نیایش نوروزی از زنده یاد آژِیر
مارس 21, 2009
نوروزآریایی 7031 آریایی خجسته باد
نوروز یادگار دین زرتشت ، مهر کوروش ، جام جمشید ، تیر آرش ،خون سهراب ، رخش رستم ، عشق بابک ،خشم یعقوب ، عزم نادر، بزرگترین جشن ایرانی نژادان سراسر ایران زمین بر همه میهن پرستان خجسته باد. باشد که در سال نو دست در دست یکدیگر داده و به راه ایران و سازندگی این پیر هماره برنا بکوشیم.
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم
بیاریم آن آب رفته ز جوی بیابیم زان سبب آبرو
نیایش نوروز
«این نیایش به دست آموزگار بزرگ پان ایرانیسم زنده یاد دکتر محمدرضا عاملی تهرانی آژیر در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۳۵ نوشته شده است.»
ای خدای كه از برترین برتریها به برترین برتری، برتری، به تو نماز آوریم، به تو نیاز آوریم:
تا هر آن كس كه سالها بر او گذشته و در آستان سالی نو به پیشگاه پر شكوه تو بر پاست، به بزرگی خود، به آن شگرف نیروی خود راهبر شوی.
تا رخ نپوشی تو ای برترین بزرگ، ای زورمندترین توانا، ای زیباترین هستی، كه چون تو رخ پوشی دیگر ما خود نه بینیم.
ای زهر چه برتر، تو خود مایی كه خدایی تو خدایی كه خود مایی.
تو رخ پوشی چه باشیم، چه رخ پوشیم چه باشی.
بی تو نه بزرگی هست كه بزرگترین نیست، نه زیبایی هست كه زیباترین نیست، نه راستی هست كه راستترین نیست.
خدا، با ما باش، تو همه چیزی، باش كه چیزی باشیم.
تا ایران باشد، تا ایران باشد، تا ایران باشد.
ایران كه جایگاه شناسایی تست، ایران كه جای فرهنگهاست، ایران كه جای مردهاست.
تو در ایرانی و ما در ایران …. گر ایران نباشد دیگر …
دیگر تا زیبایی پرستیم، تا نیكی آموزیم، تا دوست بداریم، تا مهر ورزیم، مهر ورزیم چون مهر، به گلها، به سبزهها، به گیاهان، به جانداران، به زیبایان.
تا مهر پرستیم مهر زیبا و رخشان را، مهر پاسدار پیمانها را، مهر پاسپان دودمانها را، مهر پیروزگر سپاهیان را، مهر هستی بخش ایران را.
تا خوب باشیم: چون دریا، به خروشیدن، جوشیدن و بودن، به كوشیدن و رفتن و نیاسودن.
چون كوه، به آرامی و سنگینی و شكوه، به بلندی، به سركشی، چون شیر كه به نیروی بسیار غرش به نرمی كنیم. چون شاهین كه فراز دوست باشیم و نیلگونی آسمان پرست. چون سرو راست و چون شراب خندان.
دیگر، تا بجنگیم، كه تو به ما هستی دادهای، باید كه باشیم كه تو خواستهای، باید كه بجنگیم تا باشیم.
تا بسازیم، بیافرینیم.
آفرینش از آفریدنی است، همیشه و بیایست.
آن هستی كه هست و به جنگ است آفریدن است ای آفریدگار و ما كه هستیم، آفریدهای هستیم و چون خواهیم باشیم، جنگیدهای آفریدگار.
به جنگ آفرین كه به جنگ است جهان آفرین، به ما آفرین كه بجنگیم همچنان.
دیگر تا به راه نیاكان باشیم و به یاد نیاكان، تا چون به فروردگان به فراز آیند و بر ما نگردد، نگران نشوند، بدانند كه به خوی ایشانیم و به سوی ایشان، به نیكی یادشان كنیم و به كوشش یادشان در جهان بر جای داریم.
دیگر تا شاد باشم به هر كار، پیروز باشیم به هر پیكار، سرباز باشیم به جنگی مدام به راه ایران.
تهران 16/1/1335
Entry Filed under: Uncategorized. .
1 دیدگاه Add your own
Leave a comment
Some HTML allowed:
<a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>
Trackback this post | Subscribe to the comments via RSS Feed
1. افشین | مارس 23rd, 2009 at 12:31 ق.ظ
…. تیر آرش در کمانم، نام ایران بر زبانم، سرکشم چون کوه آتش، آتشم، آتشفشانم چون سیاوش پاک پاکم، همچو رستم پهلوانم، کاوه ام تارپود کاویانم، من ز ماد و از هخایم، از ارشک، ساسانیانم، مازیارم، بابکم من رهبر آزادگانم، جشن یلدا، جشن نوروز هم مهرگانم، ایرانی به خود آ — گر به خود آیی — به خدایی رسی سال1388 خورشیدی …. سال 7031 میترایی آریایی ، 3747 زرتشتی و2568 شاهنشاهی … بر تمام ایرانیان و پارسی گویان جهان خجسته باد خداوند نگهدار ایران باد …