فرمایند.

  • 7.    Count Down  |  نوامبر 11th, 2007 at 12:07 ق.ظ

    درود.با مطلبی با عنوان رییس جمهور که جنبه ی طنز نیز دارد به روزم.

  • 8.    ميهن پرست  |  نوامبر 11th, 2007 at 2:30 ب.ظ

    درودآقاي ناصح چگونه با اين ادبيات به پان ايرانيسم ها حمله كرده است؟جواب آقاي شاهين هم زيبا بود. در ضمن من پان ايرانيست نيستم ولي خود را يك ناسيوناليست مي دانم. آقاي محترم شما حرف هاي نامربوط به ناسيناليسم زده اي كه اين ها را فقط كمونيست هايي مانند دايي بنده مي زند!پاينده ايران و ايراني

  • 9.    ميهن پرست  |  نوامبر 11th, 2007 at 2:32 ب.ظ

    آفرينچرا حرف هاي اين آقا شبيه كمونيست هايي مانند دايي من است!

  • 10.    زیبا اکرمی  |  نوامبر 11th, 2007 at 6:02 ب.ظ

    با تشکر ازمطلب اقای شاهین فراز دوست راستش گمان نمی کردم کسانی باشند که این گونه به تاریخ و هویت خود حمله کنند البته من نه آقای ناصح را می شناسم و نه چندان آشنایی با اندیشه ی پان ایرانیسم دارم ولی همین قدر می دانم که به قول استاد بزرگ حکیم توس فردوسی: بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی بردباسپاس فروان از جوابیه آقای فرازدوست چرا که مستدل به بیان موضوع پرداختند و ر انصاف در قلم و نوشتار رعایت نمودند.

  • 11.    رستم کرمانی  |  نوامبر 11th, 2007 at 6:18 ب.ظ

    یک روز راست شد ، روزی دیگر چپ می زد یک شب زیر لب در حالی که چشم چشم می کرد از ترس این که دیگران او را نپایند زیر لب آهسته و آرام می گفت: بسم اله … سرگذشت امثال رامین ناصح ترحم انگیز است.

  • 12.    مازیار  |  نوامبر 11th, 2007 at 6:22 ب.ظ

    هر کسی که خبر نداشته ما که خوب می دانیم ایشان چقدر دچار کمبود عاطفی در زنگی خانواده گی هست. راستی رامین خان از پسر عمو هاتان چه خبر.

  • 13.    مزدک  |  نوامبر 11th, 2007 at 6:27 ب.ظ

    از دوستان گرامی خواهشندیم همچون سرور فراز دوست به نقد مطالب ایشان بپردازید هر کس مسابل خانوادگی مخصوص خود را دارد. لقمان حکیم گفت : ادب از که آموختی از بی ادبان ضرورتی ندارد که ما هم رویه رامین ناصح را اعمال کنیم

  • 14.    مازیار  |  نوامبر 11th, 2007 at 6:29 ب.ظ

    مگر اسم وبلاگ شما تریبون آزاد نیست پس بگذارید اگر تحمل ندارید اسم وبلگ تان را عوض کنید.

  • 15.    ايراني  |  نوامبر 12th, 2007 at 4:40 ب.ظ

    درود بر سرور مزدك وشاهينسرور مزدك كسي كه سخن منطقي مي گويد پاسخش نيز بايد با منطق باشد اما شما چه احساسي از اين سخنان داشتيد؟ اين آقا واقعاً در پريشاني اين حرف ها را زده و يا اينكه قصد دارد خود را دوباره در محافل مطرح كند هرچند كه انچه در چند سال گذشته انجام داده باعث شده كه گروه هاي ملي مُلايي مانند جبهه ملي هم ديگر به ايشان وقعي ننهند.پاينده ايران

  • 16.    poria  |  نوامبر 12th, 2007 at 7:11 ب.ظ

    salam .man shansi omadam dakhele veblge shoma .vali didam vaghean jalebe .be kareton iman daram .man ham mikham ozv besham .ejaze midin .va rahesh va sharayetesh ro be man ham begin … mamnon .. poria az ahvaz/golestan/24 sale… khaste nabashin

  • 17.    پیام بزرگ  |  نوامبر 13th, 2007 at 1:33 ب.ظ

    هر کسی از ظن خود شد یار ما آقای ناصح باید در دیدگاه خود نسبت به ناسیونالیسم تجدید نظر کنید.

  • 18.    مزدک  |  نوامبر 13th, 2007 at 4:55 ب.ظ

    پایندده ایرانپوریای گرامی از خود رایانامه(ایمیل) و یا نشانی به جا بگذارید تا با شما در ارتباط باشم.می توانید نظر رابه صورت خصوصی بفرستید.به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملیپاینده ایران

  • 19.    نوید  |  دسامبر 3rd, 2007 at 6:55 ب.ظ

    نوشته آقای ناصح را خواندم. هیچ نکته نادرستی در آن ندیدم. پان ایرانیست نامی پوششی برای حزب نازی ایران است و اعضای آن در دهه های 20 و 30 به راستی گروهی لومپن و چاقو کش بودند.

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها