زبان خوزی، زبان قدیمی خوزستان را زبان خوزی گویند.
برتولد اشپولر زبان رایج استان خوزستان را زبان خوزی دانسته، مینویسد: «بنا به اقرار صریح اهل آن عصر، نه به زبان عربی ارتباطی داشتهاست نه به زبان پارسی، حتی الفبای عربی برای تلفظ و تحریر آن کافی نبوده و خطا نیست که این لهجه ویژه از آخرین بقایای زبان ایلامی به حساب آوریم».[۱]
بنابرگفته مینورسکی و سوجک خوزیها احتمالاً از نسل ایلامیان بودهاند. ولادیمیر مینورسکی[۲] و سوات سوجک[۳] زبان خوزی تا چند قرن بعد از فتح خوزستان توسط اعراب زبان محلی مردم خوزستان بودهاست. سوجک گفته استخری(قرن دهم میلادی) در مورد مردم خوزستان در کتاب مسالک الممالک را به عنوان نمونه نقل میکند:
بیشتر آنها میتوانند فارسی و عربی صحبت کنند ولی آنها زبان خودشان را دارند(لسان خوزیان) که نه عبری است و نه سریانی و نه فارسی.[۳]
ابن حوقل هم میگوید که با وجود زبان عربی و فارسی، خوزی به زبان دیگری سخن میگویند که نه سریانی است و نه عبری.[۴]
ژیلبر لازار به استناد روایتی که کتاب الفهرست از سخن ابن مقفع داشته، میگوید که ایرانیان در اواخر دوره ساسانی پنج زبان داشتند[۵]:
پهلوی که زبان سرزمین فهلهاست یعنی ماد قدیم یا جبال مسلمانان. دری زبان پایتخت (تیسفون یا مدائن). پارسی زبان موبدان و علما. زبان خوزی که در خوزستان رایج است. سریانی که در سواد بدان تکلم میکردند.
زبان شناسان اتفاق نظر که دو زبان خوزی و سریانی، ایرانی نمیباشند؛ سریانی زبانی آرامی است که در آن ایام زبان رایج مردم بین النهرین بود و خوزی که احتمالاً بقایای زبان ایلامی قدیم بودهاست. به گفته لازار منابع تاریخی قرون نخستین اسلامی، تصویر کلی از زبانهای ایران به دست ما نمیدهند اما گردآوردن اطلاعاتی پراکنده از جغرافینویسان و مورخان ممکن است. (در قرون نخستین اسلامی) زبان خوزی در خوزستان دوام آورد. گفته میشود که این زبان حتی با الفبای عربی قابل کتابت نبود.[۶]
ابن مقفع در مورد زبان خوزی آورده است:
خوزی زبانی بود که با آن شاهان و امیران در خلوت و هنگام بازی و خوشی با پیرامونیان خود سخن می گفتند.[۷]
ریچارد فرای میگوید که جغرافیدانان قرن ۱۰ هجری که به زبان عربی مینوشتند، از وجود زبان خوزی در کوهستان زاگرس خبر دادند که ادامه زبان باستان ایلامی تفسیر شدهاست.[۸]
مهدی مرعشی مینویسند: نویسنده احسن التقاسیم گفتهاست که آنها (خوزی زبانها) کمی از زبان عربی و فارسی را مخلوط کردهاند برای مثال، آنها میگویند: «این کتاب وصله کن»، “این کار قطعه کن” آنها به خوبی عربی و فارسی را استفاده میکنند و پیچیدگی و کشیدگی در انتهای کلماتشان در سخن گفتشان وجود دارد.[۹]
به گفته مارتین هاوگ زبان خوزی احتمالاً زبان درجه دوم در حکاکیهای سنگی توسط هخامنشیان است.[۱۰]
منابع:
۱. اشپولر، برتولد(۱۳۶۴)، جلد ۱، ص ۴۳۹-۴۴۰
۲. The Tribes of Western Iran V. Minorsky The Journal of the Royal Anthropological Institute of Great Britain and Ireland Vol. 75, No. 1/2 (1945), pp. 73-80 (article consists of 11 pages) Published by: Royal Anthropological Institute of Great Britain and Ireland Stable URL: http://www.jstor.org/stable/2844282
۳. Arabistan or Khuzistan” Svat Soucekو Iranian Studies Vol. 17, No. 2/3 (Spring – Summer, 1984), pp. 195-213 (article consists of 19 pages) Published by: Taylor & Francis, Ltd. on behalf of International Society for Iranian Studies Stable URL: http://www.jstor.org/stable/4310441″
۴. Potts، The Archaeology of Elam: Formation and Transformation of an Ancient Iranian State، 415.
۵. ۶. LAZARD، THE Cambridge history of iran، 598-599.
۷. خالقی مطلق، جلال. «سرگذشت زبان فارسی».فصلنامه ایران شناسی (بنیاد مطالعات ایران)، ش. 11 (بهار 1368): 76 تا 87. بازبینیشده در 2/1/2013.
۸. Richard Nelson Frye ,The history of ancient Iran,Volume 3, Part 7 , Page 27,1984
۹. Mehdi Marashi,Persian studies in North America: studies in honor of Mohammad Ali Jazayery,Page 266,1994
۱۰. Martin Haug,Essay on the Pahlavi language. From the Pahlavi-Pazand glossary,page 36,1870,
Add comment اکتبر 19th, 2017