Archive for دسامبر, 2007

عهدنامه 1975الجزایر

 

متن کامل عهدنامه الجزایر درباره مسایل مرزی ایران و عراق

 

چندی پیش خبرهایی در گستره ی رسانه های بین المللی پخش شد مبنی بر اینکه آقای طالبانی رییس جمهور عراق اعلام کرد که عهدنامه 1975الجزایر را قبول ندارد! حالا ایشان کدام قسمت را واینکه چرا قبول ندارند برای نگارنده مبهم است!

بی مناسبت نیست متن عهدنامه که در 6 مارس 1975  (15 اسفند 1353) بين صدام حسين ، معاون رييس جمهور آن زمان عراق و محمدرضا پهلوى آریامهر شاهنشاه ايران و زیر نظر هوارى بوم دين ، رييس جمهور وقت الجزاير امضا شد،بار دیگر مرور گردد .

 

شاهنشاه ايران و رييس جمهور عراق نظر به اراده صادقانه طرفين،منعکس در توافق الجزيره مورخ 6 مارس 1975 براى رسیدن  به حل و فصل قطعى و پايدارى کليه مسايل ما به اختلاف بين دو کشور، نظر به اينکه طرفين بر اساس پروتکل قسطنطنيه مورخ 1913 و صورتجلسات کميسيون محدود کردن حدود 1914 به علامت گذارى مجدد قطعى مرز زمينى و برمبناى خط تالوگ به تحديد مرز رودخانه‌اى خود مبادرت نموده‌اند.

نظر به اراده طرفين به برقرارى امنيت و اعتماد متقابل در طول مرز مشترک خود، نظر به پيوندهاى همجواري تاريخى و مذهبى و فرهنگى و تمدنى موجود بين ملت‌هاى ايران و عراق، با تمايل به تحکيم پيوندهاى مودت و حسن همجوارى و تشدید مناسبات فيما بين در زمينه‌هاى اقتصادى وفرهنگى و توسعه مبادلات و مناسبات انسانى بين مردم خود، بر اساس اصل تماميت ارضى ومصونيت مرزها از تجاوز و عدم مداخله در امور داخلى، با تصميم به همکاری در جهت برقرارى عصرى جديد در مناسبات دوستانه بين ايران و عراق بر مبناى احترام کامل استقلال ملى و سلطه حاکميت مساوى دولت‌ها، با اعتقاد به مشارکت در اجراى اصول وتحقق اهداف ميثاق ملل متحد از اين طريق، تصميم به انعقاد عهدنامه حاضرگرفتند و بدين منظور نمايندگان تام الاختيار خود را به ترتيب ذيل تعيين نمودند

از طرف شاهنشاه ايران: جناب آقاى عباسعلى خلعتبرى ، وزير امور خارجه ايران.

از طرف رييس جمهورى عراق: جناب آقاى سعدون حَمادى ، وزيرامور خارجه عراق.

مشاراليهم پس از ارايه اختيارنامه‌هاى خود که در کمال صحت واعتبار بود نسبت به مقررات مشروحه زير توافق نمودند:


ماده 1- طرفين قرارداد ، تاييد مى‌نمايند که مرز زمينى دولتى بين ايران و عراق همان است که علامتگذارى مجدد آن بر اساس و طبق مقررات مندرج در پروتکل مربوط به علامت گذارى مجدد مرز زمينى و ضمايم پروتکل مذکور که به اين عهدنامه ضمیمه مى‌باشند انجام يافته است.

 

ماده 2- طرفين ، تاييد مى‌نمايندکه مرز دولتى دراروندرود (شط العرب) همان است که محدود شدن  آن بر اساس و طبق مقررات مندرج در پروتکل مربوط به محدود کردن مرز رودخانه‌اى و پیوست های پروتکل مذکور که به عهدنامه حاضر پیوست مى‌باشند، انجام يافته است.

 

ماده 3- طرفين ، متعهد مى‌شوند که بر اساس و طبق مقررات مندرج در پروتکل مربوط به امنيت در مرز و ضمیمه های آن که پیوست به اين عهدنامه مى‌باشند، در طول مرز به طور مداوم کنترل دقيق و موثر به منظور پايان دادن به هر نوع رخنه ی اخلال‌گرانه، صرف نظر از منشا آن، اعمال دارند.

 

ماده 4- طرفين ، تاييد مى‌نمايندکه مقررات سه پروتکل و پیوست آنها، مذکور در مواد 1،2 و3 عهدنامه حاضر که پروتکل‌هاى فوق الذکر بدان پیوست و جزء جدایی ناپذیر آن مى‌باشند، مقرراتى قطعى و دايمى وغير قابل نقض بوده و عناصر غير قابل تجزيه يک راه حل کلى را تشکيل مى‌دهند. در نتيجه خدشه به هر يک از عناصر تشکیل دهنده اين راه حل کلى اصولا مغاير با روح توافق الجزيره خواهد بود.

 

ماده 5- در قالب غير قابل تغيير بودن مرزها واحترام کامل به تماميت ارضى دو دولت، هر دو طرف تاييد مى‌نمايند که خط مرز زمينى و رودخانه‌اى آنان بدون تغییر و دايمى و قطعى مى‌باشد.

 

ماده 6-1- در صورت اختلاف درباره تفسير يا اجراى عهدنامه حاضر و سه پروتکل و پیوست های آنها، اين اختلاف با رعايت کامل مسير خط مرز ايران و عراق، مندرج در مواد 1 و 2 فوق و نيز با رعايت حفظ امنيت در مرزايران و عراق، طبق ماده (3) فوق الذکر، حل و فصل خواهد شد.  6-2  اين اختلاف در مرحله اول طى مهلت دو ماه ازتاريخ درخواست يکى از طرفين از طريق مذاکرات مستقيم دو جانبه بين هر دو طرف ، حل و فصل خواهد شد. 6-3 در صورت عدم توافق، طرفين طی مدت سه ماه، به همکاری يک دولت سوم ِدوست توسل خواهند جست. 6-4  در صورت خوددارى هر يک از طرفين از توسل به همکاری يا عدم موافقت همکاری دولت سوم(ثالث)، اختلاف طى مدت يک ماه از تاريخ رد همکاری يا عدم موفقيت آن، از طريق داورى حل و فصل خواهد شد. 6-5 در صورت عدم توافق بين طرفين نسبت به آيين داورى، هر يک از طرفين مى‌تواند ظرف پانزده روز از تاريخ آشکار شدن عدم توافق، به يک دادگاه داورى مراجعه نمايد. براى تشکيل دادگاه داورى و براى حل و فصل هر يک ازاختلافات، هر يک از طرفين يکى از اتباع خود را به عنوان داور تعيين خواهد نمود و دو داور يک سرداور انتخاب خواهند نمود.اگر طرفين ظرف مدت يک ماه پس از رسیدن درخواست داورى از جانب يکى از طرفين از ديگرى به تعيين داور مبادرت نمايند ويا چنانچه دوران قبل از پایان همين مدت در انتخاب سرداور به توافق نرسند طرف بزرگتر متعهدى که داورى را درخواست نموده است حق خواهد داشت از رييس ديوان بين‌المللي دادگسترى تقاضا نمايد تا طبق مقررات ديوان دايمى داورى داورها يا سرداور را تعيين نمايد. 6-6 تصميم دادگاه داورى براى هر دو طرف الزام آور و لازم الاجرا خواهد بود و هر کدام نصف هزينه داورى رابه عهده خواهند گرفت.

 

ماده 7- اين عهدنامه حاضر و سه پروتکل و پیوست های آنها طبق ماده (102) منشور ملل متحد به ثبت خواهد رسيد.

 

ماده 8- عهدنامه حاضر و سه پروتکل و پیوست آنها،طبق مقررات داخلى به وسيله هر يک از طرفين به تصويب خواهد رسيد.

عهدنامه حاضر و سه پروتکل و ضمائم آنها از تاريخ مبادله اسناد تصويب که در تهران انجام خواهد شد، به موقع اجرا در خواهند آمد.بنا به مراتب، نمايندگان تام الاختيار طرفينمعظمين متعاهدين عهدنامه حاضر و سه پروتکل، و ضمائم آنها را امضا نمودند.

بغداد 13 ژوئن 1975

عباسعلى خلعتبرى ، وزير امور خارجه ايران                سعدون حمادى ، وزير امور خارجه عراق

                                

***

عهدنامه 1975 الجزایر که داراى 8 ماده و سه پروتکل و پیوست های آن مى‌باشد با حضور عبدالعزيز بوتفليقه، عضو شوراى انقلاب و وزير امور خارجه الجزاير به امضا رسيدو در تاريخ 21 ارديبهشت 1355 و 29 ارديبهشت 1355 به ترتيب به تصويب مجلس شوراى ملى و مجلس سناى وقت رسيده است.

 

 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

 

پاینده ایران

 

Add comment دسامبر 31st, 2007

متن نامه مسئول امور جوانان حزب پان ایرانیست به کشورهای حاشیه خلیج فارس :

پاینده ایران

بنام خداوند جان و خرد

سفیر محترم دولت های عربستان,قطر,کویت وعمان درایران

احتراما به آگاهی می رساند ,همانگونه که خود مستهظرید,سفارت دولتها دریچه ایست رسمی برای ارتباط مردمان کشورها با یکدیگر و محلی برای کوشش جهت فزودن بر رونق دوستی ها.از اینروست که دوستدار بعنوان عضوی از جامعه بزرگ ایرانی و متعلق به ملت شریف ایران که واجد اراده ملی است;سفارت آن کشور دوست را که عضو شورای همکاری خلیج (فارس)نیز می باشد,فارغ از روابط رسمی دیپلماتیک دولتها ,جهت بیان پاره ای مطالب ضرور ,مخاطب قرار داده است.

نظر به اشتیاق دوستدار به همزیستی مسالمت آمیز و نیز فزودن بر امکانات همکاری میان کشورهای همسایه خصوصا ملت ایران و دولتهای عربی حوزه ی خلیج فارس,لازم آمد پاره ای موارد که در صورت عدم رفع سبب خواهد شد;ملت ایران نوع و کیفیت نگاه و سطح روابط با همسایگان عرب خود را مورد بازبینی جدی قرار دهد را متذکر شود.

سفیر محترم ,به گواهی منصفان و آگاهان و نیز آنگونه که لابد خود شما نیز با حسن ظنی که برایتان متصور است, متذکر خواهید بود;ایرانیان بعنوان ملتی فرهنگ پرور و تمدن ساز نقشی مهم در تاریخ تمدن بشری بعهده داشته و همواره کوشیده اند خوی و خصال آزادگی را پاس داشته و آنرا بگسترانند.همسایگان خودرا دوست داشته و به آنها احترام گذارند .آنچه ازآنهاست به آن خستو باشندو اینست عصاره و جوهره ی فرهنگ ایرانیان .

اما مدتی است تحت عواملی چند,برخی از دولتهای عربی روشی خصمانه در برابر ملت ایران اتخاذ کرده اند و شگفتی آنکه شیخ نشینهای امارات متحده عربی ادعای جزایر جنوبی ایران را داشته و برخی دولتهای دیگر عربی و از جمله دولت مطبوع آنحضرت به کرات وبر خلاف رویه ی دوستی میان ایرانیان و اعراب ازآن ادعاهای واهی و بی پایه پشتیبانی کرده اند.برآگاهانست که نسبت به عواقب وخیم و نگران کننده این روند هشدار دهند .از بدیهای این منش آن که بر بدگمانی ها می افزاید که بری تلخ دارد و زهر کامی پدید آورد.بالطبع این روند اگر بالا بگیردبر نشیب بیافزاید.زخم زدن آنهم برکسی که از وی گریزی نیست نه کار بخردمندی است که کین کاشتن در خانه ی همسایه آتش به خرمن خود انداختن ,باد کاشتن و توفان درویدن است.

مردمان گیتی بویژه همسایگان بهر آنکه کنار هم به شادی بزیند;می بایست بهر یکدیگر نیکی بخواهند و از کینهای نابجا و بدخواهیها بپرهیزند و داد همدیگر دهند.منش نیکو است;حد نگه داشتن و بر حقایق و راستی ها خستو بودن.اندودن روی خورشید حقیقت از نادانی است و خود نادانی آورد.

ایرانیان و اعراب از دیرباز با هم زیسته اند .خوشیها و تلخیها با هم دیده اند ,پیرو دین واحدی هستند و امروز همسایه اند.ما بهر همسایگان خود بهترین شادی ها را می خواهیم و رشد و توسعه ی آنها را آرزومندیم .بر دانایان و بینایان عرب و بر اهل سیاست آن مردمان است که راه راست برگزینند.ریشه ی این پرخاش برکندن سزاوار باشد.این منش راست که چونان جدی مر مسلمانان,ستاره راهنمای سیاست اعراب باشد.اگر چنین شد آینده ای روشن برای منطقه متصور است و قدرت ملت ایران بهترین و مطمئن ترین حامی برای مردمان همسایه و آسایش آنها خواهد بود.

اما با قاطعیت ضروری اعلام میداریم اگر چنین نشد;طبیعی است که در صورت ادامه ی توطئه ها و تکرار ادعاهای بی پایه و یا حمایت از چنین ادعاهایی ,ملت ایران از دستگاه دیپلماسی خود بخواهد که نوع نگاه و سطح روابط فی مابین تجدید نظر جدی بعمل آید.

دوستدار به شما و دیگر دوستان عرب نسبت به پی آمدهای ناگوار و ناخوشایند هشدار جدی میدهد که از این توطئه ها و زیاده خواهی ها بر حذر بوده و از اتفاقات ناگوار پیشگیری کنید .در صورت عدم اصلاح روشهای پیشین و پای فشردن برآن ,باید بدانید که ایرانیان نمی توانند ;ادعاهای بی پایه و چشم طمع به سرزمین و شرف و تمامیت ارضی و هر وجب از خاک پاک ایران زمین که به خون پاک هزاران شهید سرفراز تاریخ آبیاری شده است برتابند.اگر این روشها پی گرفته شود پای به میدان گذاریم و تا آخرین نفش حقوق خود را پاس داریم.بدیهی است که از این پس به کرده ی شما سزایی در خور آن داده خواهد شد.ما دوستانی صادق و یکرنگ و دشمنانی سرسختیم و شکست ناپذیر.سرمملکت گاهی سالم است وگاه نیست و این گردش گردون گردننده است اما ایران زمین ز رادان تهی نیست.من آنچه شرط بلاغ بود گفتم و اتمام حجت کردم.بردانایان عرب سهی را نشان دادم ,امید که چشم خرد آنها قمر را نبیند.

                                                   پاینده ایران

                                                    حجت کلاشی

                                                       از طرف سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

لازم به ذکر است که نامه ای جداگانه از سوی سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به شیخ نشین های امارات تنظیم شده است که آن نیزبصورت مجزا منتشر خواهد گردید.

 

Add comment دسامبر 25th, 2007

گفتگوی بردیا سپند با صدای آمریکا در مورد سرورعابدینی

با درود به یاران و به پایندگی ایران زمین

بردیا سپند از فعالین حقوق مدنی و شهروندی با آقای جمشید چالنگی در بخش تفسیر خبر صدای آمریکا در روز سه شنبه 28 آذرماه گفتگویی را پیرامون مسائل پیش آمده برای کارگران نیشکر هفت تپه ونقش سرور ابوالفضل عابدینی انجام داده اند که در زیر میتوانید فایل شنیداریMP3 (صوتی) آن را دریافت کرده وبشنوید.

              دریافت گفتگوی بردیا سپند با صدای آمریکا (8:04 دقیقه – 946 کیلوبایت)



                      به امیدایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

Add comment دسامبر 24th, 2007

ابوالفضل عابدینی : بازهم میگویم پاینده ایران

پاينده ايران


اگرتکه تکه ام کنند واگر نيست ونابود شوم بازهم ميگويم

پاينده ايران


متن زير از نوار صداي سرور ابوالفضل عابديني پياده شده است. اين فايل صوتي در آذرماه 1386زماني که وي در زندان اهواز به سر مي برد ضبط شده و منتشر شد. در ان زمان در روزنامه هاي استان و برخي سايت هاي منتسب به دولت اتهام وي را تلاش براي بمب گذاري عنوان کرده بودند!! قسمت هايي که در سدا وقفه مي افتد و پرش دارد بدليل اشکال درهنگام ضبط شدن است.

نيرزد آن خون که نريزد به راه پاسداري اين خاک
جمله اي که سراسر وجود هر وطن پرستي را به غرور وامي دارد هميشه و در همه لحظات زمان ها از آن زمان که من با حزب پان ايرانيست آشنا گشتم با من همراه بود
.
آري در ايران بودن و در راه ايران ماندن بهايي دارد ،امروز زنداني شدن فرزندان اين آب و خاک و سرزمين اهورايي است. چگونه مي توان باور کرد وطن دوست جز ايران هيچ انديشه ي ديگري در زهن داشته باشد، من فرزند همين آب و خاکم؛ آب و خاکي که خون ها و جانها به راهش فدا گشته تا به جهان سرافراز بماند.زندگي من با ارزش تر از زندگي هيچ آزاده ي ديگري و دل و ديده ي مادر من از دل مادر هيچ وطن پرستي داغديده تر نيست.اگر تکه تکه ام کنند و اگر نيست و نابود شوم باز هم مي گويم پاينده ايران
.

فايل صوتي سخنان ابوالفضل عابديني را مي توانيد ازاينجا دريافت کنيد.(۱۰۴كيلوبايت)

به اميد ايراني آباد و آزاد در سايه حاكميت ملي

پاينده ايران

مزدك

4 comments دسامبر 23rd, 2007

جشن شب چله ( یلدا) برهمه ایرانیان خجسته باد

پاینده ایران

جشن شب چله( یلدا) برهمه ایرانیان خجسته باد

زندان ِشب ِیلدا

 

)به یاد دوست و همرزم ابوالفضل عابدینی که شب یلدا را در زندان رژیم می گزراند)

 

چند این شب و خاموشی؟ وقت است که برخیزم

ویش آتش خندان را با صبح برانگیزم

گر سوختنم باید افروختنم باید

ای عشق بزن در من کز شعله نپرهیزم

صد دشت شقایق چشم در خون دلم دارد

تا خود به کجا آخر با خاک در آمیزم

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان

صد زلزله برخیزد آن گاه که برخیزم

برخیزم و بگشایم بند از دل پر آتش

وین سیل گدازان را از سینه فرو ریزم

چون گریه گلو گیرد از ابر فروبارم

چون خشم رخ افروزد در صاعقه آویزم

ای سایه! سحر خیزان دلواپس خورشیدند

زندانِ شبِ یلدا بگشایم و بگریزم

 

ه.ا.سایه

 

***

نوشتارهایی در این باره

از چلّه‌ی ديروز تا يلدای امروز (دوست گرامی روزبه)

جشن زمستانه -تارنمای روزنامک (بهرام روشن ضمیر)

ثبت جشن یلدا به عنوان میراث معنوی جهانی (دکتر شاهین سپنتا)

شب چله (یلدا)شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايی (دکترقیاس آبادی)

جشن شب چله(یلدا) شب زایش مهر، ریشه ی کریسمس (از دوست گرامی کوروش محسنی )

***

خانم نوشین شاهرخی به مناسبت شب چله (یلدا) برنامه‌ای صوتی تدارک دیده است که در آن به گفتگوهایی با آقایان دکتر جلیل دوستخواه، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر پرویز رجبی و این نگارنده پرداخته است. این برنامه را در اینجا بشنوید. 

 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

مزدک

Add comment دسامبر 20th, 2007

پرسش چپ، پاسخ راست !

پرسش چپ!    پاسخ راست 

در پاسخ به پرسش های آقای سیاوش مدرسی 

 
 
سلام مزدک عزيز و ممنون از اطلاع رسانى شما

 دوست من! من از آزادى عقيده انسانها با تمام وجودم دفاع ميکنم، سرلوحه و رهنماى فکر من اين گفته نغر  است که: ” دوست من با تمام وجودم با عقايد تو مخالفم! اما جانم را ميدهم که تو آزاد فکرت را بيان کنى! با توجه به اين پرنسيب و با حفظ حرمت حق آزادى انديشه هر انسانى به قيمت جانم! اما در يک محور دوستانه دلم ميخواست از شما سوال کنم حقيقتاً انسان دوستى چه اشکالى دارد که به خاک پرستى پناه ميبريم؟

چرا ما انسان پرستى نمي کنيم و خاک پرست هستيم؟ چرا مزدک ايران پرست و نه مزدک انسان پرست؟ چرا ازرش جان من و شما بيشتر اين کشور بغل دستيست که فعلان عراق نام دارد؟ لطفا مي شود براى من توضيح بدهيد که چرا ازرش آدمى که در طى تاريخ و عليرغم ميل خودش و به ضرب و زور شمشير نادر و آغا ممدخان قاجار متحد شده اند و يا شاه قندهار و انگلستان برايش وطن ساخته اند، از جان و حرمت و کرامت آن انسانى که مهر عراقى و افغان و عرب خورده کمتر است؟ جداً چرا؟

اميدو آرزو دارم روزى مثل من اين سياره آبى زيبا را وطن خود بدانيد نه صرفاً بخاطر زيبايى آن! بخاطر آزادى انسانها و برابرى آنها مستقل از جنسيت، رنگ پوست! وطن، مذهب و سرمايه آنها.

 با احترام

دوست و نه سرور شما

سياوش 

***

پاسخ 

با درود بر شما و به پایندگی ایران زمین 

جناب مدرسی ابتدا باید بگویم که من سرور شما یا فرد دیگری نیستم بلکه سرور خود هستم و نه بنده ی دیگری. ما پان ایرانیست ها چون عقیده داریم که ایرانی بنده و برده نیست به جای کلمهء ترکی آقا ، واژه ی ایرانی سَروَر را برای یکدیگر به کار می بریم. یکبار برنامه تان*را در کانال NCTV (کانال جدید؛ حزب کمونیست کارگری) دیدم.از نوع ادبیات نوشتاری تان دریافتم که وامدار اندیشه چپ هستید.دوست گرامی من یک پان ایرانیست هستم و نمی دانم شما در این باره چه اندازه آگاهی دارید ولی به هر روی پرسش بسیار به جایی را مطرح کردید که در این مجال در اندازه توان خود و کوتاه پاسخ می گویم.

علم ناسیونالیست مانند هر علم دیگری داری اصطلاحاتی است که با شناختن آن اصطلاحات می توان به محتوای این علم آشنا گشت و در زمینه این علم به بررسی های تازه پرداخت.از نخستین اصلاحات علم ناسیونالیسم اصطلاح “خاک” و اصطلاح” خون” است.

خاک و خون در علم ناسیونالیسم به عنوان دو نشانه به کار برده می شود که هر یک از نشانه ها به بخشی از موجودیت ملت اشاه می کند و از هریک از این دو بخش الزاماتی پدید می آید که مجموعه این الزامات یا “بایدها” ، راه آینده یک ملت را مجسم می سازد و رسالت های تاریخی یک ملت را مشخص می کند.

کلمه خاک اشاره ایست به سرزمینی که یک ملت در آن زندگی می کند؛سرزمینی که بر اثر مجموع کوشش های نسلهای گذشته یک ملت برای آن ملت حاصل آمده و باقی مانده است و اکنون نسل های وابسته به آن حق دارند در آن سرزمین به حیات خود ادامه دهند.الزاماتی که چگونگی سرزمین پدری یا نیا خاک یک ملت ایجاب می کند یا به عبارت دیگر«باید های خاک» عبارت از خصوصیاتی است که به مناسبت وضع جغرافیایی سرزمین ملت یا نیاخاک عایت آن ضروری است.**

به عبارت دیگر در اندیشه راست یا ناسیونالیسم هر ملت دارای میهنی است ،برخلاف اندیشه چپ که به میهن و وطن اعتقادی ندارد چون اصولاً به واژه ملت اعتقادی ندارد و بلکه با آن مخالف است به همین دلیل به قائل به جهان وطنی بودن یا انترناسیونالسم است.

“خون” در علم ناسیونالیسم اشاره به موجودیت انسانی یک ملت است و اشاره به سلسله نسل های گذشته و حال و آینده می باشد و از مفهوم آن به دو عامل می رسیم:یکی عامل جمعیت که همان بخش موجود از زنجیره زنده موجودیت ملت است و دیگری عامل فرهنگ که ساخته ی جمعیت و شکل دهنده آن است. 

می دانید که کلمه پرستش از ریشه پرست و پرستاری به معنا نگاه بان و محفاظت کننده است؛ من ایرانپرست هستم و به چندین دلیل این خاک برای من ارزشمند است و آن را شایسته پرستش و نگاه بانی می دانم از آن روی که این دو اصل را در برگرفته و خون هایی زیادی از همین انسان هایی که شما از آنان سخن گفته اید برای نگاهبانی و پرستاریش بر روی آن ریخته شده است.صد البته خاک میهن من بدون انسان هایی که بر روی آن گام می نهند و فرهنگ و تاریخ پرافتخار بشریت را ساخته اند چیزی کم دارد و بی معناست پس بدون تردید عشق هم میهنانم که با آنها پیوندهای دیرینه و ناگستنی دارم را در دل دارم و پس از آن انسان های دیگر.من نمی توانم مهاجمان به فرهنگ و تاریخ خود را دوست داشته باشم چه برسد که آنان را بپرستم! شما سعد ابی وقاص و چنگیز و تیمور  اسکندر را شایسته پرستش می دانید و یا آن حاکمی که به فرهنگ و تاریخ من می تازد را شایسته پرستش می دانید؟؟جناب پوتین هم یک انسان است اما شایسته پرستش است (البته برای برخی جواب آری است)همه اینها از دید شما انسان هستند!… اگرنه پس معیار انسان بودن را برای من مشخص کرده و از آن تعریفی ارائه دهید.فرد در شناسایی ما در بستر زیستی یک ملت، مجرای موقتی است و در فضای فرهنگی ،تاثیر پذیری است تاثیرگذار.فراموش نکنید که شاهنشاه کوروش بزرگ این ناسیونالیست و در واقع نخستین پان ایرانیست تاریخ ایرانِ بزرگ، در 2500 سال پیش به انسان ها و آزادی ایشان احترام می گذاشت و به گفته دبیرکل سازمان ملل متحد، حقوق بشر برای یکبار در درازای تاریخ بشر به طور کامل اجرا گردیده و آن هم در شاهنشاهی هخامنشی و فرمانروایی کوروش بزرگ بوده است و این افتخار برای من ایرانی است! بله ما چنین نیاکانی داشته و نمونه هایی داریم و نیازی نیست که به دنبال نمونه های وارداتی حقوق بشر ِقرن بیست و یکمی برویم.این نمونه ها بیشتر در جهت تباه نمودن حقوق بشر هستند! 

جناب مدرسی در قسمت دیگر نوشتارتان گفته اید که شاهان ایران زمین انسان های درون جغرافیای ایران را به زور شمشیر در کنار یکدیگر نگه داشتند!!!!….عجب!!و من از شما می پرسم: چرا پس از قربانی کردن اقتدار حکومت پیشین و سرنگونی شاهنشاهی ایران با همکاری همفکران شما و مذهبیون و درهنگامه ی برپایی حکومت اسلامی این انسانها که به گفته شما بزور در کنار یکدیگر بودند از هم جدا نگشتند و ایران زمین به ایرانستان دگرگون نگردید؟؟؟ چرا پس از 200 سال جدایی جگرگوشه های ایران از یکدیگر هنوز عشق به این آب و خاک و شراره ی فروزان فرهنگ ایرانی در دل مردمان تاجیک، افغان، و قفقاز،چچن و دیگر باشندگان اسیر ایرانی در آنسوی مرزهای پوشالی کنونی وجود دارد…؟چیزی که این انسان ها که شما سنگ آنان بر سینه می زنید را متحد ویکپارچه کرده است پیشینه ی تاریخی و فرهنگی و گذشته ی مشترک آنان است که همچو زنجیری ناگسستنی است.در پایان بایاست بگویم انسان ها معمولا در زندگی چیزهایی را دوست دارند گاهی عاشق می شوند و دایره موارد این دوشارم (عشق) گستردگی فراوان دارد اما معمولا در عشق به هم نوع و یا جنس دیگر خلاصه می گردد؛ چیزی که فنا شدنی است؛ اما من برتری می دهم عاشق چیزی باشم که همیشگی و فنا ناشدنی است. بله من نیز عاشق هستم؛ عاشق آن چه که بوده، هست و خواهد بود، من آنچه را که ابدی است می پرستم:

من ایران پرست هستم. 

 

* ایشان در تارنمای شخصی شان خود را یک برنامه ساز تلویزیونی معرفی کرده اند.

** ناسیونالیسم چون یک علم؛ زنده یاد سرور دکتر محمد رضا عاملی تهرانی؛1354؛ چاپ پرچم 
 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران 
 
 مزدك

Add comment دسامبر 16th, 2007

اسناد جدیدخبرنگاری سرور عابدینی و پاسخ به غروب

پاسخی به «غروب»

 

 

 مزدک – شاهین

بادرود بر خوانندگان گرامی و به پایندگی ایران زمین

هم میهن گرامی پیام شما با نام مستعار “غروب ” در حمایت از محمد مالی سردبیر هفته نامه بهار سبز و اظهارات ایشان را در تارنمای هواداران پان ایرانیست کرمان و پان ایرانیست خوزستان خوانده و از آنجایی که این سخنان ابهاماتی برای خوانندگان ایجاد می کند شایسته دیدیم که نکاتی چند در این مورد به شما و دیگر خوانندگان یاد آوری کنیم.

 

ابتدا پیام جناب «غروب» را میخوانیم:

وقتی موج فرومی نشیند تنها کفی می ماند که شاید از دریا تنها تصوری نچندان درست در ذهنش وجود داشته باشد.اما آفتاب روزگار مدیدی پشت ابر نمی ماند چرا که قصه قصه بی غصه ای است.

تصور نمی کنم که هر سخنی را باید پاسخ داد.اما از آنجایی که آنچه در مورد محمد مالی رفته است را بی انصافی محض در برابر شخصیتی می دانم که با دانستن عواقب احتمالی همکاری با انسانی که به هر حال درست یا نادرست در مضان اتهاماتی قرار داشته است در دوره ای که حتی دوستان هم حزبی اش از نزدیکی به او خود داری می کرده اند و شرایطی را فراهم آورد تا او بتواند روزهای خود را در شرایط بهتری بگذراند و از هیچ کمک و مساعدتی به او دریغ نکرد. نکاتی را که خود با پرسش از او دریافته ام و تنها می خواهم نقل پاسخ او را در برابر این همه بی انصافی نمایم لازم می دانم:

نخست آنکه همکاری عابدینی با بهار سبز از زمستان 85 نبوده.بلکه سالنامه بهار سبز ویژه نوروز86 بوده که عابدینی به صورت پاره وقت و فقط به عنوان آگهی گیرنده در آن ویژه نامه فعالیت داشته است. به قول آقای مالی خوشبختانه پول هیچکدام از آگهی هایی که ایشان گرفتند هم وصول نشد. در ضمن عنوان دبیر سرویس اقتصادی هم به عنوان مسئول جذب آگهی ها و به همین دلیل عنوان شده است .دوم.ایشان باز هم تاکید کردند که همکاری عابدینی با نشریه تحت سرپرستی شان تنها در حوزه مسائل اقتصادی نشریه چون جذب آگهی و پیگیری امور اقتصادی نشریه بوده است.

و در پایان آقای مالی اظهار نظر کردند که هل جزا الحسان الا احسان.

در مورد برخی نظرات هم تنها ایشان به این نکته اشاره کردند که امیدوارم همه ما به راه راست هدایت شویم .

 

و اما پاسخی برای ایشان:

1.از این که عنوان فرمودید آقای مالی در این تریبون مورد اتهاماتی قرار گرفته به گمان نگارندگان چنین نیست تا آن جا که می دانیم ما تنها نقل گفتگوهای ایشان رابیان کردیم که عنوان کرده بودند آقای عابدینی هیچ گونه کار خبرنگاری برای نشریه بهار سبز انجام نداده اند و ما اسناد و مدارکی را از نشریه بهار سبز در این تارنما نشان دادیم و آشکار کردیم که نشان از آن داشت که ایشان مدتی بیش از آن چه آقای مالی عنوان کرده بود خبرنگار این نشریه بوده است حالا تعداد خبرهای که از ایشان چاپ شد کم یا زیاد بوده مهم نیست مساله این است که ایشان به جرم انعکاس اخبار کارگران نیشکر هفت تپه بازداشت شده اند و اگر هم جرمی را مرتکب شدند جرم مطیوعاتی محسوب می شود تازه جناب عابدینی تا آن جا که می دانیم و همگان آگاه هستندحدود 7سالی است که در عرصه ی مطبوعات خوزستان مشغول به کار هستند و الیته از این محل نیز زندگی را به سختی همچون دیگر روزنامه نگاران می گذرانند.انتظاری که ما از همکاران ایشان بوِیژه آقای مالی داشتیم این بود که دست کم اگر خیری نمی رسانند به انکار فعالیت های مطبوعاتی ایشان نپردازند چرا که هر کس که موضوع بازداشت ایشان را مورد کنکاش قرار دهد متوجه خواهد شد که انکار خبرنگار بودن وی و اتهام تلاش برای بمب گذاری در مراکز اقتصادی استان مرتبط بوده است تا بدین وسیله راه برای دادگاه های به اصطلاح انقلاب و نیز بازجویان ایشان بازتر شود.ما این اسناد را همچنان استفاده خواهیم کرد تا افکار عمومی خود به قضاوت بنشیند.

 

2.این که گفته ایدکه آقای مالی در زمانی که هیچکدام از دوستان حزبی با او ارتباط نمی گرفتند به ایشان پناه دادند که امری است غیر واقع و دروغ چرا که حضور ایشان در همه ی آیین های ویژه ی وطن پرستان ویا پان ایرانیست ها خلاف این گفته را می رساند؛ تازه در همین مدت که ایشان بازداشت شده اند بیشترین پوشش خبری را پان ایرانیستها از خود نشان دادند و چند تن از اعضای شورای عالی رهبری در این باره گفتگوهایی را بارسانه های بین المللی انجام دادند و نیز متن درخور تاملی به حمایت از ایشان و کسرا الاسوندبه نام همرزمانم ، هان، با شمایم چاپ و در سطح وسیع پخش گردید و البته همچنان تلاش ها ادامه دارد و درباره ی سند و وثیقه هم که برای ایشان بریده اند این موضوع نیز در حال پیگیری و انجام است.به نوشتارهای پیشین ما در تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان و دیگر سروران در پایگاه های فرمان آریا،پان ایرانیست کرمان ،پان ایرانیست مازندران،جوانان پان ایرانیست  و… مراجعه کنید.

ما هیچ گاه او را تنها نگذاشتیم و تلاشهایمان در این باره آشکار است.

 

4. شما بگویید ما کدام حرف را قبول کنیم؟؟ ابتدا به گفته خودتان نگاهی بیاندازید و سپس حساب کنید ازفروردین 1386که به گفته شما آغاز همکاری عابدینی با بهار سبز بوده تا آذرماه که زمان گفتگوی محمد مالی با خبرگذاری جمهوری اسلامی ایرنا بوده، 5 ماه است؟؟در ضمن به این سند نگاهی بیاندازیذ تا ببینید عابدینی از زمستان سال گذشته با بهار سبز همکاری نموده است نه از فروردین ماه.(به سند انتهای نوشتار نگاه کنید.)

 

5.نوشته بودید “اگر هم در این دوره 5 ماهه یک مقاله یا یک عکس از ایشان به چاپ رسیده چنانچه دوستان آگاه می دانند نمی تواند بر خبرنگار بودن وی در این نشریه تعبیر شود” .یک عکس؟ یک مقاله؟ شما ظاهرا اسناد را ندیده ای برادر. در ضمن ایشان چگونه بازاریابِ ِخودشان را دبیر سرویس اقتصادی و نیز سردبیر ویژه نامه می نامید؟ در کدام شماره نشریه نام سرور عابدینی به عنوان آگهی گیرنده(بازاریاب) آمده است واگر جزب آگهی با دبیر سرویس اقتصادی یکی است (که می دانیم نیست)،از این پس بازاریاب های محترم نشریات می توانند خود را دبیرسرویس اقتصادی بنامند!! هم من و هم شمامی دانیم اگرهمکاری او در همه زمینه ها نبود آقای مالی قادر به بیرون آوردن نشریه می گردید؟؟در باره کوشش های ابوالفضل به نوشتاری از مسئولین نشریه در مورد ایشان که در سالنامه بهار سبز درج شده بود نگاهی بیاندازید.

(این سند که ایشان سردبیر ویژه نامه رامهرمز بهار سبز در بهمن 1385 بوده در انتهای نوشتار آمده است)

 

6. از قول آقای مالی گفته بودید” خوشبختانه پول هیچکدام از آگهی هایی که ایشان گرفتند هم وصول نشد”. بیچاره عابدینی که یک اتهام دیگربه اتهاماتش افزوده شد.امیدوارم روزی که از زندان آزاد شد خودش در این باره روشنگری کند.

 

7. هر کس در این تارنما آزاد است که نظرات خود را بیان کنند آقا و یا خانم رهگذر هر که هستند نظر شخصی خود را بیان کرده اند همانطور که جناب غروب گفتارهایی را بیان نمودند و این ها هیچکدام نظر پان ایرانیست ها نمی باشد بلکه نشان از اعتقاد به دموکراسی در این تارنماست. ما هم هرگز در این تارنما آقای مالی را مامور امنیتی و یا مرتبط با این نهاد معرفی نکردیم هر چند به نظر من صرف مامور امنیتی بودن دلیل بر متهم یا گناه کار بودن نیست و چه بسا عناصر بسیار وطن پرستی نیز در این ارگان وجود داشته باشد که وظیفه پاسداری از نیاخاک را برعهده دارند تنها گله ی ما از جناب مالی این است که نمی بایست در این شرایط که از هر سو به آقای عابدینی اتهامات ناروا زده می شود ایشان و دیگر همکارشان همجون آقای افتخار به نمایندگی از خانه ی مطبوعات که خوب می دانیم مدتی حتی از برگزاری کنگره خود عاجز گشته اینچنان ایشان را به همراه دیگر رزونامه های استانی مورد بی مهری قرار دهند. بله آقای محمد مالی معنای راه راست را هم فهمیدیم.این راهی که ما میرویم کج است و آن راه که شما برگزیدید صراط المستقیم …دست کم در این راه راست که می روید،راست گویی را نیز پیشه کنید.

در پایان باید بگویم همین یاران حزبی که گفته اید از ایشان کناره می گرفته اند تا آخر از او دفاع خواهند نمود و هیچگاه او را تنها نخواهند گزارد. سرانجام روزی همه ی پرده ها کنار خواهد رفت و چهره هر کس آشکار می گردد، امیدواریم این توضیحات خود اندکی بر روشن تر شدن این گفتار ها که از سوی جناب غروب مطرح شده بود بیفزاید و خواننده خود به داوری بنشیند.

نوشتار شما و پاسخ های ما پیش روی خوانندگان است.قضاوت را به آنان می نهیم .

 

اسناد جدید را حتماً ببینیدبا کیفیت اسکن شده اند ذخیره کنید سپس نگاه کنید:

http://paniran.persiangig.com/image/vizhe%20name_jeld.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/vizhe%20name_roye.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/vizhe%20name_page2.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/vizhe-name_page4.jpg

 

                                                    پاینده ایران

 

سربازان میهن

شاهین فرازدوست

مزدک ایران پرست

 

23/9/1386

Add comment دسامبر 15th, 2007

اعتصاب غذای ابوالفضل عابدینی در زندان

پاینده ایران

بنابر آخرین اخبار رسیده ابوالفضل عابدینی دست به اعتصاب غذا در زندان زده است.

 

 ابوالفضل عابدینی از دیشب 21 آذر ماه 1386 در بند 6 زندان کارون اهواز دست به اعتصاب غذا زده است. به گفته خانواده ایشان، این اعتصاب غذادر اعتراض به تبدیل شدن وثیقه ی 100 میلیون تومانی به قرار بازداشت انجام پذیرفته است. علیرغم اینکه تهیه این مبلغ وقیقه از سوی خانوداه ایشان بسیار دشوار است این حرکت مراجع قضایی نشان می دهد که ایشان تلاش دارند در هر صورت سرور عابدینی همچنان در بازداشت بماند. خبر مذکور برای نخستین بار در این تارنما عنوان می گردد وهنوز از سوی منابع خبری و رسانه ها عنوان نشده است.

 

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

مزدک

Add comment دسامبر 13th, 2007

۲۱ آذر روز گریز اهریمن از آزرآبادگان

پاینده ایران

۲۱ آذر روز گریز اهریمن از آزرآبادگان خجسته باد

 

در21 آذرسال 1325 پس ازیک سال حکومت خودسرانه بیگانه پرستان در آذربایجان با رستاخیز ایران پرستانه ی مردم آن سامان و دلاوری رزم آوران ایران،خاک آزرآبادگان رهایی یافت و دستیاران اهریمن که آن دیار را به خاک و خون کشیده بودند به لانه های خود گریختند. دولت شوروی سوسیالیستی قصد داشت بوسیله ارتش سرخ و مزدوران خود بوسیله برپایی فرقه ای خائن به نام دمکرات آزربایجان باز هم قسمتی از مام میهن را به اسارت ببرد که باجانبازی و فداکاری مردم ایران این خواب تعبیرنگردید

نوشتاری از زنده یاد دکتر عاملی تهرانی و شعری از استاد شهریار در باره فرار فرقه دمکرات را در ادامه نوشتار بخوانید…

 

(بیشتر…)

1 comment دسامبر 12th, 2007

سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل متحد

پاينده ايران

امروز ۱۹ آذر ماه سالگرد تصويب نهايي اعلاميه جهاني حقوق بشر به تاريخ دهم دسامبر سال 1948 ميلادي است. اين اعلاميه  كه داراي يك مقدمه و 30 اصل  است به تصويب نهايي مجمع عمومي سازمان ملل رسيد كه بايد از سوي اعضاي اين سازمان به عنوان يك استاندارد عمومي درباره هر فرد و هر گروه و جمعيت رعايت شود و در مدارس تدريس گردد تا در حافظه همگان باقي بماند.نخستين اعلاميه حقوق بشر كه به مانند بيانيه كنوني مي باشد در سال 538 پيش از ميلاد (2 هزار و 545 سال پيش) از سوي كوروش بزرگ شاهنشاه و بنيادگذار كشور امپراتوري ايران بزرگ درشهر بابل (واقع در عراق امروز) صادر شده بود كه سفال نبشته آن (به نام استوانه كوروش بزرگ) هم اكنون موجود است و باعث افتخار ما ايرانيان است.

نشان سازمان ملل متحد

ماده ۱

تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.

ماده ۲

هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز، خصوصا از حیث نژاد، رنگ ، جنس ، زبان، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد. خواه این کشور مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد.

ماده ۳

هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد .

ماده ۴

هیچ کس را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است.

ماده ۵

احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد .

ماده ۶

هر کس حق دارد که شخصیت حقوقی اش در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون به رسمیت شناخته شود .

ماده ۷

همه در برابر قانون، مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و به مساوات از حمایت قانون برخوردار شوند.همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند.

ماده ۸

در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده باشد، هر کس حق رجوع به محاکم ملی صالحه دارد .

ماده ۹

هیچ کس را نمی توان خود سرانه توقیف ، حبس یا تبعید نمود .

ماده ۱۰

هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، تصمیم بگیرد.

ماده ۱۱

الف) هر شخصی كه به بزهكاری متهم شده باشد، بی گناه محسوب می‌شود تا هنگامی كه در جريان محاكمه ای علنی كه در آن تمام تضمين‌های لازم برای دفاع او تامين شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.

ب) هيچ كس برای انجام دادن يا انجام ندادن عملی كه در موقع ارتكاب آن، به موجب حقوق ملی يا بين المللی جرم شناخته نمی‌شده است، محكوم نخواهد شد. همچنين هيچ مجازاتی شديدتر از مجازاتی كه در موقع ارتكاب جرم به آن تعلق می‌گرفت، دربارهء كسی اعمال نخواهد شد.

ماده ۱۲

هیچ کس در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل این گونه مداخلات و حملات ، مورد حمایت قانون قرار گیرد.

ماده ۱۳

الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.

ب) هر کس حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد.

ماده ۱۴

الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جستجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.

ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد، نمی توان از این حق استفاده نمود .

ماده ۱۵

الف) هر کس حق دارد ، که دارای تابعیت باشد.

ب) هیچ کس را تمی توان خود سرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد.

ماده ۱۶

الف) هر مرد و زن بالغی حق دارند بی هيچ محدوديتی از حيث نژاد، مليت، يا دين با همديگر زناشويی كنند و تشكيل خانواده بدهند. درتمام مدت زناشويی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.

ب) ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود .

پ) خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره مند شود.

ماده ۱۷

الف) هر شخص ، به تنهایی یا به صورت جمعی حق مالکیت دارد .

ب) هیچ کس را نمی توان خود سرانه از حق مالکیت محروم نمود.

ماده ۱۸

هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.

ماده ۱۹

هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد .

ماده ۲۰

الف) هر شخصی حق دارد از آزادی تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن‌های مسالمت آميز بهره مند گردد.

ب) هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد.

ماده ۲۱

الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، خواه مستقیما و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید.

ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط،به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید.

پ) اساس و منشأ قدرتِ حکومت ، اراده مردم است . این اراده باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری، صورت پذیرد.انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا روشهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رای را تامین نماید .

ماده ۲۲

هر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.

ماده ۲۳

الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

ب) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت نمايند.

پ) هركسی كه كار می‌كند حق دارد مزد منصفانه و رضايت بخشی دريافت دارد که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید. ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.

ماده ۲۴

هر شخی حق استراحت، فراغت و تفريح دارد و به ويژه بايد از محدوديت معقول ساعات كار و مرخصی‌ها و تعطيلات ادواری با دريافت حقوق بهره مند شود.

ماده ۲۵

الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از بابت خوراک ومسکن ومراقبتهای پزشکی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.

ب) مادران و كودكان حق دارند كه از كمك و مراقبت ويژه برخوردار شوند. همه کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند ،حق دارند كه از حمايت اجتماعی يكسان بهره مند گردند.

ماده ۲۶

الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد.آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل ، به روی همه باز باشد تا همه ، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.

ب) هدف آموزش و پرورش بايد شكوفايی همه جانبهء شخصيت انسان و تقويت رعايت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشد. آموزش و پرورش بايد به گسترش حسن تفاهم، دگرپذيری و دوستی ميان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی يا دينی و نيز به گسترش فعاليت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح ياری رساند.

پ) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.

ماده ۲۷

الف) هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع، سهيم و شريك گردد و از هنرها و به ويژه از پيشرفت علمی و فوايد آن بهره مند شود.

ب) هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثارعلمی ، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود.

ماده ۲۸

هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.+

ماده ۲۹

الف) هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد آزاد کامل شخصیت او را میسر سازد.

ب) هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادی های خود ، فقط تابع محدودیت هایی است که به وسیله قانون ، منحصرا به منظور تامین شناسایی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران و برای مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی ، در شرایط یک جامعه دموکراتیک وضع گردیده است.

پ) این حقوق و آزادی ها ، در هیچ موردی نمی تواند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد.

ماده ۳۰

هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه را ازبین ببرد ویا در آن راه ، فعالیتی بنماید.

 

دريافت منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد(نسخه pdf مناسب براي چاپ)

 

به اميد ايراني آباد و آزاد در سايه حاكميت ملي

پاينده ايران

مزدك

Add comment دسامبر 10th, 2007

چند سند از فعالیت های مطبوعاتی و روزنامه نگاری سرور عابدینی

پاينده ايران

یاران گرامی همانگونه که آگاه هستید سرور “ابوالفضل عابدینی”(آریو) در تاریخ 22 آبان ماه امسال از سوی ماموران وزارت اطلاعات در اهواز بازداشت شده و پس از سپری کردن دو هفته در سلول انفرادی در تاریخ6 اذر ماه 1386 از سوی ماموران حکومت ناجوانمردانه به بمب گذاری متهم گردید.همچنین در اقدامی هماهنگ رییس خانه مطبوعات خوزستان آقای “ابراهیم افتخار” اعلام داشتند که بر اساس تعاریف اداره ایشان، ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار نبوده و همچنین محمد مالی سردبیر نشریه بهار سبز بیان داشتند: عابديني امسال حدود پنج ماه در كارهاي اجرايي و جذب آگهي، با اين نشريه همكاري را داشته است با توجه به تعريفي كه از خبرنگار وجود داردایشان از خبرنگاران اين نشريه نبود است. (متن كامل  خبر را از اينجا بخوانيد)

در این بخش اسنادی از همکاری عابدینی با نشریه بهار سبز برای آگاهی هم میهنان می آید. باید گفته شود که اینها فقط چند سند از همکاری سرور عابدینی با هقته نامه بهار سبز بوده و ایشان از سال ها پیش در هفته نامه های دیگری از جمله همدلی و نیز همکاری داشته که در پی یافتن شماره های پیشین ان هستیم.

 

تصاوير با كيفيت بالا اسكن شده اند پس از ذخيره كردن اندازه را بزرگ كرده و نگاه كنيد.

 

      نوشتاري در سالنامه بهار سبز در مورد ابوالفضل عابديني

 

 

 

http://paniran.persiangig.com/image/ario.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar79.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar79_roye.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar83.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar83_roye.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar85.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar85_roye.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahar91.jpg

http://paniran.persiangig.com/image/bahare%20sabz.jpg

 

گقتگوي سرور ميراني با صداي آمريكا در همين باره(ويديو گوگل)

 

فايل صوتي گفتگوي سرور ميراني را از اينجا دريافت كنيد

 به اميد ايراني آباد و آزاد در سايه حاكميت ملي

پاينده ايران

مزدك

 

Add comment دسامبر 9th, 2007

گفتگوی سرور دکتر ابراهیم میرانی با صدای امریکا

 

پاینده ایران

 

در پی اتهام جدیدِ و بی پایه و اساسِ ” تلاش برای بمب گذاری” که از سوی حاکمیت به ابوالفضل عابدینی ایشان زده شد چند روزپیش صدای امریکا با سرور دکتر ابراهیم میرانی مسئول تشکیلات خوزستان حزب پان ایرانیست واز اندامان شورای عالی رهبری حزب گفتگویی کوتاه انجام داد.

 

دانلود گفتگوی سرور دکترابراهیم میرانی با صدای آمریکا این فایل تصویری به مدت ۵دقیقه و به گنجایش۶۰/۲ مگابایت است. با برنامه يQuickTimیا  real playerبازكنيد.

 

گفتگوي سرور ميراني با صداي آمريكا ( ويدئو گوگل)

 

گفتگوي صوتي سرور ميراني را از اينجا دريافت كنيد

    به اميد ايراني آباد و آزاد در سايه حاكميت ملي

پاينده ايران

مزدك

Add comment دسامبر 9th, 2007

Previous Posts


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها