'درگذشتگان'

آن بامداد خونین، سوم شهریور روز یورش بیگانگان و متجاوزین به ایران

 آن بامداد خونین

سوم شهریور برگی دیگر از تاریخ پر رنج دست درازی متجاوزین تاریخی ایران یعنی روس و انگلیس است و در برابر آن استادگی میهن پرستانی که حماسه ها آفریدند. در همین تاریخ نهضت جاودان پان ایرانیسم نیز آغاز می گردد.

علیرغم اعلام بی طرفی در جنگ جهانی دوم، کشور شاهنشاهی ایران مورد هجوم نیروهای متفقین قرار گرفت و در این هنگام خیانت بزرگ سرلشگر نخجوان و اعلام مرخصی همگانی و خالی نمودن پادگان ها از سربازان در برابر نیروهای پرقدرت بیگانه ضربه ای سهمگین بود که ایران را به زانو در آورد؛ باز هم دست خیانت خودی در کار آمد تا فصلی جدید در تاریخ ایران گشوده شود. فصلی جدید که با پایان یافتن دوره طلایی رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین آغاز گشته بود. نخستین برخورد ها با نیروی دریایی ایران در خلیج پارس بود آنجا که بایندر  و یارانش رشادت ها کرده به شهادت رسیدند. نوشتار زیر به پاس و یادآوری دلاوری های آن ایران پرستان است. بایسته است یادآوری کنم این نوشتار به شکل متن در چارچوب jpg از سرور دکتر منصور نراقی  به دست ما رسید که با تایپ همراه ویرایش و افزوده هایی به آن با چند روز دیر کرد به شما یاران پیشکش می گردد.

 ******

 * یادی از جانبازی های فرزندان فداکار ایرانزمین و یادی از پایداری نیروی دریایی شاهنشاهی ایران

* ننگ بر متجاوزین نامرد سوم شهریور و ننگ بر فراریان سوم شهریور

* پرچم های دزدیده شده ایران در سوم شهریور 1320 را باید از جهانخواران پس گرفت

* چرا رسانه های گروهی ایران ساکن آمریکا و انگلیس و… در برابر این هجوم تاریخی خاموش هستند؟گویا برای این رسانه ها ، اهمیت این فاجعه تاریخی به اندازه اعتصاب غذای برخی از ایرانیان نیست!!

 یادی از سرداری بزرگ و شاهنشاهی آرمانخواه

 

رادمردی که علیه استعمار زدگی و بیگانه پرستی از سرزمین اسپهبدان ایران بپا خواست و سنت آزادگی نژاد ایرانی را از ژرفای تاریخ و فرهنگ ملت ما بیرون کشید و به پهنه کوششهای اجتماعی گسیل داشت ؛ سرداری توانا و کوشا، ناسیونالیستی آگاه و بیدار دل و شاهنشاهی بزرگ و آرمانخواه.

یکی از آماج توطئه و یورش اهریمنان در سوم شهریور 1320 ، این سردار بزرگ میهن ما بود که با نیرنگ استعماری از ایرانزمین دورش کردند.او بدور از وطن، با مشتی از خاک نیاخاک که با خود برده بود، در غم و اندوه و با یاد ایران جان سپرد.درود ما بر این سرباز دلیر و سردار بزرگ میهن که سرچشمه ،پایه گذار و عامل بسیاری از آبادانی ها و پیشرفت ها برای ایران گشت.

ناخدا بایندر است این…

ناخدا بایندر

بزرگ سرداری که در برابر پیام تسلیم شدن از سوی ناو انگلیسی به خود و یارانش با آگاهی به اینکه یارای ایستادگی در برابر آنها را ندارند جانانه تا پای مرگ ایستادند و اهریمنان جهانخوار سینه پرامید او و دیگر دلیران نیروی دریایی شاهنشاهی ایران را به رگبار مسلسل بستند و خون آنان را بر آبها و خاکهای میهن بریختند.

جوشش این خونها بر پهنه نیا خاک ماست که به سده ها و هزاره ها ، حماسه جاودانه نسل و نژاد ایرانی را سر داده و میهن ما را از گزند دشمنان و اهریمنان نجات داده است.

 شادباد، شادباد، شاد باشيد اي شهيدان راه ايران كه به قرن ها در دل دشت ها، كوه ها و درياهاي ميهن، به خون خود كفن پوشيده و خفته ايد، نام شما و ياد شما، افتخار ماست و درس زندگي ما.

 چکامه زیر سروده ای است از استاد حسین مسرور (چاپ شده در نشریه خاك و خون ارگان حزب پان ایرانیست شماره 123 تاریخ 03/06/1345 ) که به انگیزه دلیری و جانبازی دریادار شهید میهن، غلامعلی بایندر رادمردی که در برابر تجاوز و یورش دشمنان اهریمنی ایران تاآخرین نفس و قطره خون ، از دریای همواره ایرانی پارس،از کرانه های میهن و از شرف ملت ایران پدافند نمود و جان باخت.

 كیست یاران خفته در دامان بهمنشیر ایجا ؟

زیر این خاك سیه، با چكمه و شمشیر اینجا ؟

از چه هر كس پا گذارد، می شود دلگیر اینجا ؟

بهمن ” اینجا، ” اردشیر ” اینجا، ” نژاد شیر ” اینجا،

ناخدا ” بایندر “ است این، تن مشبك، جامه گلگون

خون ایرانی است آری گشته با این خاك معجون

ناخدای ماست، پس كو كشتی دریا گذارش ؟

سازمان نوجوانش، نوجوانان دیارش ؟

غرقه كرد اما بخون خویش خصم نابكارش

حالیا، افكنده دریا تخته ی تن بر كنارش

می زند موج خروشان بوسه هر دم بر مزارش

بوسه های ماست این امواج لب بر لب نهاده

بهر دیدار مزارش، پشت بر پشت ایستاده

ناخدای ما چرا افتاده اینسان بر كرانه،

دست از سُكان كشیده، مست ِخواب جاودانه ؟

رستم است اینجا شده تیر خیانت را نشانه ؟

یا كه بهرام است این، گم كرده اینجا تازیانه ؟

گور سرباز وطن، پامال كین دشمن است این

شعله یزدان فسرده از دم اهریمن است این

زد بعمر چند روزی پشت پای بی نیازی

با مسلسل، چون سر زلف مسلسل كرد بازی

گفت با پرچم چو كرد آنرا بخون خود نمازی

ای درفش سرفرازان، بیش بادت سرفرازی

آبت از خون می دهیم تا جاودان بالنده باشی

بر سر گردان ایران، اختری تابنده باشی

خوش بخواب ای سر كه زیر تاج عز و افتخاری

شاد باش ای تن كه در آغوش مام سوگواری

از نژاد شیر گیران دیارت یادگاری

گرچه اندر گوشه ای بر گوش ایران گوشواری

باش تا روزی پرستشگاه دلیرانت ببینم

لوح جاویدان ایوان ایرانت ببینم

*********

  ناخدا سوم شهید حسن میلانیان

 ناخدا سوم شهید حسن میلانیان

 زنده یاد ناخدا سوم شهید حسن میلانیان، نشان پایداری و فداکاری ملت ایران در برابر یورش غارتگران جهانی براستی حماسه آفرید.

این سرباز دلیر میهن بر فراز ناو پلنگ که آن زمان چشم  چراغ نیروی دریایی شاهنشاهی ایران بود، تا آخرین نفس مردانه جنگید. در ان پگاه که گلوله های دشمن نامرد پیکرش را از هم می پاشید و او با ناو خود به ژرفای آبهای دریای همیشه ایرانی پارس فرو می رفت، با غرش خود باز هم فریاد بر می داشت و فرمان می داد: آماده … آتش       آماده … آتش

گویی هنوز هم، فرمان این میهن پرست جانباز در سراسر خلیج پارس بگوش می رسد که:   آماده … آتش

 *********

ناخدا سوم شهید نصراله نقدی

 ناخدا سوم شهید نصرالله نقدی

زنده یاد ناخدا سوم شهید نصراله نقدی پدر بود.دشمنان تاریخی ایران در سپیده دمان سوم شهریور 1320 به نامردی خونش را ریختند و او دیگر فرزندانش را ندید. اما فداکاری های این جانباز وطن در راه پدافند از آبها و خاکهای میهن درس زندگی همه فرزندان ایران خواهد بود. باشد که بار دیگر بر پهنه خلیج همواره ایرانی پارس، ناوگان نیرومند ایران پرچم مقدس سه رنگ شیرو خورشید نشان ایران را به اهتزاز در آورند و ناوی های سرافراز ،سرود ستایش بر ناخدا سوم شهید نقدی شجاع و دیگر دلیران ایران را سر دهند.

 ***********

 ناوبان ابراهیم هریسچی

ناوبان ابراهیم هریسچی

روانشاد ناوبان ابراهیم هریسچی رادمرد ایران پرستی بود که دلیرانه در ان یورش نابکارانه اهریمنان در سوم شهریور1320 بر دریای پارس آنقدر جنگید تا به افتخار بزرگ شهادت در راه ایران نائل آمد. ناوبان هریسچی برای میهن و نیروی دریایی جوان و نوبنیاد ایران غرور و سرافرازی آفرید. روانش شاد و نامش در تاریخ ایران همیشه جاودان باد.

 ***********

ناوبان یکم شهید کهنمویی

 ناوبان یکم شهید کهنمویی

زنده یاد ناوبان یکم شهید کهنمویی جوان بود و پرامید اما گلوله های دشمنان ایرانزمین در پگاه سوم شهریور1320 غافلگیرانه به زندگی او پایان داد ولی شراره های فروزان آیین و آرمان های او را هیچیک از قدرت های اهریمنی جهان نمی توانند در دل ملت ایران خاموش کنند.

***********

ناوسروان شهید یداله بایندر

ناوسروان شهید یداله بایندر، ایرانپرست آگاه  شجاعی بود که مردانه در سوم شهریور 1320 برابر یورش دشمنان دیرینه و متجاوزین شمال ایران و در راه پدافند از آبها و دریای مازندران ایستادگی کرد و جان سپرد. برچنین دلیری ها و قهرمانی های فرزندان جانباز ایران و در آیین انتقام خون آنان از دشمنان ایران است که پایندگی نیاخاک ما در درازای تاریخ رقم زده شده است. در آن هنگامه  جنگ و مرگ و در واپسین لحظات زندگی ، آخرین فریادش این بود: پاینده ایران

  ***********

 دست استعمار از خلیج پارس بریده باد

بر دریای ایرانی پارس،همیشه پرچم سه رنگ شیرو خورشید نشان ایران در اهتزاز خواهد بود

درود گرم ما به روان شهیدان سوم شهریور1320

 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

۳ شهریور روز یورش اهریمن و آغاز نهضت ورجاوند پان ایرانیسم

Add comment آگوست 30th, 2008

سخنرانی مهندس رضا کرمانی در نشست اهواز حزب پان ایرانیست به تاریخ 4 آبان 1386

 سخنرانی سرور مهندس کرمانی -نشست حزب پان ایرانیست –  4 آبان 1386 اهواز

 

برگردان از نوار وتایپ: مزدک  

*******

در جهان دو جریان وجود دارد:

یک سیاست هایی در جهان در جهت تجزیه و پراکندگی ایجاد کشورهای کوچک و تجزیه کشور ها قدم بر می دارد و این جهان استعمارگر است که از ضعف کشورهای کوچک می تواند استفاده کند و قدرت خود را در سراسر جهان گسترش بدهد. شما ببینید در اروپا چه اتفاقی افتاد؟ کشور یوگسلاوی از هم پاشید و از دل این کشور دست کم 10 کشور بیرون آمد. “کراواسی ، مقدونیه ، صربستان ، مونته نگرو و اخیراً کوزوو ! هفت هشت کشور از دل آن خارج شده و می شوند.

 

یک جریانی هم در این دنیا وجود دارد که ما آنها نمی بینیم نمی گذارند ما آنها را ببینیم چون ملت ایران فیلش یاد هندوستان میکند! ملت ایران یادش می افتد چه عظمتی داشته چه قدرتی داشته چه فرهنگی داشته چه وضع و چه شانی در دنیا داشته و حالا به کجا رسیده است ؟برای همین نمی گذارند مگر چین کشوری کمونیستی نیست؟ مگر چین سیستم استبدادی و غیره و غیره که می گویند ندارد؟ ولی ببینید این کشور پس از 450 سال هنگ کنگ را پس گرفت! پس از 254 سال ماکائورا پس گرفت! الان چین تایپه 50 ساله است که یک حکومت است و در سازمان ملل نماینده داشته، حق وتو داشته ولی کشور چین این را به رسمیت نمی شناسد می گوید این جزیی از میهن من هست و باید باشد. پس یک جریان هم در جهت وحدت و یکپارچگی وجود دارد و کشوری مثل چین به این جهت حرکت می کند

 

پان ایرانیست ها می گویند از آن دو جریان ما دومی را قبول داریم آن جریانی را قبول داریم که به سوی قدرت وعظمت حرکت کنیم.آن جهتی را قبول داریم که آلمان و فرانسه ی دشمنِ تاریخیِ همدیگررا با انگلیس در یک جا مانند اتحادیهء اروپا در کنار هم قرار میدهد که یک قدرت 400 میلیونی ایجاد کنند و بتوانند در مقابل بقیه قدرت های دنیا ایستادگی کنند.ما در آن جهت رفته و به آن سمت حرکت می کنیم. پان ایرانیست ها همین را می گویند.

******

 

سپاسگذارم از سروران و دوستانی که تشریف آوردند و به ما این سعادت را دادند که در خدمت ایشان باشیم.مانند 50 ،60 سال گذشته دوباره راجع به ملت ایران صحبت کنیم،درباره حق ملت ایران ،درباره حکومت های ایران و درباره ان چیزی که ما پان ایرانیست ها می خواهیم و بیش از 60 سال است که به دنبال آن هستیم مطالبی را با شما درمیان بگذارم.در ابتدا که وارد شدم یاد بیش از چهل سال پیش افتادم که در همین شهر اهواز در خدمت دوستانی بودم همه این دوتان اکنون گرد پیری بر چهره شان نشسته است و من را به آن زمانهایی برد که در سال 1341 برای نخستین بار وارد خوزستان ،شهراهوازو شهر گچساران شدم و برای بیست سال مسئولیت حزب پان ایرانیست را در خوزستان و بویژه شهر اهواز بر عهده گرفتم . پیش از آن هم تلاشهایم را در کهگیلویه بویر احمد انجام میدادم. این را می گویم که بدانید خستگی ناپذیر و با تمام وجود هفتاد و اندی از عمرمان را در راه ایران گذراندیم و باقی را هم در این راه صرف خواهیم کرد.مطالبی را که سرور میرانی فرمودند من سخنانم را در چاچوبی که مورد نظر ایشان بود محدود می کنم. شما سرآغاز را در ابتدا خوانده شد گوش دادید و دیدید که پان ایرانیست ها بیش از 60 سال است که در تمام نشست های رسمی شان اول این سرآغاز را می خوانند و با خدای خویش پیمان می بندند  که هیچ گاه مصالح ملت ایران را زیر پا نگذارند و همیشه در راه بزرگی و سرافرازی ایران که به اعتقاد پان ایرانیست ها ایران سرافراز می تواند سرافرازی جهان را در پی داشته باشد،همانطور که در درازای تاریخ ،ایران بسیارچیزها به کشورهای یزرگ جهان و دنیا داده ات مطمئناً پس از این هم ایرانی ها و ملت ایران این قدرت را دارند که این بزرگی ها را از چارچوب مرزهای خود خارج کرده و به تمام جهان صادر کنند. به هر حال ما پان ایرانیست ها چه می گوییم،چه می خواهیم،برای چه دور هم جمع شده ایم،برای چه با حکومت درافتاده ایم؟ برای چه با نظام پادشاهی درافتادیم، برای چه با نظام جمهوری در می افتیم ،چه چیز را می خواهیم جایگزین کنیم؟چه هدفی را دنبال می کنیم.این پرسش را باید واضح و روشن بیان کنیم.هر ایرانی حق دارد نظراتش را درهرجایی و به هر صورتی که صلاح می داند بیان کند.دشمنان هم این حق را باید داشته باشند که بتوانند از امکاناتشان استفاده کنند،ما را محکوم کنند ،با ما جدل کنند، و به ما ثابت کنند که کدام قسمت از نظریاتمان غلط یا نادرست است یا کجای احیاناً به نفع مصالح ملی ما نیست.پس این حق بیان را ما داریم همانطور که این حق بیان را به مخالفان خود می دهیم که آنچه را ما می گوییم مورد ارزیابی و بررسی قراردهند.

جهان امروز دوراه را به طورمجزا و درکنار هم طی می کند. همه دوستان می دانند یک سیاست هایی در جهان در جهت تجزیه و پراکندگی ایجاد کشورهای کوچک و تجزیه کشور ها قدم بر می دارد و این جهان استعمارگر است که از ضعف کشورهای کوچک می تواند استفاده کند و قدرت خود را در سراسر جهان گسترش بدهد. شما ببینید در اروپا چه اتفاقی افتاد؟ کشور یوگسلاوی از هم پاشید و از دل این کشور دست کم 10 کشور بیرون آمد. “کراواسی ، مقدونیه ، صربستان ، مونته نگرو و اخیراً کوزوو ! هفت هشت کشور از دل آن خارج شده و می شوند.اکنون می خواهند یکی از آنها را هم که2 میلیون جمعیت دارد ،جدا کنند. شاید مردم آن منطقه خوشحال باشند، هم زبانند، حرف همدیگررا بهتر متوجه می شوند، همشهری هستند دور همدیگر هستند، حکومت مستقل دارند، صاحب رای در سازمان ملل هم می شوند. شاید برای آنها خیلی هم افتخار آمیز باشد که چنین اتفاقی می افتد. بنابراین یک سری از کشورها که اتحادیه اروپا و آمریکا جزو آنها هستند جهان را به سوی ایجاد کشورهای کوچکتر وکم قدرت هدایت می کنند. امارت متحده عربی در همسایگی ماست حداکثر 2 میلیون جمعت دارد فکر کنید این کشور چی می شود و چه خطری برای آمریکا ایجاد می کند؟…هیچ

بنابر این اگر100کشور مانند امارات متحده عربی درست شود، مثل بحرین درست شود، مثل کویت درست شود، مثل قطر درست شود، مثل ابوظبی، حتا مثل عربستان درست شود برای این کشورهایی که می خواهند در همه جای دنیا منافع خودشان را تامین کنند هیچ خطری محسوب نمی شوند بنابراین سیاست آنها، منافع ملی، استعماگرانه واستثمارگرانه آنها در این است که این کشورها را کوچک تر کنند. حالا در ایران هم شروع می شود؛ می گویند: درخوزستان یک عده هموطن ما هستند که زبانشان هم با ما فرق دارد( درست است ما هم قبول داریم که این اتفاق افتاده ودر میهن ما هست)؛ حالا اینها جدا شوند! بسیار خوب؛ در بلوچستان هم بلوچی ها که کمی زبانشان با بقیه مردم ایران از نظر محلی تفاوت هایی دارد این هم یک کشور بشود!! خوب؛ ترکمن ها هم هستند ترکمنی صحبت می کنند از نظر مذهبی اهل تسنن هستند خوب این ها هم یک کشور دیگرشوند!!! آذربایجانی ها ایرانی اند آریایی اند فرهنگشان با ایران مشترک است ولی بالاخره زبانشان ترکی شده و تفاوتی با بقیه در جاهایی دارند این هم یک کشور جدا بشود!!!! کویر لوت را هم به من بدهند و بگویند خوب این هم برای فارس ها!!!!! این قوم فارس از کجا امده و در کجای تاریخ دیده شد من خبر ندارم. ما یک استان به نام استان فارس داریم و یک شهر شیراز که مرکز این استان فارس است. در آنجا قشقایی ها را می شناسیم، هموطنان خوب ما به زبان ترکی صحبت می کنند هیچ مشکلی هم ما با آنها نداریم. در آذربایجان هم به زبان ترکی سحبت می کنند ولی قوم فارس از کجا آمده، فارس و عرب از کجا آمده، فارس و کرد از کجا آمده، فارس و کرد از کجا آمده است من نمی دانم. حالا لر بختیاری را فارس حساب می کنند یا غیر فارس حساب می کنند؟ تفاوت زبان گیلکی هم به اندازه زبان بلوچی با بقیه است، تبرستانی و مازندرانی هم وقتی صحبت می کند بخاطر لهجه اش شما متوجه نمی شوید. ایران کشوری بوده که در زمان هخامنشیان و قبل از آن تشکیل شده است.از آن طرف سُغد، فُرغانه ،تاجیکستان بگیرید بیاید تا شام وتمام اینها یک کشور پهناور بوده است.در آن زمان جاده رادیو تلویزیون اینترنت وسایل ارتباطی و کتاب و نوشته نبوده و معلوم است که این گونه تفاوت لهجه در اقوام پدید می آید. طبیعی است هر کدام نزدیک یک قوم باشند کمی از آن قوم تاثیر می گیرند. عرب ها ی خوزستان تحت تاثیر اعراب قرار گرفتند. مگر ما نمی دانیم تاریخ خوزستان را. شما هنوز در منطقه کوت عبداله، قنواتی ها را می شناسید که عربی صحبت می کنند و لباس عربی هم می پوشند ولی عرب نیستند خودشان هم می دانند. بدلیل نزدکی با مناطق عرب خیز اینها هم عرب زبان شده اند. اما عرب واقعی هم داریم که ستم بسیار به او کرده و فشارزیادی به او آوردند و او از طرف مناطق سنی نشین در آنسوی مرز به مناطق شیعه نشین درون خاک ایران آمده و در داخل کشور ما سکونت کرده است. داخل کشور ما، با ما هم میهن است فرهنگ ما را قبول کرده است، مذهبش با ما یکیست، آمده و در اینجا با ما در حال زندگی کردن است. ما 75 میلیون ایرانی هستیم و اکنون که 5 میلیون از ما را در کشورهای دیگر دنیا آواره کردند 70 میلیون نفر در ایران داریم. اگر ما 70 میلیون همه با هم متحد و یکپارچه باشیم چه کار می توانیم در این دنیا بکنیم؟ در مقابل آمریکای پیشرفته ی صنعتیِ 300 میلیون نفری چه قدرتی داریم؟ در مقابل روسیه 250 میلیون نفری و قدرتمند چه قدرتی داریم؟ در مقابل اتحادیه اروپای 300 یا 400 میلیونی چه قدرتی داریم؟ در مقابل چین یک میلیاردو دویست میلیون نفری چه ؟؟حال بیایم و از درون این 70 میلیون نفر، 7 یا 8 یا 10کشور هم درآوریم و هر کدام هم چهار یا پنج میلیون جمعیت داشته باشد؛ یکی کویر لوت شود، یکی کشور کردستان بشود ، یکی خوزستان بشود.یکی بشود منطقه دامداری یکی بشود کشاورزی یکی هم مانند خوزستان کمی نفت دارد وقتی هم تمام بشود معلوم نیست چه بر سرش خواهد آمد…خب که چی؟این در جهت منافع کیست؟ این تفرقه ها در جهت منافع کشورهای بزرگ است که به کشورهای مانند ما چشمداشت دارند.

یک جریانی هم در این دنیا وجود دارد که ما آنها نمی بینیم نمی گذارند ما آنها را ببینیم چون ملت ایران فیلش یاد هندوستان میکند! ملت ایران یادش می افتد چه عظمتی داشته چه قدرتی داشته چه فرهنگی داشته چه وضع و چه شانی در دنیا داشته و حالا به کجا رسیده است ؟برای همین نمی گذارند مگر چین نیست مگر چین کشوری کمونیستی نیست؟ مگه چین سیستم استبدادی و غیره و غیره که می گویند ندارد؟ ولی ببینید این کشور پس از 450 سال هنگ کنگ را پس گرفت! پس از 254 سال ماکائورا پس گرفت! الان چین تایپه 50 ساله است که یک حکومت است و در سازمان ملل نماینده داشته، حق وتو داشته ولی کشور چین این را به رسمیت نمی شناسد می گوید این جزیی از میهن من هست و باید باشد. پس یک جریان هم در جهت وحدت و یکپارچگی وجود دارد و کشوری مثل چین به این جهت حرکت می کند.کشوری مثل آلمان در جنگ جهانی دوم شکست خورد تجزیه شد آلمان شرقی و غربی درست کردند.کمونیستی شد رژیم دیکتاتوری شد ولی بالاخره چون این ملت زنده بود در جهت تفاهم و یکپارچگی حرکت کرد و به جایی رسید که دو آلمان یکی شد. ویتنام کشوری کمونیست شد و یک قسمت از آن آمریکایی گردید بر سر آن نزاع در گرفت و 500 هزار سرباز آمریکایی را به آنجا بردند ولی بالاخره دو ویتنام در جهت یکی شدن حرکت کردند. کره الان دو کره است کره شمالی وکره جنوبی هر دو عضو سامان ملل ولی می بینید حرکت هایی می کنند.رییس جمهور این کشور به آنجا میرود و مورد استقبال قرار می گیرد. آنان نیز به این کره آمده و مورد استقبال قرار می گیرند. این دو کشور در جهت وحدت حرکت می کنند مگر ملت ما را چه شده که برود در جهتی که به سود بیگانگان و تجزیه طلبان وقدرت های کوچک ایجادکن است؟ به سود آنان وارد عمل شود چرا در آن جهت گام برداریم؟

پان ایرانیست ها می گویند از آن دو جریان ما دومی را قبول داریم آن جریانی را قبول داریم که به سوی قدرت وعظمت حرکت کنیم. آن جهتی را قبول داریم که آلمان و فرانسه ی دشمنِ تاریخیِ همدیگررا با انگلیس در یک جا مانند اتحادیهء اروپا در کنار هم قرار میدهد که یک قدرت 400 میلیونی ایجاد کنند و بتوانند در مقابل بقیه قدرت های دنیا ایستادگی کنند. ما در آن جهت  رفته و به آن سمت حرکت می کنیم. پان ایرانیست همین را می گویند. می گویند اگر نمی توانید تنها بجنگید از قدرت و نیروی خانواده و دوست و فامیلت استفاده کن وقدرتت را زیاد کن. اولین دوستان ما برادرهای ما هستند یعنی همین هایی که در ایران کنونی و در این چارچوب در حال زندگی هستند. عرب، ترکمن، بلوچ،کرد و غیره. حتما باید همه اینها دست در دست یکدیگر زندگی کنند و یک قدرت را بوجود بیاورند و پس از آن چه؟ قدرتمان با هم کم است و نمی توانیم در برابر روسیه و امریکا بایستیم؟ قدرت را اضافه می کنیم پسرعموهایمان را پیدا می کنیم. افغان پسرعموی من است برادر من است. کرد در آن سو در خاک ترکیه و عراق برادر من هم نژاد من هم فرهنگ من است. همهء پیوندهای او با من یکی است. بلوچ های پاکستان درآن سو همین حالت را دارند. تاجیکستانی نیز زبانشان پارسی است فرهنگش پارسی است فردوسی و رودکی را از من بیشتر می شناسد. این نیز در مرهله دوم است که ما پسرعموها و قوم وخویش هایمان را درتمام دنیا جمع می کنیم ویک قدرت بزرگ در این منطقه بوجود می آوریم. چرا 1میلیون و600 هزار کیلومتر باید باشیم(پهنهءمرزهای کنونی ایران)؟چرا به سمت آن پنج و شش برابر که از خاک ایران جدا شده است نرویم؟ برویم وبه آن سمت حرکت کنیم ممکن است درعمر من و شما نیز نرسیم اما مطمئناً وقتی هدف معین شد می رسیم پس از 450 سال چین به آن سمت می رود وبه آن می رسد. ویتنام پس از 30 سال 50 سال جنگیدن رسیده است. بنابراین ما هم میتوانیم برسیم.

ما پان ایرانیست ها در دنیای فعلی خطر را بیشتر احساس می کنیم تا کنون زمین های ما را تقسیم می کردند،اکنون آب دریای ما را نیز دارند می برند. ازآن طرف جنوب ایران، دورترین نقطه ایرانِ فعلی جزایر ابوموسا و تنب بزرگ و کوچک هستند. یک کشور ریز که معلوم نیست استعمارآنرا چگونه در سال 1971 یعنی 35 سال پیش بوجود آورده است؛ادعای آنان را می کند! پنج شیخ نشین دوبی و شارجه و ابوظبی و… را به هم دیگر چسباند وملات آمریکایی و انگلیسی را درهم ریخته و فشردند و کشور امارات عربی متحده را درست کردند. در طول چند هزارسال تاریخ، این جزایر و تمام جزایر خلیج پارس متعلق به ایران و در زیر درفش ایران بوده اند. حالااین حکومتی اصلن وجود نداشته است می گوید من ابوموسا را می خواهم چرا می خواهم برای اینکه اگر ابوموسا دست آنها بیافتد تا نصف بالای ساحل های ما و نیمی از آبها مال آنهاست. درآنجا نفت و گازومنابع طبیعی پیدا شده و دولت های دیگر می خواهند این منابع را ببرند.آمریکا صراحتاً اعلام میکند من در آمریکا منافع دارم! غلط می کنی که منافع خودت در دنیا را آورده ودر خلیج پارس پیاده می کنی.اگر چهارنفرایرانی خاین پیدا نشود که بگوید”ما ژاندارم خلیچ پارس نیستیم” ،(ایران که تمام سواحل شمالی خلیج پارس را دارد ،تمام جزایر مال او بوده و سوابق تاریخی که دراین جا وجود دارد نشان می دهد که این منطقه ایرانی نشین و مورد نفوذ ایران بوده)، معلوم است که آمریکا از آن طرف دنیا می آید و میگوید من ژاندارم هستم،در بحرین پایگاه می گذارم. والان هم  قصد دارد در ابوموسا پایگاه بنا کند،ناو جنگی خود را هم به آنجا اورده وخود ما را هم مورد تهدید قرار می دهد. در این هنگام حکام ما نیز به جای آنکه با قدرت و درایت و تکیه بر نیروی من وشما ،باجلب محبت و پشتیبانی من و شما،به جنگ با اینها  برود؛ میگوید خب یک چیزی به روسها بدهم و آنها را راضی کنم.دریای مازندران را صرف نظر کنم! ما با روس ها قرارداد داریم،بااتحاد شوروی سابق قرارداد داریم که دو کشور ایران واتحاد شوروی حق دارند به طور مساوی از دریای مازندران استفاده کنند. اتحاد شوروی مرد؟خدایش بیامرزد. حالا وارثان می توانند مال او را تقسیم کنند.او مرده ما که نمرده ایم ما خدارا شکر زنده ایم ما که سلامت هستیم ما که در این دنیا در حال نفس کشیدن هستیم پس چرا ارث ما را تقسیم می کنند چرا بی عرضه ایم؟ چون می گوییم که می خواهند برای ما نیروگاه هسته ای درست کنند.کی؟ روسیه؟ اگر روسیه راست می گوید در قراردادهای گذشته می تواند تجدید نظر کند. بیاید و در قرارداد ترکمانچای تجدید نظرکند،قرارداد گلستان را تجدید نظرکند، قراردادآخال را تجدید نظر کند.تمام سرزمین های جداشده ما را تجدید نظر کرده ودوباره پس دهند.چرا این قسمت که به نفع ایران است باید تجدید نظر شود؟آنوقت حکومت ما هم تسلیم باشد؟چهارتا کشور را دعوت کند که بیایید اینجا و بگوید ترا به خدا این را به پنج تا بیست در صد تقسیم کنید و به ما هم بیست در صد بدهید؟آن وقت من می گویم خیانت می کنید، مُقدم علیه امنیت کشور هستید، هرکس اول این حرف را زد من باید او را به دادگاه ملی ببرم که محاکمه شود؟ آقای خاتمی که این حرف را زد من باید او را به دادگاه ملی ببرم اما دوستان می گویند سرور کرمانی تند می روی؟ منافع ملت ایران است کجا تند می روم؟اگربرد چه حقی داشت کجا کدام مجلس تصویب کرد؟ کدام مردم در رفراندوم و همه پرسی شرکت کرده و قبول کردند؟ جدای از این در مورد خاک و تمامیت ارضی هیچ مرجعی نمی تواند ادعایی داشته باشد؛ قبول کردند که 50 دصد را حاضریم 20 درصد کنیم پس چرا رییس جمهور مملکت به جای ملت ایران حرف می زند چون نماینده ملت نیست،وقتی رییس جمهور بگوید 20 درصد آنان به قدری پر رو شده اند که حرف از 13 درصد می زنند و می گویند ساحل شما گودتر و خط ساحلی تان کمتر است ما در این سو ساحل بیشتری داریم پس سهم شما 11 درصد می شود!! از حالا بحث بین 13 و یا 11 درصد را دارند به هر حال این ها نشان ناشیاستگی حکومت وقت است چرا حکومت این کار را می کند؟ چون تکیه بر نیروی مردم ندارد 30 سال است که به دلیل داشتن حکومت وقدرت پای آن ها بر گلوی حزب پان ایرانیست و احزاب دیگر است که نفس نکشند ، من هم ایرانی هستم من پان ایرانیست هستم و حاظر نیستم از ایران به هیچ جای دیگر بروم. بیاید هرکاری که می توانید با من بکنید.

ولی زور حکومت به روسیه نمی رسد که بگوید بر اساس قرار داد باید نیروگاه را در 5 سال آماده کنید پول آن را هم گرفتید پس چرا نیروگاه آماده نشده است؟ بر اساس قرار داد باید زباله های هسته ای در اختیار ایران باشد ولی دو یا سه سال پیش بر اساس قراردادی دوباره این را هم روس ها از ما گرفتند چرا؟ چون این قسمت مهمترین قسمت است که می توان با آن کار هسته ای انجام داد و جمهوری اسلامی این را هم قبول کرد!!! حالا ادعا می کند که قسط های شما (جمهوری اسلامی) عقب افتاده است کار شما را به انجام نمی رسانم. رژیم به هر طریقی که بوده قسط ها را آماده کرده و حالا ادعای تازه ای بیان شده است. آقای پوتین در همین کنفرانس که مهمان ما بود، رییس جمهور به او احترام گذاشته و می پرسد آقای پوتین شما قول می دهید که نیروگاه هسته ای به زودی راه بیافتد ایشان در پاسخ می گوید: من فقط یک بار در کودکی به مادرم قول دادم!! ببینید رییس جمهور یک کشور جلوی رییس جمهور ما و جلوی خبرنگاران و نمایندگان کشور های دیگر یک همچین بحثی را مطرح می کند و ما هم صدایمان در نمی آید. چرا؟ چون لیاقت حکومت را نداریم، اگر از حقوق ملی دفاع نکنیم،  به قول خشایارشاه اگر سر نیزه ی سرباز پارسی دور تر نجنگد در درون خاک خودش به سینه اش فرو خواهد رفت. اگر شما به جنوب خلیج فارس نرفته و نگویی که کویت، بحرین و سواحل جنوبی ازآن ملت ایران است آن وقت امارات دست درازی می کند و می گوید ابوموسی مال من است، اگر ابوموسی را بدهیم می گوید خوزستان عربستان است و از آن ماست اما یادش می رود که در این جا نیز شوش، ایذه، رامهرمزو … تمدن داشته اند و فراموش می کند،آن قسمتی که مورد منفعت خودش هست را می گیرد. حکومت لیاقت ندارد که از حق ملت ایران دفاع کند؟ چرا چین ها حق دارند و ما حق نداشته باشیم. آن ها کمونیست، انتر ناسیونالیست و جهان وطنی هستند ولی می گویند مرگ برای ما مهم نیست و برای به دست آوردن خاک خود می جنگد و سرزمین خود را پس می گیرد اما حکومت می گوید ای پان ایرانیست ها مبادا تظاهراتی در برابر حق پنجاه درصدی ملت ایران  در دریای مازنداران انجام دهید، ای داد و بیداد اگر در هر کجای دنیا بودیم به ما جایزه می دادند که ای پان ایرانیست بیا و با تجزیه طلبی در هرجای ایران به مبارزه برخیز. به راستی ما باید در این مکان کوچک دور یکدیگر جمع شویم چرا من در دانشگاه جندی شاپور نمی توانم سخن رانی کنم، چرا نمی گذارند با برادر عرب زبانم در دانشگاه و در یک محیط گسترده تر گفتگو کنم،چرا چندین مجوز به روزنامه های با زبان عربی می دهید ولی نمی گذارید یک روزنامه فارسی میهن پرست دارای مبانی پان ایرانیستی منتشر شود، خوب نتیجه این می شود که جوانان این مرز و بوم گمراه شده و دست به حرکاتی می زنند و سپس آن ها را می گیرد و اعدام می کنید و فکر می کنید که با اعدام این جوان عرب زبان جلوی همه توطئه ها را گرفته اید آخر کشتن آن جوان نا آگاه چه نتیجه ای برای کشور دارد. پدر کشته را که بُوَد آشتی، با این کار مگر می توانی با فرزندانش زندگی کرده و کنار بیایید. راهی جز راه پان ایرانیست وجود ندارد،راهی که پان ایرانیست ها می روند راهی است به سوی وحدت، یگانگی و نیرومندی همه ایرانیان با هر نوع مذهب، لهجه و خصوصیت قومی… چرا اتحادیه اروپا حق دارد اما ملت ایران حق بر پایی اتحادیه کشورهایی ایرانی تبار را ندارد. چرا من هنگامی که می خواهم به کشور بردار خود افغانستان بروم نمی گذارند، چرا به افغانی که برادر من است در ایران اجازه تحصیل نمی دهند، اگر به 5 میلیون ایرانی که در خارج از کشور هستند اجازه تحصیل ندادند شما چه غلطی می کنید.افغان با من هم وطن و همزبان و هم فرهنگ است جزیی از خانواده ی من است اما اکنون از من جدا افتاده و خانه اش ویران شده است ولی به هر روی برادری آن هنوز پا بر جاست. این سیاست ها ضد ملی ما را به کجا خواهد برد. نمی فهمید می دانم، اما وقتی ما می گوییم،گوش کنید و اجازه بدهید سخنمان را بگوییم. حق حرف زدن را به من بدهید (تشویق باشندگان) من از سال 1329 تا کنون در این 57 سال در این خط بوده ام و امیدوارم اگر عمری باقی بود باز هم در این مسیر به مبارزه ادامه خواهم داد و به همه نیز گفته ام مهندس کرمانی ها پان ایرانیست بوده اند، هستند و خواهند بود چرا که پان ایرانیست هست تا تاریخ است تا ایرانزمین هست. اگر قرار است کسی عوض شود ما نیستم آنانی هستند که  با پان ایرانیست می ستیزند و آخر نیز در این ستیز ما پیروز خواهیم شد و آنان را عوض خواهیم کرد چه بیگانه باشد چه حاکمیت های فرقه ای.

پایان

 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

مزدک

http://paniranist.net/?p=75

Add comment نوامبر 13th, 2007

سالروز شهادت شیر دره پنجشیر احمدشاه مسعود

پاینده ایران

امروز پنجمین سالگرد ترور ناجوانمردانه ی مردی از دیار آریانا ست . سرزمینی که کمتر از ۲۰۰ سال است که با نیرنگ های استعمار انگلیس از ایران جدا گردید اما هنوز شراره های پرفروز فرهنگ ایرانی در آنجا زبانه می کشد.احمدشاه مسعود به تاريخ، فرهنگ و گذشته سرزمينش تعلق داشت و با عشق وافرى به مفاخر فرهنگ و ادبيات فارسى به ويژه حافظ شيرازى زندگى مى كرد كه اين موضوع نشانه اى از آرا و افكار و منش سياسى وى بود. فرمانده نامدار و با اقتدار مجاهدین و وزیر دفاع دولت افغانستان سر انجام پس از 26 سال مبارزهء پر فراز و نشیب و تحمل دشواری های زیاد برای بیرون راندن مهاجمین شوروی از افغانستان در ۱۸ شهریور ۱۳۸۰به دست دونفر تروریست عرب تبار از گروه تروریستی القاعده که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند در منطقه خواجه بهاء الدین به شهادت رسید. یک شیر از دره پنجشیر به دیار باقی شتافت جان بر سر میهن پرستی فدا کرد اما هنوز شیران دیگری در ان آنجا هستند . آنجا دره ۴ شیر دیگراست…روحش شاد و یادش گرامی بادا .

ahmad shah masoud
 
            (بیشتر…)

7 comments سپتامبر 9th, 2007

Next Posts


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها