پرسش چپ، پاسخ راست !

دسامبر 16, 2007

پرسش چپ!    پاسخ راست 

در پاسخ به پرسش های آقای سیاوش مدرسی 

 
 
سلام مزدک عزيز و ممنون از اطلاع رسانى شما

 دوست من! من از آزادى عقيده انسانها با تمام وجودم دفاع ميکنم، سرلوحه و رهنماى فکر من اين گفته نغر  است که: ” دوست من با تمام وجودم با عقايد تو مخالفم! اما جانم را ميدهم که تو آزاد فکرت را بيان کنى! با توجه به اين پرنسيب و با حفظ حرمت حق آزادى انديشه هر انسانى به قيمت جانم! اما در يک محور دوستانه دلم ميخواست از شما سوال کنم حقيقتاً انسان دوستى چه اشکالى دارد که به خاک پرستى پناه ميبريم؟

چرا ما انسان پرستى نمي کنيم و خاک پرست هستيم؟ چرا مزدک ايران پرست و نه مزدک انسان پرست؟ چرا ازرش جان من و شما بيشتر اين کشور بغل دستيست که فعلان عراق نام دارد؟ لطفا مي شود براى من توضيح بدهيد که چرا ازرش آدمى که در طى تاريخ و عليرغم ميل خودش و به ضرب و زور شمشير نادر و آغا ممدخان قاجار متحد شده اند و يا شاه قندهار و انگلستان برايش وطن ساخته اند، از جان و حرمت و کرامت آن انسانى که مهر عراقى و افغان و عرب خورده کمتر است؟ جداً چرا؟

اميدو آرزو دارم روزى مثل من اين سياره آبى زيبا را وطن خود بدانيد نه صرفاً بخاطر زيبايى آن! بخاطر آزادى انسانها و برابرى آنها مستقل از جنسيت، رنگ پوست! وطن، مذهب و سرمايه آنها.

 با احترام

دوست و نه سرور شما

سياوش 

***

پاسخ 

با درود بر شما و به پایندگی ایران زمین 

جناب مدرسی ابتدا باید بگویم که من سرور شما یا فرد دیگری نیستم بلکه سرور خود هستم و نه بنده ی دیگری. ما پان ایرانیست ها چون عقیده داریم که ایرانی بنده و برده نیست به جای کلمهء ترکی آقا ، واژه ی ایرانی سَروَر را برای یکدیگر به کار می بریم. یکبار برنامه تان*را در کانال NCTV (کانال جدید؛ حزب کمونیست کارگری) دیدم.از نوع ادبیات نوشتاری تان دریافتم که وامدار اندیشه چپ هستید.دوست گرامی من یک پان ایرانیست هستم و نمی دانم شما در این باره چه اندازه آگاهی دارید ولی به هر روی پرسش بسیار به جایی را مطرح کردید که در این مجال در اندازه توان خود و کوتاه پاسخ می گویم.

علم ناسیونالیست مانند هر علم دیگری داری اصطلاحاتی است که با شناختن آن اصطلاحات می توان به محتوای این علم آشنا گشت و در زمینه این علم به بررسی های تازه پرداخت.از نخستین اصلاحات علم ناسیونالیسم اصطلاح “خاک” و اصطلاح” خون” است.

خاک و خون در علم ناسیونالیسم به عنوان دو نشانه به کار برده می شود که هر یک از نشانه ها به بخشی از موجودیت ملت اشاه می کند و از هریک از این دو بخش الزاماتی پدید می آید که مجموعه این الزامات یا “بایدها” ، راه آینده یک ملت را مجسم می سازد و رسالت های تاریخی یک ملت را مشخص می کند.

کلمه خاک اشاره ایست به سرزمینی که یک ملت در آن زندگی می کند؛سرزمینی که بر اثر مجموع کوشش های نسلهای گذشته یک ملت برای آن ملت حاصل آمده و باقی مانده است و اکنون نسل های وابسته به آن حق دارند در آن سرزمین به حیات خود ادامه دهند.الزاماتی که چگونگی سرزمین پدری یا نیا خاک یک ملت ایجاب می کند یا به عبارت دیگر«باید های خاک» عبارت از خصوصیاتی است که به مناسبت وضع جغرافیایی سرزمین ملت یا نیاخاک عایت آن ضروری است.**

به عبارت دیگر در اندیشه راست یا ناسیونالیسم هر ملت دارای میهنی است ،برخلاف اندیشه چپ که به میهن و وطن اعتقادی ندارد چون اصولاً به واژه ملت اعتقادی ندارد و بلکه با آن مخالف است به همین دلیل به قائل به جهان وطنی بودن یا انترناسیونالسم است.

“خون” در علم ناسیونالیسم اشاره به موجودیت انسانی یک ملت است و اشاره به سلسله نسل های گذشته و حال و آینده می باشد و از مفهوم آن به دو عامل می رسیم:یکی عامل جمعیت که همان بخش موجود از زنجیره زنده موجودیت ملت است و دیگری عامل فرهنگ که ساخته ی جمعیت و شکل دهنده آن است. 

می دانید که کلمه پرستش از ریشه پرست و پرستاری به معنا نگاه بان و محفاظت کننده است؛ من ایرانپرست هستم و به چندین دلیل این خاک برای من ارزشمند است و آن را شایسته پرستش و نگاه بانی می دانم از آن روی که این دو اصل را در برگرفته و خون هایی زیادی از همین انسان هایی که شما از آنان سخن گفته اید برای نگاهبانی و پرستاریش بر روی آن ریخته شده است.صد البته خاک میهن من بدون انسان هایی که بر روی آن گام می نهند و فرهنگ و تاریخ پرافتخار بشریت را ساخته اند چیزی کم دارد و بی معناست پس بدون تردید عشق هم میهنانم که با آنها پیوندهای دیرینه و ناگستنی دارم را در دل دارم و پس از آن انسان های دیگر.من نمی توانم مهاجمان به فرهنگ و تاریخ خود را دوست داشته باشم چه برسد که آنان را بپرستم! شما سعد ابی وقاص و چنگیز و تیمور  اسکندر را شایسته پرستش می دانید و یا آن حاکمی که به فرهنگ و تاریخ من می تازد را شایسته پرستش می دانید؟؟جناب پوتین هم یک انسان است اما شایسته پرستش است (البته برای برخی جواب آری است)همه اینها از دید شما انسان هستند!… اگرنه پس معیار انسان بودن را برای من مشخص کرده و از آن تعریفی ارائه دهید.فرد در شناسایی ما در بستر زیستی یک ملت، مجرای موقتی است و در فضای فرهنگی ،تاثیر پذیری است تاثیرگذار.فراموش نکنید که شاهنشاه کوروش بزرگ این ناسیونالیست و در واقع نخستین پان ایرانیست تاریخ ایرانِ بزرگ، در 2500 سال پیش به انسان ها و آزادی ایشان احترام می گذاشت و به گفته دبیرکل سازمان ملل متحد، حقوق بشر برای یکبار در درازای تاریخ بشر به طور کامل اجرا گردیده و آن هم در شاهنشاهی هخامنشی و فرمانروایی کوروش بزرگ بوده است و این افتخار برای من ایرانی است! بله ما چنین نیاکانی داشته و نمونه هایی داریم و نیازی نیست که به دنبال نمونه های وارداتی حقوق بشر ِقرن بیست و یکمی برویم.این نمونه ها بیشتر در جهت تباه نمودن حقوق بشر هستند! 

جناب مدرسی در قسمت دیگر نوشتارتان گفته اید که شاهان ایران زمین انسان های درون جغرافیای ایران را به زور شمشیر در کنار یکدیگر نگه داشتند!!!!….عجب!!و من از شما می پرسم: چرا پس از قربانی کردن اقتدار حکومت پیشین و سرنگونی شاهنشاهی ایران با همکاری همفکران شما و مذهبیون و درهنگامه ی برپایی حکومت اسلامی این انسانها که به گفته شما بزور در کنار یکدیگر بودند از هم جدا نگشتند و ایران زمین به ایرانستان دگرگون نگردید؟؟؟ چرا پس از 200 سال جدایی جگرگوشه های ایران از یکدیگر هنوز عشق به این آب و خاک و شراره ی فروزان فرهنگ ایرانی در دل مردمان تاجیک، افغان، و قفقاز،چچن و دیگر باشندگان اسیر ایرانی در آنسوی مرزهای پوشالی کنونی وجود دارد…؟چیزی که این انسان ها که شما سنگ آنان بر سینه می زنید را متحد ویکپارچه کرده است پیشینه ی تاریخی و فرهنگی و گذشته ی مشترک آنان است که همچو زنجیری ناگسستنی است.در پایان بایاست بگویم انسان ها معمولا در زندگی چیزهایی را دوست دارند گاهی عاشق می شوند و دایره موارد این دوشارم (عشق) گستردگی فراوان دارد اما معمولا در عشق به هم نوع و یا جنس دیگر خلاصه می گردد؛ چیزی که فنا شدنی است؛ اما من برتری می دهم عاشق چیزی باشم که همیشگی و فنا ناشدنی است. بله من نیز عاشق هستم؛ عاشق آن چه که بوده، هست و خواهد بود، من آنچه را که ابدی است می پرستم:

من ایران پرست هستم. 

 

* ایشان در تارنمای شخصی شان خود را یک برنامه ساز تلویزیونی معرفی کرده اند.

** ناسیونالیسم چون یک علم؛ زنده یاد سرور دکتر محمد رضا عاملی تهرانی؛1354؛ چاپ پرچم 
 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران 
 
 مزدك

Entry Filed under: Uncategorized. .



No Comments yet Add your own

  • 1.    فرزندان ایران  |  دسامبر 16th, 2007 at 4:19 ب.ظ

    به نام اهورا مزدا دوست عزیز از اینکه به ما سر زدی متشکرم و امید وارم همیشه پیروز و موفق باشی.اگر دوست داری با هم تبادل لینک کنیم به من خبر بده.ونابود باد دین دروغین اسلامپاینده ایران شاهنشاهیجاوید رضا شاه دوممرگ برخائنین وطن

  • 2.    اخگر  |  دسامبر 16th, 2007 at 10:53 ب.ظ

    درود بر شما مزدک عزیز از اسخ متین و مستدل و علمی شما لذت بردم . دوست عزیزی که بر مقام انسان تکیه میکند جرا نسبت به سرزمینی که او در آتجا به اسداری و فرهنگ سازی اقدام نموده است دلبستگی ندارد ؟ انساتها فقط در اندیشه مقام انسانیت نبوده اند بلکه به ارزشهایی دل بسته اند که ما آن را خانه انسانها میدانیم حال اگر کسانی به بی خانمانی خود افتخار میکنند ما را با آنها جکار ؟

  • 3.    علیرضا  |  دسامبر 17th, 2007 at 11:42 ق.ظ

    درود بر شما.بسیار عالی پاسخ دادید من که لذت بردم.

  • 4.    مهران  |  دسامبر 17th, 2007 at 1:40 ب.ظ

    ممنونم مزدك جان. علت دير به روز شدنم اينه كه فوق العاده سرم شلوغه. شما كيفيت مطالب ارائه شده در وبلاگم رو چه جور ميبينيد؟ البته بيشتر بحث اساطير و تمدن و فرهنگ پيشينيان است و نه بحث تاريخ.

  • 5.    مهران  |  دسامبر 17th, 2007 at 1:40 ب.ظ

    ممنونم مزدك جان. علت دير به روز شدنم اينه كه فوق العاده سرم شلوغه. شما كيفيت مطالب ارائه شده در وبلاگم رو چه جور ميبينيد؟ البته بيشتر بحث اساطير و تمدن و فرهنگ پيشينيان است و نه بحث تاريخ.

  • 6.    هومن  |  دسامبر 17th, 2007 at 10:39 ب.ظ

    پاینده ایرانموفق باشی

  • 7.    آریا  |  دسامبر 17th, 2007 at 11:01 ب.ظ

    درود به شما دوست گرامیدر سالهای اخیر ایران ستزان مذهبی -پان ترک یا کمونیست از تحقیقات برخی ایران شناسان در جهت ضربه زدن به بن مایه های فرهنگ ایران بهر ه ها بردند که یکی از آنان ازدواج با محارم هست که بعضا برخودر متعصبانه و غیر علمی موبدان زرتشتی چیزی جز محکوم شدن به ساده لوحی در بر نداشتتارنگار فرهنگ و هنر ایرانی با موضوعی با عنوان بررسی ازدواج با محارم در ایران باستان همراه با مقاله ای مفصل از هخامنشی شناس بزرگ ایرانی دکتر علیرضا شاهپورشهبازی (با نام افسانه ازدواج با محارم ) به روز شداز دیدن نظرات ارزشمند شما شادمان میشوم

  • 8.    برگزيده  |  دسامبر 17th, 2007 at 11:45 ب.ظ

    خوراک مارها

  • 9.    افشین  |  دسامبر 18th, 2007 at 1:13 ب.ظ

    به روز شد.

  • 10.    روزبه  |  دسامبر 18th, 2007 at 5:50 ب.ظ

    به خشنودی دادار اورمزددرود بی پایان همیار نازنینمبیا ای دل کمی وارونه گردیمبرای هم بیا دیوونه گردیمشب یلدا شده نزدیک ای دوستبرای هم بیا هندونه گردیمشب یلدا خجسته و شاد باد عزیزم

  • 11.    کیان زاد  |  دسامبر 18th, 2007 at 9:02 ب.ظ

    درود بی کران بر مزدک گرامیآفرین بر مبارز وطن پرستی چون شمااجازه بدهید حضراتی که به ایران و کشور اعتقاد ندارند تشریف ببرند به همان جایی که احساس می کنند زندگی آنجاست!!!(توهمات دیرینه……)ملت ایران در اندیشه های انچنینی نمی باشد.پاینده ایران

  • 12.    ايراني  |  دسامبر 18th, 2007 at 10:17 ب.ظ

    پاينده ايراندرود عالي بود سرور

  • 13.    لر بختیاری آریوبرزن  |  دسامبر 19th, 2007 at 2:30 ب.ظ

    پاینده ایران پاینده خوزستان درود…..

  • 14.    کیان مهر  |  دسامبر 19th, 2007 at 4:25 ب.ظ

    درود بر شما سرور مزدک عزیزمطلب بسیار جالبی بود.از خواندن پرسش کم نظیرتان لذت بردم.در مکتب پان ایرانیست آموختیم که به هر اندیشه ای احترام بگذاریم ولی خیانت قابل بخشودن نیست خیانت چپ ها به ملت ایران اثبات شده است و دیگر این اندیشه ی بیگانه در میهن ما جایگاهی ندارد.من هم با متن نامه ی دیپلماتیک سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به سران کشورهای حاشیه خلیج فارس به روزم.پیروز باشیدپاینده ایران

  • 15.    شاهین فراز دوست  |  دسامبر 19th, 2007 at 8:03 ب.ظ

    به هر وری و اصولا چپ ها همیشه با واژهای دلنشین و فریبنده می کوشند خود را انسان دو ست مهرورز به مردمان نشان دهند در حالی که اگر به تاریخچه ی حکومت های با مرام مارکسیست کمونیست نگاهی از روی اندیشه و خرد ورزی بی اندازیم خواهیم دید که این به اصطلاح دوستداران انسانیست و تمدن چگونه ریشه هر مخالفی را میخشکاندند،دیگر این که نادر و یا آخرین فرمانروای بزرگ ایران آغا محمد خان همه در سرزمین خود و برای پاسداری از یگانگی و یکپارچگی ایران زمین شمشیر می زذند احتمالا جناب مدرسی از نادر بدین جهت گلمند هستند که اگر روزگار بازی نمی ساخت روسیه یعنی مادر خوانده آقای مدرسی را چنان لگد کوب می کرد که دیگر نشانی از پیروانی همچون مدرسی ها در خود نمی دید نادر برای ایران شمشیر زد این اندیشه ای است که امروز جامعه ایرانی بیش از گذشته به آن نیاز دارد مردان شمشیر و یا فرزندانی همچون نادر. دیگر این که اندیشه پان ایرانیست نه چپ است و نه راست بلکه برا امده از تاریخ ایران زمین است پس نه چپ نه راست بلکه به راه حاکمیت ملت این فرازی است از منشور سربلندی نهضت پان ایرانیسم.

  • 16.    بزرگمهر  |  دسامبر 20th, 2007 at 12:11 ق.ظ

    درودسپاس از نوشتار پربارتانبه امید رهایی ایران زمین از شر خائنان و میهن فروشان موفق و پیروز باشیدپاینده ایران

  • 17.    بزرگمهر  |  دسامبر 20th, 2007 at 12:38 ق.ظ

    درودبا افتخار پیوندتان کردمپاینده ایران

  • 18.    .  |  دسامبر 20th, 2007 at 8:02 ق.ظ

  • 19.    آرش جهانشاهی  |  دسامبر 20th, 2007 at 8:26 ق.ظ

    درود بر شما ایراندوست یلدا بر شما خوش من با شرم نامه احمد شاملو به روز هستم راستی شما را در پیوندهایم قرار دادم پاینده ایران

  • 20.    الاحواز  |  دسامبر 22nd, 2007 at 10:28 ب.ظ

    ای ایرانیان کثیف لعنت بر اجداتان لعنت بر کوروش لعنت بر رستم لعنت بر خسرو پرویز درود و تحیت بر عمر ابن الخطاب در هم کوبنده امپراطوری ایران

  • 21.    هوشنگ  |  ژانویه 8th, 2008 at 10:17 ق.ظ

    چه جواب سست و ضعیفی.

  • 22.    شرمنامه شاملو  |  فوریه 1st, 2008 at 8:16 ب.ظ

    چرا آقایان جهان وطنی همیشه در بهترین کشورها تشریف دارند و به اوگاندا و یا کامبوج نمیروند؟؟!!! صد رحمت به آلبرت شوایتزر!

Leave a comment

hidden

Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها