نامه حسین رونقی ملکی از زندان اوین به ابوالفضل عابدینی نصر در زندان کارون

سید حسین رونقی در نامه ای از بند ۳۵۰ زندان اوین به همبند سابق خود، ابوالفضل عابدینی، که بیش از دو هفته ی پیش به زندان اهواز تبعید شد و از همان روز در اعتراض به این تصمیم دست به اعتصاب غذا زده است می نویسد: می‌دانم که پایداری و ایستادگی امروز ما، فرهنگ فردای فرزندان این مرز و بوم است و از همین رو عاجز از آنم که در مقابل اعتراض و ایمان تو بایستم و به تو بگویم به فکر جان و سلامتی‌ات باش، عاجزم چرا که هیچ یاری کننده و فریادرسی نیست که تو را در این روزهای سخت همراهی کند، چرا که ما موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

abolfazl abedini-hossein ronaghi 

به گزارش وب سایت کلمه این فعال حقوق بشر در بند در نامه ی خود با اعلام اعتصاب غذا در حمایت از ابوالفضل عابدینی آورده است: من در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان‌ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانواده‌ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی‌گناه و قرار دادن اجباری آن‌ها در شرایط غیرانسانی، بی‌خبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی‌ها و ناروایی‌ها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می‌دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت.

(بیشتر…)

Add comment آگوست 11th, 2013

معده ابوالفضل عابدینی به دلیل ادامه اعتصاب غذا خونریزی کرد

متاسفانه خبرهای بدی از زندان کارون اهواز و اعتصاب غذای ابوالفضل عابدینی به گوش می رسد. بر اساس خبری که امروز در تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست منتشر شد حال ابوالفضل عابدینی یار دربند ما به دلیل اعتصاب غذا رو به وخامت گذاشته و معده اش دچار خونریزی شده است.

sarvar-abedini

ابوالفضل عابدینی پنجم مردادماه طی یک اقدام غیرقانونی از زندان اوین تهران به زندان کارون اهواز منتقل شد و از همان تاریخ دست به اعتصاب غذا زد. با توجه به بیماری قلبی(افتادگی دریچه میترال) و ناراحتی کبد و همچنین وضع جسمانی ایشان بیم خطر جانی این زندانی میهن پرست وجود دارد.

اعتصاب غذا معمولا یکی از شیوه های خطرناک است که باعث ناراحتی های شدید گوارشی و داخلی برای زندانی می شود و زندانیان سیاسی برای رساندن صدای خود به جامعه و وجدان های بیدار از آن استفاده می کنند.

گفتنی است ابوالفضل عابدینی به دلیل «عضویت در حزب پان ایرانیست و مجموعه فعالان حقوق بشر»، «ارتباط با دول متخاصم» و «گفتگو با رسانه های بیگانه» به تحمل 11 سال حبس محکوم شد و بار دیگر در حالیکه حکم زندان را سپری می کرد از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه‌ای به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد! وی تا کنون مدت 4 سال از این حکم سنگین و غیرعادلانه  را سپری کرده است.

http://paniranist.net/?p=2085

1 comment آگوست 6th, 2013

ابوالفضل عابدینی به دلیل شهادت درباره شکنجه شهید ستار بهشتی به زندان کارون اهواز تبعید شد

پاینده ایران

با کمال تاسف و ناراحتی با خبر شدیم ابوالفضل عابدینی به دلیل شهادت درباره شکنجه های شهید ستار بهشتی طی اقدامی عجیب امروز25 آبانماه 1391 از زندان اوین به زندان کارون اهواز فرستاده شد. ستار بهشتی پس از چند روز بازداشت توسط نیروهای امنیتی در حبس جان باخت. شوربختانه نیروهای امنیتی در برابر اقدام عابدینی با رویکردی غیرقانونی وی را به زندان کارون انتقال دادند. چندی پیش آقای محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه نیز طبق گزارش پزشکی قانونی وجود جای 5 کبودی بر بدن ستار بهشتی را تایید نمود. دستگاه قضایی ایران طی اعلامیه ای صریحا به پیگیری مساله قتل این جوان تاکید کرد اما به جای پیگیری عوامل شهادت این وبلاگ نویس میهن پرست تلاش در پاک کردن صورت مساله و برخود با کسانی دارند که از نزدیک شاهد وضعیت روحی و جسمی این فعال مدنی بودند و در برابر قاضی شهادت داده اند. مسوولین زندان پس از سه سال با مرخصی ابوالفضل عابدینی موافقت کرده بودند و او در این حال می توانست دم فرو بندد و از مشاهدات خود چیزی به میان نیاورد اما وظیفه شرعی و قانونی و انسانی خود را انجام داد که با خشم و غضب دستگاه قضایی روبرو شد. لازم به توضیح است که زندان کارون به دلیل وضع بسیار بد خود به عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی شناخته شده است و افراد زیادی مانند ضیا نبوی به آنجا تبعید شده اند. به زودی دیدگاه رسمی حزب پان ایرانیست در پایگاه اینترنتی حزب که هم کنون در دست بازسازی می باشد،منتشر خواهد شد.

در همین باره

http://www.kaleme.com/1391/08/25/klm-120153/

bamdadkhabar.com/2012/11/19313/

www.rahsanews.com/archives/51113

https://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/14156-1.html

Add comment نوامبر 15th, 2012

سرور فرهاد باغبانی از اعضاي پان ایرانیست خوزستان به یکسال زندان محکوم شد

صبح امروز یکشنبه 13شهریور ماه1390 شعبه 4 دادگاه انقلاب اهواز، سرور فرهاد باغبانی از اعضاي حزب پان ايرانيست تشكيلات خوزستان را به جرم عضویت در حزب پان‌ایرانیست به یکسال زندان محکوم گردید. حكم يك سال زندان به مدت دو سال تعلیق خواهد شد. قاضي دادگاه براي اتهام تبليغ عليه نظام نيز حكم تبرئه صادر كرد.

سرور باغبانی در تاريخ ششم اسفندماه سال 1388 به همراه سرور مهندس رضا کرمانی پيشكسوت حزب پان‌ایرانیست و سرور دكتر سليماني كه براي چهلم سرور ميراني مسوول تشكيلات خوزستان به اهواز سفر كرده بودند، همراه با مهدي نور يكي از ياران خوزستاني توسط ماموران امنيتي در فرودگاه اهواز دستگير شد. سرور باغباني همراه با مهندس كرماني به مدت یک‌هفته در بازداشتگاه اطلاعات و امنيت نيروي انتظامي بسر برد و سپس به قید وثیقه 200ميليون ريالي آزاد شد.در مدت يك سال و نيم گذشته چندين جلسه بازپرسي براي اين دو مبارز ميهن پرست برگزار شد كه نهايتا امروز به صدور راي براي سرور باغباني انجاميد اما پرونده مهندس كرماني همچنان در حال بررسي است.

اين در حالي است كه مهندس كرماني دو پرونده ديگر در شهرهاي شاهين شهر و كرج دارد كه براي پرونده بازداشت در كرج نيز به يكسال زندان محكوم شد و هفته پيش ماموران امنيتي براي سپري كردن زندان ايشان را به زندان قزل حصار  منتقل كردند.

سرور مهندس رضا کرمانی با 78 سال، هم اكنون مسن‌ترین زندانی سیاسی کشور می‌باشد، سابقه دوبار سكته مغزي و بيماري سرطان را دارد و نگراني پيرامون بازداشت وي با چنين وضعيتي در زندان وجود دارد.

در همين باره نگاه كنيد:

بازداشت چهار عضو حزب پان ایرانیست در فرودگاه اهواز  سازمان جوانان پان ايرانيست 7 اسفند 1388

بازداشت چهار عضو حزب پان ایرانیست در فرودگاه اهواز   تارنماي پان ايرانيست خوزستان

انتقال اعضای بازداشت شده حزب پان ایرانیست به زندان کارون  8 اسفند 1388

بیانیه سازمان جوانان حزب پان‌ایرانیست پیرامون بازداشت مهندس رضا کرمانی   8اسفند1388

هرانا؛ احضار فرهاد باغبانی، از روزنامه نگاران خوزستانی   8 تير 1389

برگزاری دادگاه دو تن از فعالین حزب پان ایرانیست در اهواز   15 فروردين1390

بازداشت دسته جمعی پان ایرانیستها در خوزستان   3 تيرماه1390

حجت کلاشی، فرهاد باغبانی و میلاد دهقان همچنان در بازداشت   3 تيرماه1390

Add comment سپتامبر 4th, 2011

به‌نام عظمت ایران ایستاده‌‌ایم – نوشتاری از حجت کلاشی

مدت‌هاست که صدای زوزه‌ی گرگان را در آذربایجان (یا پیرامون آذربایجان) می‌شنویم و نسبت به تحرکات پان‌ترکیستی آگاهیم.


سرآغاز این امر درمطامع الحاق‌گرایانه‌ی پیرانه‌سر دولت افول یافته‌ی عثمانی می‌بود که با مقاومت روشن اندیشان و آزادی‌خواهان آذربایجان و دیگر نواحی ایران در آن روزگار، نافرجام ماند تا دولت امپریالیستی شوروی دگر باره فرقه‌ی دموکرات را به هر حیث تجهیز و مهیا کرده و به میدان آورد.

پس از شکست فرقه، اکنون بقایای آن به پوشش صرف پان‌ترکیستی خزیده و تولیدات دستگاه‌های جنگ روانی دولت شوروی را با پشتیبانی دولت خانوادگی علی‌اف‌ها – حلقه‌ی ک.گ.ب – و لابی قدرتمند ترکیه در ایران که در حال حاضر عمدتاً تمایلات اقتصادی دارد و نیز حمایت احزاب برادر بزرگتر در کشور مذکور چون حزب حرکت ملی ترکیه و…. همراهی برخی از عناصر چپ سابق در خواب‌گرفتگی اسف‌بار دستگاه‌های مسوول و گاه همراهی‌های معنادار، به کمک دیگر سازمان‌هایی مانند داک و حرکت ملی و… که دست‌پرورده‌ی همان اراده‌های بیرونی هستند از آذربایجان تا تهران توزیع می‌کنند.

آنها هویت وحدت و تمامیت ارضی میهنمان را هدف قرار داده‌اند. در کمال شگفتی، آنها در اکثر ادارات و سازمان‌ها در پست‌های مختلف و گاه کلیدی جا خوش کرده‌اند. دست‌های پشت پرده و هوشیاری، این آرایش و استراتژی را هدایت غیرمستقیم می‌کنند. چینش‌ها، چینش‌های معناداریست. علاوه بر اینکه برخی از آنها حرکت به سمت راس هرم قدرت را در دستور کار دارند و موفق نیز بوده‌اند، برخی دیگر نواحی میانی قدرت را اشغال کرده‌اند. این دسته اغلب در منطقه الفراغ جنگ میان نیروهای سیاسی حاکم به سر می‌برند و توان تغییر موضع به هر میزان و به هر شدت، دارند. این مساله نشانگر آسیب دیدن هوشیاری ملی از سویی و فلج شدن عصب ارتباطی نهادها و ساختارها با مرکزیت فهم منفعت ملیست، در واقع گسستی بلکه بالاتر، شکافی ژرف میان هشیاری ملی و فرایند اداره کشور و اعمال قدرت به وجود آمده است، بنا براین اغلب قدرت در مجاری جریان می‌یابد که در واقع درخت منافع ملی آبیاری نشود و به پای درختی برسد که شاخه‌ها و در نتیجه میوه‌ی آن در خانه‌ی همسایه است!

(بیشتر…)

Add comment آوریل 17th, 2011

پیام ابوالفضل عابدینی از زندان اوین در سوگ محسن پزشکپور

پاینده ایران

 


«پندار بزرگ»! محسن پزشکپور، رهبر و مرشد من! در زندان با خبر شدم که جهان خاکی را وداع گفتی، می‌دانم با ما می‌مانی اما دلم را چگونه تسکین دهم؟ به چشمانم چه پاسخی دهم که تو را نخواهد دید! در زندان به یادت گریستم، گریستم که نمی‌توانم با پیکرت وداع کنم، برای آخرین بار به چهره‌ی فرهمندت بنگرم و بگویم از تو مهر به ایران، مهر به انسان و مهر به هستی بزرگ را آموختم.

رهبرم این شاگردت امروز از زندان، خطاب به آموزگار خود می‌گوید، آن‌گونه که از تو آموختم در راه سرفرازی ملت، مردانه و نجیبانه، آرمان‌خواهانه و عاشقانه ایستاده‌ام. از چشمان دریایی پرمهرت، آموختم که همواره به یاد فرزندان این سرزمین باشم، غم‌خوار کارگران و پیشه‌وران بوده، غم بی‌نانی هم‌وطنانم بخورم به یاد خانواده‌ی آنها باشم «پاسدار آیین خانواده» و از صدای پرحرارت و با صلابتت آموختم گلویم صدای خفه شده‌ی فرزندان زجر کشیده‌ی این میهن باشد. آری کارگران ایران امروز پدرشان را از دست دادند. مردی را که لحظه به لحظه به آنها می‌اندیشید و برای آینده‌ای درخشان می‌کوشید.

به همه‌ی هم‌رزمان و ملت ایران تسلیت گفته و فرزندان این سرزمین اهورایی را برای ادامه‌ی راه و آرمان‌های پندار فرا می خوانم.

ابوالفضل عابدینی‌نصر

زندان اوین

۱۹ دی‌ماه ۱۳۸۹

تارنماي سازمان جوانان حزب پان ايرانيست

Add comment ژانویه 12th, 2011


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها