سید حسین رونقی در نامه ای از بند ۳۵۰ زندان اوین به همبند سابق خود، ابوالفضل عابدینی، که بیش از دو هفته ی پیش به زندان اهواز تبعید شد و از همان روز در اعتراض به این تصمیم دست به اعتصاب غذا زده است می نویسد: میدانم که پایداری و ایستادگی امروز ما، فرهنگ فردای فرزندان این مرز و بوم است و از همین رو عاجز از آنم که در مقابل اعتراض و ایمان تو بایستم و به تو بگویم به فکر جان و سلامتیات باش، عاجزم چرا که هیچ یاری کننده و فریادرسی نیست که تو را در این روزهای سخت همراهی کند، چرا که ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
به گزارش وب سایت کلمه این فعال حقوق بشر در بند در نامه ی خود با اعلام اعتصاب غذا در حمایت از ابوالفضل عابدینی آورده است: من در اعتراض به بیتوجهی مسئولان به جان و سلامت انسانها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانوادهام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بیگناه و قرار دادن اجباری آنها در شرایط غیرانسانی، بیخبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزیها و نارواییها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه میدانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت.
(بیشتر…)
آگوست 11th, 2013
سرور ابوالفضل عابدینی از اعضاي حزب پان ايرانيست ، روز پنج شنبه به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شده بود، روز جمعه و در پی دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شد. وی هم اکنون در قرنطینه اوین نگهداری می شود و از وضعیت وی خبری در دست نیست…. تارنماي کلمه در اين باره گزارش زير را منتشر نموده است.
ابوالفضل عابدینی خبرنگار و فعال کارگری دربند که روز پنج شنبه به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شده بود، روز جمعه و در پی دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شد. وی هم اکنون در قرنطینه اوین نگهداری می شود و از وضعیت وی خبری در دست نیست.
به گزارش خبرنگار کلمه، صبح روز پنجشنبه وقتی ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز منتقل شد، بازداشتگاه های نیروی انتظامی و حتی خود زندان اهواز بنا به دستور رئیس نیروی انتظامی از پذیرش وی خودداری کردند.
روز جمعه ظهر دوباره با خواست مقامات ارشد قضایی و دستور مستقیم دادستانی ابوالفضل عابدینی به تهران بازگردانده و جمعه شب ساعت ۱۱٫۴۵ دقیقه وارد زندان اوین شده است.
بر اساس این گزارش تا روز گذشته هیچ اطلاعی از وی در دست نبوده اما بعد از ظهر دیروز اسم این زندانی سیاسی در حالی در بند قرنطینه زندان اوین ثبت شده که هنوز معلوم نیست قرار است وی به کجا منتقل شود.
پیش از این کلمه خبر داده بود که در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی خود بود به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین روز پنج شنبه دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.
ابوالفضل عابدینی یکی از زندانیان سیاسی سبز حاضر در بند ۳۵۰ زندان که طی روزهای گذشته بعنوان شاهد مقابل بازپرس ویژه قتل ستار بهشتی حاضر شده و در مورد وضعیت و نامه ستار بهشتی شهادت داده بود، پنجشنبه بدون اطلاع قبلی به زندان اهواز تبعید شد.
همچنین روز گذشته ۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش از این در شهادت نامه ای از علائم شکنجه در بدن ستار بهشتی گفته بودند، در نامه ای دیگر به انتقال ابوالفضل عابدینی، در پی شهادت حضوری وی در حضور بازپرس، از زندان اوین اعتراض کردند.
در بخشی از این نامه با بیان اینکه پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود، آمده بود: در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که میدهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود. پيوند دايم به اين نوشته http://pan-iranist.net/?p=1981
پيوند اين خبردر تارنماي کلمه
نوامبر 18th, 2012
پاینده ایران
«پندار بزرگ»! محسن پزشکپور، رهبر و مرشد من! در زندان با خبر شدم که جهان خاکی را وداع گفتی، میدانم با ما میمانی اما دلم را چگونه تسکین دهم؟ به چشمانم چه پاسخی دهم که تو را نخواهد دید! در زندان به یادت گریستم، گریستم که نمیتوانم با پیکرت وداع کنم، برای آخرین بار به چهرهی فرهمندت بنگرم و بگویم از تو مهر به ایران، مهر به انسان و مهر به هستی بزرگ را آموختم.
رهبرم این شاگردت امروز از زندان، خطاب به آموزگار خود میگوید، آنگونه که از تو آموختم در راه سرفرازی ملت، مردانه و نجیبانه، آرمانخواهانه و عاشقانه ایستادهام. از چشمان دریایی پرمهرت، آموختم که همواره به یاد فرزندان این سرزمین باشم، غمخوار کارگران و پیشهوران بوده، غم بینانی هموطنانم بخورم به یاد خانوادهی آنها باشم «پاسدار آیین خانواده» و از صدای پرحرارت و با صلابتت آموختم گلویم صدای خفه شدهی فرزندان زجر کشیدهی این میهن باشد. آری کارگران ایران امروز پدرشان را از دست دادند. مردی را که لحظه به لحظه به آنها میاندیشید و برای آیندهای درخشان میکوشید.
به همهی همرزمان و ملت ایران تسلیت گفته و فرزندان این سرزمین اهورایی را برای ادامهی راه و آرمانهای پندار فرا می خوانم.
ابوالفضل عابدینینصر
زندان اوین
۱۹ دیماه ۱۳۸۹
تارنماي سازمان جوانان حزب پان ايرانيست
ژانویه 12th, 2011