Archive for سپتامبر, 2012

حضوريک تجزيه طلب خلق عرب با عنوان «فعال حقوق بشر» در بي بي سي فارسي…!

در پي صدور حکم تبعيد و اعدام براي 7 نفر از عرب ها در خوزستان، روز گذشته ششم مهرماه 1391 يکي از افراد خلق عرب با حضور در استودیو بی بی سی پارسی به مانند دیگر اعضا و هواران این تفکر به دروغ پراکنی پرداخت.

کريم دهيمي که از افراد شناخته شده وابسته به جريان تجزيه طلب موسوم به خلق عرب مي باشد  که با کمال تعجب به عنوان فعال حقوق بشر از سوی بی بی سی معرفی شد. او با حضور در برنامه خبري شبانگاهي بي بي سي، همان اتهام قديمي و نخ نماي مصادره زمین های کشاورزی خوستان برای طرح هاي اقتصادي،واگذاري زمين هاي اعراب به بسیج وسپاه و تغییر بافت جمعیتی منطقه را پیش کشید. اين فرد شناخته شده و ضد ايراني دليل اصلي بازداشت اين افراد را در سه سال پيش، مقاومت و اعتراض به مصادره زمين هاي کشاورزي در شهر شادگان يا به گفته خودش فلاحيه عنوان کرد و با تاکيد براين که دو نفر از بازداشتي ها شاعر هستند و فعالیت های فرهنگی انجام مي دهند تلاش در القاي اين داشت که اين افراد فعال فرهنگي هستند. البته سهوا در ميان سخنان خود اشاره اي به ارتباط با برخي گروه هاي خارج از کشور هم داشت!

دادگاه انقلاب اهواز اين هفت نفراز اعراب خوزستاني را که 26 تا 32 ساله هستند و سه سال پيش دستگير شدند به محاربه و فساد فی الارض متهم کرده است.

جدا از دروغ گويي هاي اين فرد و عدم اشاره به دليل اصلي بازداشت و صدور احکام اعدام، اطلاق عنوان دهان پرکن فعال حقوق بشر به اين عنصر ضد ايراني از سوي بي بي سي مورد توجه است. مدت مديدي است سياست هاي ضد ايراني بي بي سي براي همه ايرانيان آشکار گرديده است و اين تريبون جايگاه سخن پراکني اين عناصر شناخته شده است.

 پيوند دايمي اين نوشته http://pan-iranist.net/?p=1955

5 comments سپتامبر 28th, 2012

اميد دهدارزاده، فعال پان ايرانيست توسط تجزيه طلبان عرب به ضرب چاقو مجروح شد

اميد دهدارزاده، فعال پان ايرانيست توسط تجزيه طلبان عرب به ضرب چاقو مجروح شد بر اساس خبرهاي رسيده، سرور اميد دهدارزاده از اعضاي حزب پان ايرانيست در خوزستان روز گذشته 5 شنبه 30 شهريور1391 در خيابان نبي (بين سي متري و 24 متري) اهواز مورد هجوم چند تن از عناصر وابسته به جريان جدايي طلب عرب در خوزستان قرار گرفت و به شدت زخمي گرديد. وي که در برابر اين افراد تروريست با دست خالي به دفاع از خود پرداخت از ناحيه ران پا مورد اصابت چاقو و قمه قرار گرفت که به پارگي عميق و خونريزي شديد منجر شد. توسط مردم محل به بيمارستان امام خميني منتقل شد و در نهايت با 40 بخيه به منزل بازگشت. سرور دهدارزاده که خود از اعراب پان ايرانيست مي باشند، چند هفته پيش از طريق پيامک تلفني تهديد جاني شده بود و چند روز پيش تعدادي از مزدوران خشونت طلب و تروريست خلق عرب به منزل وي حمله کرده و به شليک تير هوايي  و ايجاد رعب و وحشت براي زن و فرزند و خانواده وي پرداختند. متاسفانه اقدامات اشتباه دستگاه امنيتي خوزستان در احضار و بازداشت و زندان نيروهاي پان ايرانيست طي ساليان گذشته، اجازه بهره برداري عناصر پان عربيست از فضاي بوجود آمده را داده و باعث اقدامات بيشرنامه اين گروه هاي خشن و تروريست عليه نيروهاي ملي و وطن پرست گرديده است. پاينده ايران

پيوند هميشگي http://pan-iranist.net/?p=1948

5 comments سپتامبر 21st, 2012

باورها نه؛ آدمی محترم است

مهندس پرویز ظفری مسئول تشکیلات اروپایی و یکی از ۵ معاون رهبر حزب پان ایرانیست و آخرین نماینده مردم نهاوند در مجلس شورای ملی بودند. سرور ظفری در یکی از درگیریهای پان ایرانیست ها با نیروهای کمونیست ایرانی در آلمان یک چشم خود را از دست داد. کنگره ششم حزب پان ایرانیست که به دلیل هجوم نیروهای امنیتی حکومت و جلوگیری آنان به طور فوق العاده در اردی بهشت ماه ۱۳۵۰ برگزار گردید به پاس کوشش های ایشان” کنگره ظفری” نام گذاری گردید. یادداشتی به قلم ایشان را می خوانیم.

خرد را و جان را که یارد ستود// وگر من ستایم که یارد شنود ( فردوسی )

ما در سخت ترین وپر امید ترین دوران جنگ هزار ساله ی زندگی فرهنگی خود هستیم . امیدوارم که فتح الفتوح فرهنگی ایرانیان را در روزهائی نه چندان دور جشن بگیریم .
باید از سر چشمه های حیات فرهنگی خود بیا غازیم . به یاری همه ی دانش های این روزگار به باز بینی گذشته ی دور ودراز وپر فرود و فراز خود باشیم . بختمان بلند است . دور از چنگال خونریز مردمکشان میتوانیم صدایمان را چنان بلند سر دهیم که همه ی جهان هستی آنرا بشنود وبرای همیشه ی روزگار به گونه ی سنگ نبشته ای جاویدان آنرا ثبت کند . شبکه ی رایانه ای را میگویم . ارزش ها را از نو بسنجیم .پنیکو بد را معنا کنیم . کشمکش ما از اینجا آغاز میشود .
من میگویم جان نیکوست و خرد نیکوست . اگر دنبال مقدسات می گردیم باید جان و خرد را در یابیم . این جوشش زلال سر چشمه ی فرهنگ ما پس از گذشت هزاره ها همچنان پاکیزه و زلال است . اما باورها ؟ آنها را چگونه ببینیم ؟ : باورها سنجیدنی اند . از راه خرد که کار برد دانش در پیشرفت جان و هستی اش معنا میکنم باید سنجیده شوند .
باورها محترم نیستند . آنچه محترم است جان انسان هاست ، انسانهایند ، آنها که هر زمان در پرتو دانش ها و کاربرد آنها در پاسداری از جان باورها را بی ترس وباک از راه خرد عیار میزنند و سره از ناسره جدا می کنند و هر روز به باوری تازه ، دانشی تر ، پاکیزه تر ، درخشان تر و سودبخش تر میرسند . این عیار زدن باورها تا بی کران زمان ودر همه ی هنگام ها و هنگامه ها دنبال میشود ، بی ایست و بی خستگی . ابزار این سنجش از این دست به آن دست واز این نسل به آن نسل همواره وهمیشه جاریست . هزار سال است که دست های ما را از دست زدن به این کار باز داشته اند .
هزار و اندی سال پیش پس از شکسته شدن شمشیرها وبه خاک افتادن دلیرانی چون ابومسلم ، یعقوب ، بابک ، مازیار و …. دوران بیداری و روشنگری ایران آغاز شد وپهلوانان اندیشه و فرهنگ به جای نیزه های پولادین نیزه قلم بر گرفتند و پای در پهنه ی پیکار رهائی بخش نهادند .
رازی ، پور سینا و فردوسی بزگ اختران فروزان این دوران زرین فرهنگ مایند . به نیروی اندیشه ی آنان ایرانی دوباره جان گرفت . گر چه این بزرگمردان در زیر فشار آدمکشان بیابان های آسیای میانه که به خدمت خلیفه های بغداد در آمده بودند در نداری ، در به دری و بی کسی جان سپردند ، ولی میراث آنان بر جاست .
ما امروز پس از سده هائی که سر به هزاره می کشد از زیر تیغ خونریز پاسداران دین وشریعت سر رافراخته ایم تا جنبش روشنگری سرکوفته ی هزاره ی پیش را در جهانی که بر موج الکترونیک سوار است به پیروزی برسانیم .
پیروزی در این راه ، برتری وغلبه همه انسانی ملت ما خواهد بود ، روزی که نشیب دراز پایان یابد وراه ما به فرازی تازه گشوده شود . راه به سوی این نبرد غرور آفرین باز است . پهنه ی این نبرد گوی زمین و پیکارگرانش هر ایرانی دل آگاه وآرزومند رهائی از طلسم هزاره ای آکنده از زور ، فشار ، بریده زبانی ، سرکوب و مردمکشی است .
از بخت خود سپاسگزار باشیم که در دوره ی دگرگونی های بنیادی زنده ایمو امید راندن اهریمن از دل و جان ، اندیشه وروان و ایرانمان در ما نیروئی شگرف آفریده است

Add comment سپتامبر 20th, 2012

پیام تسلیت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت درگذشت استاد محمدجان شکوری بخارایی

پاینده ایران

بامداد یکشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۹۱ استاد محمد جان شکوری بخارایی، یکی از بزرگان و پیشگامان فرهنگ و ادب پارسی در تاجیکستان، در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان ابن سینا شهر دوشنبه جهان خاکی را بدرود گفت.

استاد شکوری بخارایی از اعضای فرهنگستان علوم تاجیکستان و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات پارسی و یکی از برجسته ترین شخصیت های علمی، فرهنگی  و ادبی در آسیای میانه بود.

از استاد شکوری حدود ۴۷ کتاب و بیش از ۵۰۰  مقاله در زمینه های گوناگون ازجمله زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ و تمدن فراررود و جامعه شناسی بر جای مانده است که از میان این آثار ارزشمند می توان به کتابهایی چون تذکراشعار و مساله شعر نو، از معارف پروری تا چنگیز پرستی، واژه گزینی در تاجیکستان، سیر ادبی صدرالدین عینی، همبستگی فرهنگی و فرهنگ دو جلدی فارسی – تاجیکی اشاره نمود.

محمد جان شکوری در سال ۱۳۰۴ در بخارای شریف و در خانواده ای شعر دوست و ادیب به دنیا آمد. سالهای کودکی و نوجوانی او مصادف بود با تعرض دوباره روسیه به به این مناطق ایرانی همراه با بلوای بلشویک های پان ترکیست که کمر فرهنگ ایرانی در آن مناطق را شکست و منجر به تبعید و مهاجرت گسترده مردمان امارت بخارا به دوشنبه گردید. در آن روزگار بیشتر مکتب های شهر دوشنبه به زبان روسی بود و مردم فارسی زبان مجبور بودند که فرزندانشان را برای گذران آینده زندگی در این مکاتب بگذارند.

در دوران اتحاد جماهیر شوروی، استاد شکوری همگام با دیگر دانشوران جوان تاجیک از جمله جلال اکرامی، ساتم الغ زاده، کمال عینی، محمد عاصمی، استاد سیف الدین و لایق شیر علی به جنبشی پیوستند که کسانی چون صدر الدینی آغاز کرده بودند و هدف این چنبش پاسداری از فرهنگ فارسی زبانان و ایرانی تباران آسیای میانه بود.

این وارثان فرهنگ بخارای شریف در شهر دوشنبه، یا به گفته خودشان جزیره فارسی زبانان در دریای ترک زبانان، تلاش داشتند تا با تاکید بر نقش تاجیکان به عنوان پدید آورندگان و پیشگامان زبان فارسی دری، این زبان فاخر را جایگزین زبانی کنند که از سوی حکومت شوراها برای قطع پیوند تاجیکان با گذشته تبلیغ می شد.

ارزش واقعی این تلاش ها زمانی آشکار می شود که در نظر بگیریم در آن سال ها عواملی چون تغییر الفبای فارسی به لاتین و سپس روسی، تعقیب و آزار روشنفکران در دوران استالینی، از بین رفتن ادیبان و معلمان زبان فارسی در جنگ جهانی دوم، تسلط زبان دولتی روسی و گسسته شدن رابطه تاجیکستان با کشورهای فارسی زبان ، عرصه را بر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی تنگ کرده بود.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، استاد شکوری به همراه دیگر همفکران نقش مهمی در پایه گذاری  فرهنگ نوین تاجیکستان ایفا نمودند که نتیجه این تلاش ها در سال ۱۹۸۹ منجر به رسمی و دولتی شدن زبان فارسی در تاجیکستان گردید.

استاد شکوری پس از فروپاشی شوروی بیشتر به پژوهش های تاریخی پرداخت و در مجموعه مقالات “خراسان است اینجا” که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، جایگاه تاریخی تاجیکان و پیوند آنان با زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را طرح و از آن به شدت پشتیبانی کرد که با استقبال روشنفکران تاجیک مواجه شد.

همکاری دانشمندانی چون استاد شکوری با ادیبان درون مرز  ایران می توانست نمادی برای شروع ساختار یک فرهنگستان مشترک بین کشورهای فارسی زبان باشد که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفت و امید است با نشر آثار دانشمندانی چون استاد شکوری در داخل کشور، تا حدی جبران گردد.

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست ضمن ابراز تاسف از فقدان این دانشمند بزرگ ایران زمین، ضایعه در گذشت ایشان را به همه فارسی زبانان و ایرانیان سراسر جهان به ویژه هم تباران تاجیک در تاجیکستان، ازبکستان و افغانستان دل آرامی و تسلیت می گوید.

روانش شاد

پاینده ایران

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

۲۶ شهریورماه ۱۳۹۱

Add comment سپتامبر 19th, 2012

واکنش سرور حجت کلاشی پیرامون حمله مسلحانه تجزیه طلب ها به منزل سرور دهدارزاده

روشن است که عده ای می خواهند مسیر رابه خشونت بیالایند تا ندای ما و صدای ما شنیده نشود؛ می بایست با بزرگی و نجابت مقاومت کرد. می بایست ایستاد.

پان ایرانیست خوزستان : سرور حجت کلاشی ، مسئول سازمان جوانان  حزب پان ایرانیست در یادداشتی به حمله نیروهای تجزیه طلب به منزل سرور امید دهدارزاده واکنش نشان داد. وی در این یادداشت صفوف پان ایرانیست ها را به مقاومت و عزم راسخ برای ایستادگی در برابر “مرگ اندیشان” دعوت کرده است. متن کامل یادداشت ایشان در ادامه می آید.

 

 

به نام خداوند جان و خرد

حمله مسلحانه ی عده ای فریب خورده به خانه ی سرور امید دهدار زاده را شنیدم. بی تردید وظیفه ی ما در این  شرایط  و در هر شرایطی وخیم تر از این، مقاومت است. میدان به بدخواهان ملت نخواهیم داد. این ایام برهه ی حساسی در مبارزات ما می باشد. با علم به رسالت و وظایفمان در پیشگاه ملت و با آگاهی از نقش تاریخی که باید ایفا شود و با  شناخت دقیق گذرگاه  باریک عافیت ملی به استقبال این ایام دوران ساز رفته ایم و با اراده ای تاریخی و ایمان سرشار از ایثار و مقاومت ادامه خواهیم داد.

روایت تاریخی کوششهایی که از بستر پان ایرانیست  برمی خیزد تاریخ شکوه ملی خواهد بود که فرزندان بی ادعای میهن آن را به هست می آورند، از نفس تاریخی این مبارزه است که نوبهار زندگی آور که شکوفایی و سرزندگی نوبارش باشد به سرزمین مقدسمان روی خواهد آورد.

نفستان گرم و پرچمتان افراشته باد.

درود بر شما کوشندگان این راه خطیر وعزت ملی.

اهمیت این زمان و این جایگاه را به خانواده و فرزندان و اقوام خود  بیان کنید. بگذارید ذهنها از خمودگی بیرون آیند. رسالت ها را گوشزد کنید و منطق رفتارها را شرح دهید. ما می بایست به نام مادر میهن، مهر به سرزمینمان بیاوریم، آن مهر زندگی آور را. باید بر آن قانون مرگ همان قانونی که در ظلمت شب مسیر را بسوی نابودی و هر آنچه از آن برخیزد ترسیم می کند غلبه کنیم. اما طبیعیست که با مسایل و مشکلات مواجه می شویم. روشن است که عده ای می خواهند مسیر رابه خشونت بیالایند تا ندای ما و صدای ما شنیده نشود؛ می بایست با بزرگی و نجابت مقاومت کرد. می بایست ایستاد.

مرگ اندیشان باید بدانند که محال است میهن به حال خود رها کنیم و میدان به آنها سپاریم. این قبیل از حوادث علی رغم همه ی آثار بدی که دارد روحیه ی مبارزاتی ما را تقویت خواهد کرد. ما با ایمان به راه خود و علم به وظایف میهنی مان برای کوشیدن در راه زندگی و غلبه بر مرگ آیینی، آماده ی شهادتیم.

یک مبارز در این برهه  باید ” سرود زندگی” بر لب، این آمادگی را داشته باشد. بدخواهان ایران تاریخچه ی حزب پان ایرانیست را بخوانند. ما از انجمن شروع کردیم و پیمان مان، آن پیمان مقدس میهن پرستی از خون علیرضا رییس جوهر گرفت. در تمام این سالهای سخت این آمادگی برای شهادت بود که همه چیز را به دیده گرفتیم و عقب ننشستیم.

اما اگرحکومت نمی تواند امنیت شهروندان، این حداقل وظیفه ی خود را تامین کند اعلام کند تا  ملت تکلیف خود رابداند. چه کسی اجازه داده است که تعدادی افراد مساله دار و شرور در شهر مسلح باشند؟ پلیس امنیت  فقط حمله ی مسلحانه به جلسات پان ایرانیست ها را آموخته است؟ چگونه این عده به خود جرات داده اند یک فعال ایرانگرا را در خانه ی خود و در میهن خود مورد تهدید قرار دهند. یعنی قرار است در ایران هم از ایران نگوییم؟ می خواهند رعب و وحشت ایجاد کنند تا کسی سراغ ایرانگرایی نرود و گویا مستظهر به حمایتهایی هستند که چنین گستاخانه عمل می کنند. البته که مستظهرند  والا اصلا چنین اتفاقی نمی افتاد.

همگان باید بدانند و که اگر ریشه ی مساله را بکاوند به نکاتی تلخ، به اژدهایی با نفسی مسموم خواهند رسید که این آتش ویرانگر را حمایت می کند. اژدهایی که در ضدیت و دشمنی با ایران، در ادارات و وزارت خانه ها و دستگاهها ی امنیتی لانه کرده است و هزار سر دارد. باید پرسید چگونه است که یک مجموعه ی امنیتی امید دهدارزاده ی پان ایرانیست را در حالی که چندروز پیش تر از آن به اتهام پان ایرانیست بازداشت و محاکمه شده بود را دوباره به اتهام ارتباط با خلق عرب بازداشت می کند و سپس بازجو در زندان با فاش کردن ماهیت پان ایرانیستی امید به بازداشت شده های خلق عرب وانمود که نه بلکه صراحتا می گوید که امید عامل گرفتاری آنهاست! تا امید وخانواده ی او را با کینه ی خانواده و طایفه ی این افراد، گرفتار و مجازات کند!

اما این مساله و این نوع عمل از کجا نشات گرفته است؟ همگان باید به این مطلب توجه کنند که چندی پیش عده ای به همراه نهادهای امنیتی منطقه و رسانه ها از جمله العربیه درصدد کلید زدن پروژه ی شهید سازی در خوزستان بودند که با افشاگری پان ایرانیست ها ناکام ماندند. آنها پنداشته اند که سرور امید دهدارزاده عامل این اتفاق بوده است و دست به اقدام تلافی جویانه زده اند.

اذهان هوشیار این مسایل را در خواهند یافت. عواقب و مسولیت هر حادثه ای با مقامات مسول است . به عهده ی تمام ایرانخواهان و مبارزات پان ایرانیست است که در برابر همه ی بلاها و آزارها راهی خوب و هموار به روی مردم ایران بگشایند و روحیه ای مبارزاتی که در خور نام ملت ایران باشد از خود نشان دهند. ما فداییان ملتیم و از این مسایل ترسی به خود راه نخواهیم داد. راه ملت ایران، از مسیر این ایستادگی ها و شجاعت ها می گذرد.

پاینده ایران

 یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۱

Add comment سپتامبر 17th, 2012

یورش تجزیه طلب های مسلح به منزل سرور امید دهدارزاده

امید دهدارزاده، پان ایرانیست عرب زبان خوزستانی و خانواده اش شامگاه شنبه  ۱۳۹۱٫۶٫۲۵ مورد تهدید مسلحانه قرار گرفتند.

طبق گزارش تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، شامگاه گذشته تعدادی افراد مشکوک و نزدیک به جریان تجزیه طلب موسوم به خلق عرب با تجمع در محل زندگی امید دهدارزاده با شلیک تیر هوایی خانواده امید دهدارزاده را مورد تهدید قرار دادند.

این افراد ضمن تجمع پشت درب منزل و تهدید کلامی امید دهدارزاده و خانواده اش،  با شلیک تیر هوایی از اسلحه کلاشینکف باعث ایجاد رعب و وحشت در محل شدند و پس از مدتی با نزدیک شدن خودروی نیروی انتظامی از محل  گریختند.

دهدارزاده یکی از فعالان حزب پان ایرانیست در اهواز است که تلاش های فراوانی در جهت آگاه کردن ایرانیان عرب زبان منطقه نسبت به نیت جریان تجزیه  طلب خلق عرب داشته است .

این فعال سیاسی پس از بازداشت اخیرش توسط اطلاعات سپاه اهواز در تاریخ ۲۰ مردادماه سال جاری،  به اتهام ارتباط با تجزیه طلبان ۱۰ روز در بازداشت به سر برد و پس از آزادی چندین بار طی دریافت پیامک و تماس تلفنی از سمت جریان تجزیه طلب خلق عرب مورد تهدید قرار گرفت.

این فعال ملی همچنین در چند ماه گذشته سه بار توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود و چند هفته پیش توسط دادگاه انقلاب اهواز به ۷۵ ضربه شلاق، ۶ ماه حبس تعلیقی و ده میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد که این حکم در مرحله تجدید نظر هم مورد تایید قرار گرفت.

10 comments سپتامبر 16th, 2012

تولد ققنوس از پس بامداد خونین

به قلم سرور فرهاد باغبانی ، به مناسب سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم ، منتشر شده در ویژه نامه سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت این روز

 ازپس آن بامداد خونین درسوم شهریورماه ۱۳۲۰ که بیگانگان یعنی دول متفق روس ،انگلیس و آمریکا برخلاف همه قواعد و قوانین بین المللی میهن عزیز ما را اشغال کردند چه بسا زنگ خطروبیداری عظیمی درمیان وطن پرستان ایرانی هویدا شد که مسیر تاریخ را ورق می زد.سوم شهریورهمزمان که نشان دهنده شکست وخیانت بزرگ ونابخشودنی به میهن بود،آغازگرنهضت وجنبش بزرگی است که دربرابراین یورش ناجوانمردانه وخفت بارازخود واکنش متهورانه نشان داد.

درسوم شهریورکه چه بسا بزرگترین خیانت در تاریخ معاصرازسوی سیاست پیشگان خائن وامرای ارتش وطن فروش صورت پذیرفت،برای اولین بار میهن مابدون مقاومتی چشمگیرتسلیم و اشغال بیگانه گردید.بی گمان دراین میان خیانتی که درسوم شهریوربه سرزمین ما شد برابری می کند به آن شب تیره و تاری که نادرشاه افشار درچادرخویش به ضرب کینه مقتول شد ویا هم سان کودتایی است که درقلعه شوشی تفلیس برعلیه آقا محمد خان آخرین سرداربزرگ ایران زمین صورت گرفت.درآن شب آغشته به ننگ وخیانت آن هنگام که خنجر آن ناجوانمرد صادق نهاوندی ودوخائن دیگر پهلوی سردار بزرگ ایران زمین را می درید،آقا محمد خان گویی آینده شوم و تار ایران زمین را به چشم بصیرت می دید، خطاب به کودتاگران گفت:
شماآقا محمد خان را نکشتید بلکه ایران را کشتید.چه سخن عمیق و دوراندیشانه وازسرمهرعجین شده به عشقی پایان ناپذیر به میهن!. بله سوم شهریور ۱۳۲۰ نیز برای ملت ایران اتفاق نامیمونی بود ازاین دست.ولی چنانچه بپذیرم ازپس هرتزی،آنتی تزی است که سنتز خود را می آفریند. هرچه تضاد خود را می آفریند.دربرابراین یورش سهمگین وهجوم ناجوانمردانه دفاعی شکست ناپذیر؛عمیق ومبتنی بر آموزهای ریشه درباورهایی نیاخاکی این سرزمین شکل گرفت.
چندی ازسوم شهریور نگذشته بود که نهضت مقابله با این یورش بزرگ از کالبد ونهاد وجدان بیدارجامعه ایرانی نمایان گشت.
درهمین شهریورماه عده ای از نوجوانان در محل پل چوبی تهران سر کوچه آسیاب بادی (نزدیک به میدان فوزیه یا امام حسین فعلی) با توجه به خدشه ای که به غرور ملی آن ها وارد آمده بود با همان حس کودکانه خود به مقابله با تانک ها و سربازانی روس برآمدند و با سنگ و آجر وچوب به بیگانه حمله ور شدند. این نوجوانان عبارت بودند از : محسن پزشکپور ـ محمد رضا عاملی تهرانی ـ ابوالقاسم پور هاشمی ـ پرویز صفیاری ـ فرید سیاح سپانلو ـ مهدی بهره مند و چند تن دیگر که نام نشانی از آنان در دست نداریم .
 جرقه ای که آغاز گر نهضت بزرگ پان ایرانیسم درایران شد. ولی بی گمان این اقدام آن ها ریشه درگذشته داشت. چنانچه سرور مهندس کرمانی در جستارهایی پیرامون شکل گیری نهضت پان ایرانیسم می نویسد: درنخستین یک شنبه آبان ماه ۱۳۱۶ خورشیدی ، در کلاس درس چهارم دبستان امیر معزی تهران  چهار دانش آموز که در کلاس به ایران دوست بودن یکدیگر پی برده بودند ، گردهم آمده و با خون  خویش متنی را امضاء نمودند که همواره در راه ایران تلاش کنند . این چهار نفر عبارت بودند از : محسن پزشکپور ، محمدرضا عاملی تهرانی ، ابوالقاسم  پورهاشمی و مهدی بهره مند.
بعدها این نهضت وجنبش درعناوین مختلف متجلی گشت (بانامهای انجمن ایران دوستان،نهضت محصلین ونهضت رستاخیز ایران) اکنون نهضت پس از کسب تجربه های فراوان در مبارزه که شرح آن در این مجال نمی گنجد وپس از شهادت علی رضا رییس در ۱۵ شهریور ماه ۱۳۲۶ نام راستین  وجلوه تشکیلاتی خود به نام پان ایرانیسم را برگزید.گفتنی است  نوشته ای سراسرمیهنی و آغشته به پیمان خون و باور به خاک به نام فرمان رییس ازسوی سرور محسن پزشک پور تهیه شد که همچون سوگند نامه ومیثاقی بود که از سوی این جوانان میهن پرست برای پاسداری از ارزش های ملی و نیاخاکی تهیه شده بود.متن این فرمان که آغشته به امضا خون این جوانان میهن پرست وبرومند بودسندی ازاحیای دوباره ناسیونالیزم ایرانی است که توسط محسن پزشک پورنوشته شد:
«ما بنیان گذاران انجمن ، که نخستین پایه ی ایران پرستی را به روی شانه های خود برپا کردیم ، امروز در این ساعت به خاطر آن که انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آن که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ی ایرانی نموده و مبنای تعلیمات وفلسفه و کلیه عقاید انــجمــن خویــش سازیـم می گوییـم پان ایرانیسم آن آرزوی مقدسی است که بر قلوب جملگی حکومت می کند . اکنون به خدای خود وشرافت انجمن خود و به خون نخستین شهید و سرباز فداکار انجمن  علیرضا رییس سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیسم برای خود هدف وآرزویی تخصیص ندهیم و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم .ای آیندگان ، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید .مردان مبارز- کسانی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید ، زمامداران ، ای افرادی که فرزندان داریوش و کوروش حکومت می کنید ، ای  خواننده ی عزیز ، شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد. شایدکه جای ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن پرستی آواره ی کوه و دشت باشیم ، یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تیره های جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشد.
اما ازتومی خواهیم وبه تومی گوییم و تو را به اهورامزدا خدای بزرگ ایران سوگند می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیان گزاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه تو نیز یک آرمان داشته باشی و معتقد به یک عقیده ی کلی گردی ، پان ایرانیسم ، شاید این آرزو در زمان ما و در دوره ی تو به حقیقت نپیوندد ، اما باشد ، تو موظفی ذره ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود مطمئن باش روزی می رسدکه این آتش پلیدی ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی برجای نگذارد ، تا آن روز این وصیت ماست شما هاله ی سیاه را از پرچم ایران برنگیرید ، این هاله نشانه ی عزاداری و ماتم ماست تا وقتی که به هدف مقدس خود نرسیده اید تا زمانی که عظمت ایران را اعاده ننموده اید شما را به ناموس وطن سوگند این هاله را برنگیرید و نعره کشان بگویید.
به پیش برای محو این هاله ی سیاه ، به پیش برای روز تاریخی و مقدس
 آن روز سعادت بار فرح بخش ، آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ  ما بدون هاله سیاه در دست جوانان فداکار ایران و سربازان غیور  انجمن در اهتراز خواهد بود .
هم وطنان درود برشما و شهدای ایران ، درود بر قهرمان پیش آهنگ و شهید راه آزادی ایران ، علیرضا رییس ، ایران را به شما می سپاریم و شما را به اهورامزدا.
پاینده ایران
آری این چنین بود که پس از آن یورش شوم و خفت بار یکی از بزرگ ترین جنبش های میهن پرستانه شکل گرفت که خود را نگاهبان و پاسدارارزشهای ملی و فرهنگی تبار ایرانی درطول تاریخ می داند. جنبشی که تنها راه نجات و بهروزی جامعه ایرانی را برقراری پیوند های دوباره فرهنگی و تباری همه اقوام وتیره های جدا گشته از مام میهن می داند. اکنون ۶۵ سال از ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ می گذرد.
نهضت پان ایرانیسم همچنان در مقام پاسدار فرهنگ و آیین نیاخاکی به ایفای مسوولیت در برابر ملت و میهن خود  می پردازد.
پان ایرانیسم همچنان با اتکا و باور به آرمان های همان نوجوانانی که در برابر بیگانه با دست خالی در محله پل چوبی به مبارزه برخواسته بودند راه  مبارزه خویش را برای از هم زدودن همه چهره های سیاه وپلیدی که دامان ایران زمین را فرا گرفته ادامه می دهد.
 پان ایرانیسم همچنان به فرد فرد جامعه بزرگ ایرانی این نوا ونغمه جاودانه را صلا می دهد که: به پیش تا مرز خویش.
پان ایرانیسم اکنون پس از گذار از تندبادهای بسیار همچنان در برابر هر گونه اندیشه ی تجزیه طلبانه و نوای شومی که از سوی بیگانگان برای به مخاطره افکندن کیان ملی ما صورت می پذیرد پویا و استوار چونان دژی مستحکم و خدشته ناپذیر ایستادگی می کند.
پان ایرانیسم همچنان در  راه اعاده حق ارده ملت در تعیین و ایفای حقوق ملی خویش مبارزه خویش را پیگیرانه  ادامه خواهد داد.
آری همچنان بر سر پیمانی که با خون آغشته گشت خواهیم بود. به ایران بزرگ  می اندیشیم وهر لحظه و هر هنگام که زمان می گذرد جامعه بزرگ ایرانی و اقوام و تیره های وابسته به این سرزمین بیش از پیش به عمق و راستی  این پیام ونهضت بزرگ پی می برند.
حال ازپس این حوادث در طول نزدیک هفت دهه کوشش و جانبازی در راه ایران، نهضت پان ایرانیسم چونان فولاد آبدیده شده به راه خویش ادامه می دهد. اکنون آن نوجوانان که یا در راه ایران چون دکتر عاملی کشته شدند و یا چون سرور پزشک پور غریبانه بازدر شب تیرو تاری که آغشته به ننگ و خیانت به ایران بود به خاک سپرده شده اند و دار فانی  و زندگی خاکی را بدرود گفته است ،پرچم مبارزه برای برپایی جامعه بزرگ ایرانی را  دوباره به دست جوانانی سپرده اند که با تجربه ای گرانبها از سال های نا آرامی به ایفای وظیفه در برابر تبار ونژاد ایرانی می پردازند.
گزافه نخواهد بود که گویی که ازپس این هم مصیبت و رنج که برمیهن مظلوم ما روانه گشته وسینه میهن پرستان مملو ازغم و رنجی وصف ناشدنی  به میهن است نهضت و جنبش گویی تولدی دوباره داشته است .چونان ققنوسی که از پس خاکستر آتش پرمی گشاید.
نهضت پان ایرانیسم  نیزدر قلوب ملت ایران شعله ور گشته است.
پان ایرانیسم اکنون بانگ رستاخیز خود را بلند تر از همیشه چونان صور اسرافیل در تمام فلات ایران زمین صلا داده است… به پیش تا مرز خویش
سرانجم چه نسل ما بتواند و چه نسل های آینده : کنگره بزرگ اقوام ایرانی را به تاسی از  وصیت نابغه دروان نادر ایران زمین به روزگاری در دشت مغان بر پا خواهد شد. روز رستاخیز بزرگ تبار ایرانی.
آری اکنون ۶۴ سال از آغاز جنبش و نهضت  ما می گذرد. پان ایرانیسم خود را نقطه آغاز نمی داند بلکه خطی است ممتد درادامه نهضت های پیشین جامعه بزرگ ایرانی در برابر هرگونه یورش و تجاوز به میهن. در برابر اشغالگزان. پان ایرانیسم مجموع نقطه هایی است که خط دفاعی و تهاجمی تاریخ ایران را در طول زمانه و دوران ها ترسیم و تدوین می کند.
آری اینچنین بود که از پس آن بامداد خونین سوم شهریور که به ننگ خیانتی  نابخشودنی ونزدونی آکنده بود نهضتی  شکل گرفت که خود را وامدار فرهنگ و تبار ایرانی می داند برای همیشه و برای تاریخ.
چنین است آتش ایران پرستی و مهر به میهن که حتی در سخت ترین لحظات و هنگامه های دشوار تاریخی، در زمانی که هیچ امیدی به بهبود و نجات میهن نیست بزرگ ترین مقاومت های تاریخی نیزهمزمان شکل می گیرند،چنین است رمز وراز ماندگاری و پایداری این سرزمین مقدس و ورجاوند. چنین است که از پس خاکستر هرآتشی  ققنوسی مبارک متولد می شود و مام میهن را از گزند اهریمنان محفوظ می دارد.
آری همیشه خیانت های بزرگ  بر این سرزمین بوده ولی آن چه که نمایان تر می شود، وجود همین فداکاری ها واز جان گذشتگی هاو مقاومت هاست.
بدین سان ایران پس از یورش اهریمن  در سوم شهریور ماه ۱۳۲۰هنگامی که هیچ کس گمان مقاومت و ایستادگی نداشت  عده ای نوجوان  آرمان خواه نهضتی را پدید آورند شگفت. گویی دست غیبی که ما خداوند ایران زمین می نامیمش همیشه به توسط فرزندانی فداکار،این سرزمین را از اهریمن، دشمن و بدسگالان در امان نگاه داشته است. این است راز ماندگاری سرزمین ما. تولد ققنوس از پس بامداد خونین.

Add comment سپتامبر 15th, 2012

دره چهار شیر دیگر؛ در یازدهمین سالروز شهادت احمدشاه مسعود

به قلم سرور فرهاد باغبانی

وقتی که برای اولین بار ایده ی «مثلث اتا» را از روانشاد نوربخش رحیم زاده شنیدم و پی به رابطه ی تنگاتنگ وی با احمدشاه مسعود بردم، عشق و ارداتم به وی فزونی گرفت. یعنی علاوه بر احساس، اینبار مکتب و اندیشه ایران گرایی را با آن مقاله بهتر درک کردم وجهان ایرانی را می فهمیدم….چرا باید به یاری مسعود بشتابیم؟
در مقاله «مثلث اتا» استاد نوربخش ایده ای را برای اتحاد بین ایران، تاجیکستان و افغانستان پیشنهاد نموده بود. یک سند راهبردی برای جغرافیای سیاسی ایران زمین. مثلث می توانست طبق این نظر تبدیل به مربع و بعد حتی پنج ضلعی و شش ضلعی شود. وقتی این مقاله چاپ شد از سوی شیر دره پنچ شیر با استقبال بسیاری روبرو شد. به گونه ای که هزاران نسخه از این مقاله در کشورهای افغانستان و تاجیکستان و بویژه در مناطق تحت نفوذ فرمانده چاپ و تکثیر شد.
روانشاد نوربخش رحیم زاده ارتباط تنگاتنگی با ائتلاف شمال برقرار کرده بود. به استاد ربانی و احمد شاه مسعود ارادت ویژه داشت و به حکومت ایران به خاطر عدم توجه و کمک لازم به ائتلاف شمال بسیار گلایه مند.کار به جایی رسید که به شورای عالی امنیت ملی کشور نامه ها نوشت و اعلام کرد که اگر دولت ایران قصد یاری به شمالی ها در برابر طالب ها را ندارد، خود می تواند با توجه به امکانات و نیرویی که در دست دارد به یاری همتباران خویش بشتاید.
می گفت: من آنقدر در ایلم (بختیاری) و در میان نهضت پان ایرانیسم هوادار و هواخواه دارم که به این ندای آرمان خواهانه پاسخ در خور و شایسته داده خواهد شد.
صد افسوس که زمان مهلت نداد و درست در همان هنگام که برج های دوقلو فرو می ریختند تیر نه چندان غیب به سوی سردار بزرگ ایران زمین روانه شد. احمد شاه مسعود در توطئه ای بس هولناک اینبار نیز با دسیسه تازیان به شهادت رسید. خبر نخست را من و یکی دیگر از سروران به استاد نوربخش دادیم و ایشان از پشت تلفن گریه نمی کردند بلکه آنچه که می شنیدم صدای ضجه بود. می گفت دوباره و چه نابهنگام  پهلوان سرو قامتی فرو افتاد، چه بسیارند روزهای شوم در این دیار و سرزمین و چه اندک روزهای خوش. هنگامی که مرور کنیم آنگاه بیشتر پی به حال روز تبار ایرانی خواهیم برد. صداها در گوشم پیچ می خورد و زنگ آن شیون بیرون نمی رفت. همه یاران پان ایرانیست از این واقعه هولناک و شوم بسیار متاثر بودند.

چند روز پس از خبر شهادت احمد شاه مسعود روانشاد رحیم زاده مقاله ای سراسر آغشته به خون و اشک خطاب به همتباران خود نوشت:
«دره پنج شیر داشت و حالا چهار شیر دیگر هنوز هستند. نکند چهار شیر از پای بیاستند و از شر طالب ها آسوده خاطر شوند.»
می خواست با این پیام به اهالی پنج شیر قوت قلب بدهد؛ زندگی و مبارزه همزاد یکدیگرند. رابطه نهضت پان ایرانیسم و ائتلاف شمال از طریق روانشاد نوربخش بسیار صمیمی و گسترده بود. ایشان در زمانی که کابل در محاصر طالب ها قرار گرفته مسوولیت رساندن سوخت به احمد شاه مسعود را برعهده گرفت. و همچنان این پیوند عمیق و گسترده باقی مانده است.
او می گفت: اگر چه مسعود را ناجوانمردانه کشتند ولی هنوز دل خوش و امیدوار به بهترین شاگرد او دکتر عبدالله عبدالله هستم.  این امید به عبدالله در روح و جان پان ایرانیست ها هنوز پر رنگ است. عبدالله با مچ بند سبزش فرزند راستینی از همان دیار پنج شیر شمالی است.
دکتر عبدالله هنوز یکی از چهار شیر دیگر دره پنج شیر است و برای پیاده شدن ایده «مثلث اتا» هم که شده باید دولت ایران از یاری و مساعدت به او غفلت نکند، او یادگار راستین مسعود است . دریغا که تهران بنیه و قوت ندارد! سال هاست که خاک تهران سست است.
نوربخش  رحیم زاده نوشته بود: دره چهار شیر دیگر!
آیا هنوز پس از گذر این سال ها چهار شیر دره نباید فزون تر می شدند…؟! راستی برای دره تاریخ ساز ما چند شیر دیگر باقی مانده است؟!

Add comment سپتامبر 12th, 2012

ادبیات ملی ، همبستگی ملی

به قلم سرور بردیا بختیاروند

تعریف :
برای تعریف ادبیات ملی نخست باید دو مفهوم «ادبیات» و «ملی» را تعریف نمود ، هر چند این مفاهیم نیز مانند بسیاری از مفاهیم علوم انسانی دارای تعریف دقیق نیستند و نیاز است که در شرایط تاریخی و اجتماعی زمان خویش درک شوند.
ارائه ی تعریف دقیقی از ادبیات بسیار دشوار است ، و همین امر نیز گاهی منتقد را دچار مشکل می کند که اثری را در قالب آثار ادبی تعریف کند یا خیر. در ایران تعاریف بسیاری از ادبیات و علم ادب ارائه شده است. این تعاریف گاهی بر اساس قالب و ظاهر ، و گاه بر اساس درونمایه بوده اند ، و گاهی نیز ترکیبی از هر دو. (۱) با این گستردگی تعاریف بهتر است که ادبیات در شرایطی که از آن بهره برده می شود تعریف شود. معنای عام ادبیات را که سرچشمه تعاریف دیگر است می توان «بهره بردن از زبان در راه خلق اثری نو که پیش تر وجود نداشته است» دانست. رومان جاکوبسون ادبیات را «خشونتی سازمان‌یافته بر علیه گفتار عادی» می داند ، و این می تواند تصویری کلی باشد از آنچه که به عنوان ادبیات شناخته می شود.
واژه ی «ملی» نیز همواره دارای تعاریف گسترده ای بوده است. این واژه بر آمده از «ملت» است به معنای آنچه که تمامیت و اصل وجود یک ملت را در بر می گیرد ، و ملت نیز در تعریف ناسیونالیستی خود آن جامعه ای است که با اتحاد مجموعه ای از اقوام ، تیره ها و جوامع کوچکتر و در بستر تاریخ ، سرنوشت و آرمان های مشترک شکل می گیرد و به شکل قائم به خویش عضوی است از پازلی جهانی ، به این معنا که «جامعه ی جهانی» بر اساس کنار هم قرار گرفتن ملت ها به وجود می آید. (بیشتر…)

Add comment سپتامبر 12th, 2012

سرور حجت کلاشی : مرز بین ناسیونالیست و فاشیست به باریکی مو نیست و خیلی با هم تفاوت دارند.

حجت کلاشی، کار‌شناس ارشد علوم سیاسی و از مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در گفتگویی به بررسی انگیزه های فعالیت جوانان و همچنین وضعیت کنونی مبارزات پان ایرانیستی پرداخته است.

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مسولیت حجت کلاشی در سالهای اخیر توانسته است به عنوان فعال ترین بخش حزب پان ایرانیست تاثیر بسزایی در معرفی اندیشه و آرمان های این حزب داشته باشد و عضوگیری گسترده ای از میان جوانان میهن پرست انجام داده است. سرور کلاشی و همرزمانش در سازمان جوانان حزب پان ایرانیست توانسته اند گام های موثری در زمینه دفاع از حاکمیت ملی و دموکراسی، روشنگری و مبارزه با استبداد، اعلام مواضع شفاف و مشخص در مورد منافع ملی و تمامیت ارضی و مبارزه با تجزیه طلبی به ویژه در استان های خوزستان و آذربایجان، تلاش برای ایجاد وحدت ملی در استان های مرزی ایران بردارند،همچنین برپایی تجمع معروف “خلیج پارس” در مقابل سفارت امارات متحده عربی در سال۱۳۸۷ که با استقبال و همراهی بی نظیری از سوی مردم مواجه شد ، روشنگری پیرامون جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس از نمونه فعالیت های علنی آنها بوده است.

 گفتگوی آرتمیس برهانی با سرور حجت کلاشی را در ادامه می خوانید :

  (بیشتر…)

Add comment سپتامبر 10th, 2012

ضرورت و شرایط تشکیل مکتب پان ایرانیسم

به قلم سرور هومن اسکندری

  پانزدهم شهریورماه ، سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم از راه فرا رسید. در طول حیات یک ملت، روزهای خاص و سرنوشت سازی وجود دارد که این روزها و وقایع رخ داده در آنها، پیوندی شگفت و سرنوشت‌سازبا سرنوشت و اقتدار آن ملت دارد. از جمله این روزهای سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران می توان به روزهایی چون ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ ( صدور فرمان مشروطیت )، ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ( ملی شدن صنعت نفت )، ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ( گریز اهریمن از آذربایجان )و ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ ( بنیاد مکتب پان ایرانیسم ) اشاره نمود .

برای درک اهمیت تشکیل مکتب پان ایرانیسم در تاریخ معاصر ایران، بررسی شرایط جامعه ایران در هنگام بنیاد مکتب ، بررسی عملکرد مکتب و پی آمد های تشکیل آن ضروری به نظر می رسد .

در حالی که ملت ایران پی آمد های شوم و ناگوار تجزیه بخش های بزرگی از سرزمین ایران و نسل کشی وحشیانه تیره ها و اقوام ایرانی در طول ۲۰۰ سال گذشته را هنوز فراموش نکرده بود، در سوم شهریور ۱۳۲۰ و درخلال جنگ جهانی دوم ، سرزمین ایران بار دیگر به اشغال نیروهای بیگانه (متفقین) درآمد .

اشغال ایران ، حفظ استقلال ، تمامیت ارضی و اقتدار ملی را به چالشی بزرگ برای ایرانیان تبدیل کرده بود . به تحریک بیگانه در هر گوشه ای از ایران ، از آذربایجان و کردستان گرفته تا بلوچستان ، نواهای شوم تجزیه به گوش می رسید . در حالی که رجال ملی و میهن پرستان خانه نشین شده بودند ، احزاب و گروه های بیگانه گرا و وابسته ، مانند حزب توده ، با اهدافی شوم و ضد ملی به گسترش فعالیت های تخریبی خود دست یازیده بودند . در این میان قدرت های خارجی با حمایت از رجال فاسد و وابستگان خود تلاش داشتند تا با نفوذ در هیات حاکمه از منافع بیشتری در ایران برخوردار شوند .

در این سال های سخت دو عامل باعث شده بود تا سخن گفتن از ناسیونالیسم چونان گناهی نابخشودنی و کفری بزرگ به نظر آید .

 یکم – شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم که سیاست های نژاد پرستانه و فاشیستی آن منجر به ویرانی بخش بزرگی از جهان و قتل عام میلیون ها انسان بی گناه در سراسر گیتی شده بود . این تجاوزات که تحت لوای ناسیونالیسم آلمانی صورت می گرفت ، انزجار افکار عمومی مردم جهان را نسبت به کلیه تفکرات مشابه و حتی واژه های مشابه برانگیخته بود . در این میان قدرت های استعمارگر غربی و شرقی تلاش داشتند تا با متصف کردن نهضت ها و اندیشه های آزادی خواهانه و ملت گرایانه به نژادپرستی و فاشیسم و در نتیجه تضعیف آنها ، راه را برای نفوذ در کشورهای جهان سوم و چپاول و غارت ملت های ستم کشیده هموار نمایند . لذا با سوءاستفاده از افکار عمومی داخلی و جهانی و با استفاده از دستگاه های عظیم و متنوع تبلیغاتی ، هرگونه جنبش ناسیونالیستی ، به ویژه در کشورهای جهان سوم را، مغایر با آزادی خواهی و دموکراسی معرفی کرده و ناسیونالیست ها را زیر تیغ تیز حملات تبلیغی خود قرار می دادند .

 دوم – نظام رضاشاهی  در طول دو دهه پیش از آن ، ناسیونالیسم ایرانی را با اقتدار حکومتی و استبداد پیوند زده بود . رضا شاه و طیفی  از متفکرین آن دوره حرکت ایران به سوی مدرنیسم را تنها با اهرم ناسیونالیسم و در پناه حکومتی مقتدر میسر می دیدند . لذا رضا شاه با توجه به مقتضیات و شرایط حساس جامعه ی ایرانی تلاش داشت تا با تشکیل حکومتی مقتدر و نیرومند ، پروژه سازندگی و مدرنیسم در ایران را به مرحله ی اجرا در آورد .

این اقتدار حکومتی و استبداد ناشی از آن ، طبعا واکنش های منفی را دربسیاری از مردم ، روشنفکران و فعالین سیاسی جامعه به وجود آورده بود . اگرچه این استبداد در بسیاری از موارد گریبان گیر ملیونی چون دکتر مصدق ، مدرس ، ملک الشعرا بهار و بسیاری دیگر هم شده بود ، اما در سال های بعد از فروپاشی نظام مقتدر و البته مستبد رضاشاهی ، فرصتی فراهم شده بود تا احزاب وابسته ای مانند حزب توده و روشنفکران متعدد وابسته به آن با ملازم و مرادف دانستن ناسیونالیسم و دیکتاتوری ،تبلیغات ضد ناسیونالیستی خود را شدت بیشتری بخشند.

در این شرایط سخت و دشوار،ندای ایران پرستی و ناسیونالیسم بار دیگر توسط دهها جوان برومند ایرانی در سرزمین ایران صلا داده شد.هسته اولیه مبارزات پان ایرانیستی بعد از شهریور ۱۳۲۰ وتوسط تعدادی نوجوان از جمله محسن پزشکپور،محمد رضا عاملی تهرانی،مهدی بهره مند،پرویز صفیاری،فرید سیاح سپانلو،ابوالقاسم پورهاشمی وعده ای دیگر در محله پل چوبی تهران و با حمله به تانک های متجاوز روسی شکل گرفت.

به دنبال فعالیت های این نوجوانان و عده ای دیگر از جمله علینقی عالیخانی،مهدی عبده،ناصر معاضدی،داریوش همایون،نادر نادرپور،سیاوش کسرایی،محمود کشفیان،جهانگیر مقدادی و…در باشگاه ایران دوست،نهضت محصلین و حزب رستاخیز ملی، سرانجام (انجمن)در سال ۱۳۲۳ پایه گذاری شد تا محلی باشد برای آموزش نوجوانان میهن پرست و فعالیت های گسترده ملی و ضد بیگانه.واژه پان ایرانیزم به عنوان یک بنیاد فکری وایدیولوژیکی،برای نخستین باردر انجمن و در متن فرمان رییس(توسط محسن پزشکپور) مطرح گردید.

با گذشت زمان و ورود این جوانان به دانشگاه ودبیرستانها و پختگی بیشتر کوشش های ایران پرستانه،سرانجام مکتب پان ایرانیسم در روز پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ تاسیس گردید.به گمان راقم این سطور،از نظر بنیان گذاران مکتب،ضرورت تاسیس و کارکردهای مکتب پان ایرانیسم را می توان در موارد ذیل مورد تحلیل و شناخت قرار داد:

الف-تشکیل کانون مبارزه و مقاومت ملی در سالهای پس از اشغال ایران

در این سالها اعضای مکتب ضمن کوشش برای گسترش اندیشه ها و آرمان های میهن پرستانه و ملی،تلاش نمودند تا فضای بسته وخطرناک جامعه برای کوشش های وطن پرستانه را تغییر دهند.این تلاشها نه تنها به صورت مبارزات فکری و فرهنگی در دانشگاه تهران و دبیرستانها که حتی به صورت مبارزات خیابانی و فیزیکی در شهرها با احزاب و گروههای بیگانه گرا و از جمله حزب توده ادامه داشت.مجموع این تلتشها منجر به شکسته شدن جو ارعاب و تهدید گروههای یاد شده و تغییر نسبی اوضاع به سود ملیون گردید که پیامدهای مهم آن را میتوان در جریان ملی شدن صنعت نفت مشاهده نمود.

 ب-کوشش برای تدوین مبانی ناسیونالیسم ایرانی

با توجه به فقر مباحث علمی در ناسیونالیسم ایرانی،در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ مبانی پان ایرانیسم در کلاسهای مبلغان پان ایرانیسم،کلاس گویندگان و کلاس های آرمان شناسی توسط محسن پزشکپور،محمد رضا عاملی تهرانی و علعنقی عالیخانی برای پان ایرانیست های مکتبی تدریس و تحلیل میگردیده است.چکیده این درسها و تحلیل ها در سال ۱۳۲۸ در کتاب (بنیاد مکتب پان ایرانیسم)منتشر شد که مانیفست اولیه پان ایرانیستها می باشد.

ج-پرورش و آموزش نیروها و فعالین سیاسی میهن پرست

مکتب پان ایرانیسم،آنچنان که از نام آن پیداست،در آن سالها با آموزش حرفه ای جوانان میهن پرست تلاش داشت تا آنها را برای فعالیت های جدی تر سیاسی آماده سازد.بسیاری از دانش آموختگان مکتب پان ایرانیسم در سالهای بعد مصدر امور اجرایی کشور گردیدندکه میتوان به دکتر محمد رضا عاملی تهرانی(۲ دوره وزارت و ۲ دوره وکالت مجلس)،محسن پزشکپور(۲دوره وکالت مجلس و عضو هیات مدیره کانون وکلا)،علینقی عالیخانی(۷ سال وزارت اقتصاد)،داریوش همایون(وزارت)،فضل الله صدر(۲دوره وکالت مجلس)،داریوش فروهر(وزارت)،پرویز ورجاوند(وزارت)،رضا کرمانی(شهردار خرمشهر)،اسماعیل فریور(وکالت مجلس)،هوشنگ طالع(وکالت مجلس)،پرویز ظفری(وکالت مجلس)،حسین طبیب(وکالت مجلس)وموارد متعدد دیگر اشاره نمود.

لازم به ذکر است در سالهای بعد،از بطن مکتب پان ایرانیسم دو حزب سیاسی یعنی حزب پان ایرانیست و حزب ملت ایران بیرون آمدند که دستکم حزب پان ایرانیست نقش قابل توجهی در تاریخ معاصر ایران داشته است.همچنین گروههای فرهنگی و سیاسی بسیاری از درون مکتب پان ایرانیسم نضج گرفتند که مجموع آنها نقش مهمی در فرهنگ و سیاست ایران داشته اند که بررسی آن مجال دیگری می طلبد.

بررسی تحلیلی مواردی که به اختصار به آنها اشاره شد،ما را به این مهم رهنمون خواهد شد که بی گمان برای ملت ایران ،۱۵ شهریور ماه ۱۳۲۶ روزی مهم و فراموش ناشدنی خواهد بود.با تشکیل مکتب پان ایرانیسم،جوانان میهن پرست ایرانی سرآغاز راهی شدند تا اندیشه های بزرگی و عظمت ایران و دفاع از منافع ملی را در مکتب ایران پرستی به فرزندان میهن آموزش دهند و این اندیشه ها را دیگر بار به جامعه ایرانی تزریق نمایند.

در حال حاضر که جامعه ی ایرانی دوران سرنوشت ساز و پر خطر گذار به سوی مردم سالاری و دموکراسی را پیش رو دارد گسترش اندیشه ها و ایده های ناسیونالیستی و سوق دادن افکار عمومی داخلی به سوی حفظ و صیانت از منافع ملی اهمیتی به سزا دارد.اهمیتی که بار دیگر ضرورت حضور ناسیونالیست ها و به ویژه پان ایرانیست ها را در صحنه های مبارزاتی پررنگ تر میسازد.

بزرگداشت سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم،بزرگداشت سرزمین ایران،ملت ایران و فرهنگ ورجاوند ملت ایران است.

Add comment سپتامبر 9th, 2012

هشدار سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در مورد فشارهای حاکمیت

پان ایرانیست خوزستان : حاکمیت فرقه ای جمهوری اسلامی از برگزاری مراسم سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم جلوگیری کرد. وبسایت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در این مورد گزارش داده است :

اعضای حزب پان ایرانیست به مناسبت سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم مراسمی را  در منزل مهندس رضاکرمانی واقع در کرج تدارک دیده بودند که این مراسم با ممانعت ماموران امنیتی لغو شد.

ماموران امنیتی طی تماس های تلفنی در قبل از مراسم و حضور درمقابل منزل مهندس رضا کرمانی – از پیشکسوتان حزب پان ایرانیست – از برگزاری این مراسم ممانعت کردند.

دستگاه امنیتی در طی ماه های گذشته با افزایش فشار بر روی فعالیت های پان ایرانیست ها و احضار مکرر اعضای این حزب تلاش در فلج کردن فعالیت های آنان دارند.

مکتب پان ایرانیسم در پانزدهم شهریور سال ۱۳۲۶ به رهبری محسن پزشکپور بنیانگذاری گردید. افراد این مکتب در سال‌های ۱۳۲۰ به هنگام ورود نیروهای انگلیسی به ایران و در سال‌های ۱۳۲۴ و ۲۵ به هنگام اشغال آذربایجان بدست ارتش سرخ با تشکیل گروه‌های ضربت و زیرزمینی به مبارزه علیه بیگانگان پرداخته بودند.

در سال ۱۳۳۰خورشیدی مکتب پان ایرانیسم به مرحله نوینی گام گذاشت و حزب پان ایرانیست تشکیل گردید.

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست نیز با صدور بیانیه ای به حاکمیت در مورد این گونه برخورد با پان ایرانیست ها هشدار داده است. متن کامل بیانیه در ادامه می آید.

پاینده ایران

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست ضمن شاد باش شصت وپنجمین سال روز بنیاد مکتب پان ایرانیسم،به اطلاع هم میهنان آزاده می رساند که امسال نیز پان ایرانیست ها،بنا به سنت هر ساله ،قصد داشتند مراسم بزرگداشت این روز فرخنده را در منزل مسکونی یکی از قدیمی ترین کوشندگان نهضت پان .ایرانیسم،مهندس رضا کرمانی،برگزار نمایند که با ممانعت نیروهای امنیتی حاضر در محل روبرو شدند

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست ضمن تقبیح این رفتارهای غیر قانونی برخی نیروهای امنیتی در حاکمیت، هشدار می دهد که این گونه برنامه های شکست خورده ومبتذل در برخورد با پان ایرانیست ها، به مثابه خلع سلاح کردن ملت ایران در مقابله با مخاطرات عظیمی است که در این برهه سرنوشت ساز و خطیر، کشور وملت ایران را تهدید می کند.

پان ایرانیست ها ضمن ابراز تاسف از رفتارهای نابخردانه حاکمیت، اعلام می دارند که این گونه تضییقات و اعمال فشارها بر میهن پرستان،تردیدی در راه راسخ ما برای مبارزه ایجاد نخواهد کرد.

مبارزه ای که برای حفظ و صیانت از منافع ملی،گسترش اندیشه های میهن پرستانه و تلاش برای ساختن ایرانی آباد و آزاد و نیرومند که همان آرمان های مقدس نهضت پان ایرانیسم و هدف اصلی شکل گیری مکتب پان ایرانیسم بوده، همواره در جریان است.

پاینده ایران

شامگاه ۱۵ شهریور۱۳۹۱

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

 

Add comment سپتامبر 8th, 2012

Previous Posts


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها