با دستور ویژه دادستانی؛ ابوالفضل عابدینی به زندان تهران بازگردانده شد

سرور ابوالفضل عابدینی از اعضاي حزب پان ايرانيست ، روز پنج شنبه به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شده بود، روز جمعه و در پی دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شد. وی هم اکنون در قرنطینه اوین نگهداری می شود و از وضعیت وی خبری در دست نیست…. تارنماي کلمه در اين باره گزارش زير را منتشر نموده است.

ابوالفضل عابدینی خبرنگار و فعال کارگری دربند که روز پنج شنبه به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان اهواز منتقل شده بود، روز جمعه و در پی دستور ویژه دادستان به تهران بازگردانده شد. وی هم اکنون در قرنطینه اوین نگهداری می شود و از وضعیت وی خبری در دست نیست.

به گزارش خبرنگار کلمه، صبح روز پنجشنبه وقتی ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز منتقل شد، بازداشتگاه های نیروی انتظامی و حتی خود زندان اهواز بنا به دستور رئیس نیروی انتظامی  از پذیرش وی خودداری کردند.

روز جمعه ظهر دوباره با خواست مقامات ارشد قضایی و دستور مستقیم دادستانی ابوالفضل عابدینی به تهران بازگردانده و جمعه شب ساعت ۱۱٫۴۵ دقیقه وارد زندان اوین شده است.

بر اساس این گزارش تا روز گذشته هیچ اطلاعی از وی در دست نبوده اما بعد از ظهر دیروز اسم این زندانی سیاسی در حالی در بند قرنطینه زندان اوین ثبت شده که هنوز معلوم نیست قرار است وی به کجا منتقل شود.

پیش از این کلمه خبر داده بود که در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی خود بود به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین روز پنج شنبه دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.

ابوالفضل عابدینی یکی از زندانیان سیاسی سبز حاضر در بند ۳۵۰ زندان که طی روزهای گذشته بعنوان شاهد مقابل بازپرس ویژه قتل ستار بهشتی حاضر شده و در مورد وضعیت و نامه ستار بهشتی شهادت داده بود، پنجشنبه بدون اطلاع قبلی به زندان اهواز تبعید شد.

همچنین روز گذشته ۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش از این در شهادت نامه ای از علائم شکنجه در بدن ستار بهشتی گفته بودند، در نامه ای دیگر به انتقال ابوالفضل عابدینی، در پی شهادت حضوری وی در حضور بازپرس، از زندان اوین اعتراض کردند.

در بخشی از این نامه با بیان اینکه پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود، آمده بود: در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که می‌دهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود. پيوند دايم به اين نوشته http://pan-iranist.net/?p=1981

پيوند اين خبردر تارنماي کلمه

Add comment نوامبر 18th, 2012

باور بفرماييد جناب بنی طرف، تجزيه ايران به این سادگی ها نخواهد بود!

فرهاد باغباني

بعد از پاسخ دادن به گفته های«یوسف عزیزی بنی طرف» که در برنامه صفحه آخر بیان شد و نقد عملکرد صدای آمریکا، «بنی طرف» برآشفته از شبکه هوشیاری ملی و اطلاع رسانی دقیق و هوشمندانه عناصر ایران گرا در خوزستان نسبت به تحرکات رسانه ی دولتی وابسته فارسی زبان همچون «بی بی سی و صدای آمریکا» و اعتراض نسبت به حضور افرادی با گرایشات گریز از مرکز و معارض با تمامیت ارضی کشور، به پرخاشگری و ایراد انواع اتهام به جریانات ایران پرست و بویژه پان ایرانیست ها در خوزستان پرداخت. در این مجال نه تنها در مقام پاسخ به بنی طرف، بلکه در جهت اطلاع رسانی و وظیفه ای که در برابر تبار ایرانی در این هنگامه دشوار از تاریخ زیست ملت بزرگ ایران بر عهده داریم، ذکر مطالبی مهم ضروری به نظر می رسد:

1-     «یوسف عزیزی بنی طرف» با عصبانیت و قلمی سرشار از تهمت پراکنی به جای پاسخ دادن منصفانه به پرسشهای نگارنده، سراسیمه و پرخاشگرایانه و نگران ازسیل هجوم انتقادها و اعتراضها توسط ایرانگرایان به دلیل حضور مکرر عناصر معارض تمامیت ارضی ایران دربرنامه های شبکه های فارسی زبان وابسته به دولت های خارجی می نویسد:

«پس ازحمله چند روز پیش عناصر اطلاعاتی سایت “خوز بلاگ”، اینک حزب فاشیستی پان ایرانیست! مرا هدف قرارداده است. حزبی که عناصرش در اهواز با مدارای همین اطلاعاتی ها،علناً فعالیت می کنند، درصورتی که جوانان فعال مدنی و فرهنگی عرب، زندانی می شوند و درمعرض اعدام قراردارند. من از آزادیخواهان همه ملیتها در ایران تقاضا دارم برای دفاع از برنامه مصاحبه ام در “صفحه آخر” و در پاسخ به شانتاژ نژادپرستان، نظر خود را در صفحه فیسبوک “صفحه آخر” بنویسند و از حق، برابری و عدالت قومی در ایران دفاع کنند تا تلویزيون صدای آمریکا در برابر این فاشیستها عقب نشینی نکند. حال معنی” دموکراسی وحقوق بشر” از دیدگاه ناسیونالیست های افراطی رافهمیدیم. آنان حتی اظهارنظر مرا به مدت ربع ساعت در این برنامه تحمل نکردند.»

2-      بنی طرف به سان توده ای های سابق به جز تهمت زنی و وارد کردن اتهامات بی اساس چاره ای در پیش رو نمی بیند. در چهار سطر نوشته، چند بار بدون ارايه هیچ گونه سند و مدرکی مخالفانی که به نقد آرا و دیدگاههای ایشان پرداختند را به انواع وابستگی های اطلاعاتی وامنیتی متهم می کند واژگانی همچون عناصر اطلاعاتیِ خوزبلاگ، حزب فاشیستی«پان ایرانیست»، مدارای دستگاه اطلاعاتی با آنها، نژادپرستان، ناسیونالیستهای افراطی استفاده مي کند. جالب آنکه وی  بعد از  زدن  انوع و اقسام برچسب های گوناگون، فریاد مظلومیت سرداده و از صدای آمریکا میخواهد نسبت به گسترش اعتراضات مردمی نسبت به حضورش در برنامه هایی از نوع «صفحه آخر»کوتاه نیاید!!

3-     انتظار این بود که در برابر پرسشهای مطروحه در مقاله اينجانب از سوی کسی که خود را ژورنالیست و دارای سوابق آنچناني سیاسی می داند، واکنش منطقی و بدور از انواع اتهام زنی ارايه میشد…هر چند به جزاین یاد نداد استادت. بار دیگر در شبکه هوشیاری ملی برای چندمین بار برای روشن شدن افکار عمومی پرسش های خود را با شما مطرح می کنیم تا سره از ناسره و راست و دروغ برای ملت ایران آشکار و روشن  گردد. همزمان منتظر پاسخ گویی بنی طرف به عنوان دبیر به اصطلاح «کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستيزي در ایران» به این پرسش های صریح هستیم، البته نه اینبار با عصبانیت و پرخاشگری!!!

* درسخنان و نوشته های خود سخن از اقلیم الاهواز به زبان می آورید (اقلیم درعربی به معنای کشور است) در همان آمریکا که خود را مهد دموکراسي جهان آزاد به دنیا معرفی میکند اگر کسانی یا گروه هایی سخن از اقلیم «تگزاس» یعنی کشور تگزاس به زبان آورند چه برخورد امنیتی و اطلاعاتی با آنها خواهد شد؟!!! یادتان هست در همان لندنی که زندگی می کنید انگلوساکسون ها با ایرهای جدایی طلب چه برخورد قهر آمیزی کردند… آیا یکشنبه خونین ایرلند یادتان هست؟

* آیا شما معتقد به جغرافیایی سیاسی با نقشه مجعول «الاحوازیه» مي باشيد که از سوی عناصر تجزیه طلب و سایت های الاحوازیه و العربستان و تعدادي سايت ديگر تبلیغ و تکثیر می شوند و نفرت نژادی در سراسر مطالب آن ها منعکس می باشد؟

* منظور شما از به کار بردن استان عربستان به جای نام تاریخی خوزستان در رسانه های عمدتا وابسته به دولت های خارجی چیست؟

* درصورت تاکید بر نام عربستان آیا تاریخ و نوشته های عهد کهن و کتیبه ها نیزبا سخن شما همنوا وهمرای هستند؟!

* آیا در طول تاریخ درخوزستان به جز قوم عرب ایرانی دیگر اقوام سکنا نداشته اند؟ پارس ها، بختیاری ها، شوشتری ها، رامهرمزی ها، بهبهانی ها، دزفولی ها…آیا این همه تنوع قومی در خوزستان را میتوان نادیده گرفت و سخن از استان عربی با نام مجعول عربستان راند؟!

* در برنامه هایی که در رسانه های عربی زبان مانند العربیه وبی بی سی عربی به عنوان کارشناس مسايل عرب شرکت می کنید بارها از واژه مجعول خلیج العربی استفاده کرده اید. استفاده از نام«الخلیج» یا «خلیج العربی» جز دشمنی آشکار و معارضه با تاریخ و غرور ملی ایرانیان چه معنای دیگری خواهد داشت؟

* در خوزستان چفیه قرمز بر سر کردن نشان از تظاهر به وهابی گری است. آیا شما هم با سر کردن چفیه سرخ رنگ، مبلغ وهابی هاي عربستان شده اید؟!

* اگر خود را یک ایرانی دارای حقوق شهروندی می دانید و به تمامیت ارضی ایران می اندیشید، چرا تاکنون سخن و موضعی از شما در برابر یاوه گویی های امارات درباره جزایره همیشه ایرانی نشنیده ایم؟! نکند همچون شیوخ حاشیه خلیج فارس این جزایر همیشه ایرانی «تنب بزرگ،تنب کوچک و بوموسا» را حق خاندان آل نهیان می دانید. حتی یک کلام اعتراضی نسبت به سرکوب گسترده برادران شیعه در بحرین توسط خاندان آل خلیفه و اشغال این سرزمین توسط ارتش آل سعود از شما نشنیدیم. آیا شیعیان بحرینی به دلیل مذهبی که دارند، برادران عرب شما محسوب نمیشوند یا چون خاندان مرتجع  آل سعود قصد تغییر جمعیتی جزایر بحرین به سود وهابیون رادارد، مهرسکوت بر لب زده ايد؟

*چرا تاکنون یک سطر مکتوب يا یک کلام شفاهي نسبت به تضییع حقوق زنان عرب در منطقه خاورمیانه بویژه آل سعود در عربستان و یا حتی زنان زحمتکش عرب خوزستانی از شما نشنیده ایم. آیا آن ایرانی هایی که در عربستان اعدام شدند مشمول قوانین حقوق بشری مورد اعتقاد شما نمیشوند؟ حتی در مورد سنتهای ارتجاعی و نگاه سلفی گري حاکم بر زنان در عشیرههای عرب مقاله ای نمی نویسید و سخنی نمیگویید. نکند مقوله ی جهان شمول حقوق بشر را نیز تقسیم بندی قومی، نژادی، جغرافیایی، سیاسی و ایدولوژیک کرده اید.

4-     آقای بنی طرف شما سالها در ایران زندگی کردید، کتاب چاپ کردید، در روزنامه های خوزستان و حتی نشریات سراسری مطلب مینوشتید، ازسوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی تقدیر شدید، درخانه احزاب وزارت کشور سخنرانی کردید، در مناظرههای بسیار شرکت میکردید، در همایشها و سمینارهای گوناگون دیدگاههای خود را مطرح می کردید، ولی آیا کسی بابت این  همه حضور در محافل و مجالس وابسته به هیات حاکمه اتهام اطلاعاتی بودن را به شما مي زد؟! شما آزادانه در خوزستان و در نشریاتی چون فجر(کارون امروز) مصاحبه های چند صفحه با آقای مهدی مکارمی  انجام میدادید و حتی با استناد به سخنان بی مسوولانه آقای خاتمی در سازمان ملل: سخن از ملیتهای ایرانی میگفتيد. وقتی که مسوول وقت تشکیلات حزب پان ایرانیست در خوزستان زنده ياد «دکتر ابراهیم میرانی» قصد پاسخگویی به نظرات و دیدگاه های شما را داشت همان روزنامه عليرغم مصاحبه با ایشان و تا امروز تحت تاثیر فشارهایی که بر روزنامه وارد مي آمد از چاپ و انعکاس دیدگاه های پان ایرانیستها در برابر اندیشه های خلق عربی جلوگیری به عمل آورد.

5-     راستی بفرمایید اگر ستم قومی فارسها بر علیه عربها در خوزستان اعمال میشود پس چگونه است که در دومین دوره شورای شهر اهواز هر 9 نفر اعضای آن از برادران عرب بودند و یا حتی در همین دوره پیش 3 نفر نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی عرب بودند. در این دوره نیز ترکیب دو به یک سود نمایندگان عرب است. همین حضور نمایندگان عرب در مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر و روستا نشان دهنده حضور گسترده برادران و خواهران عرب اهوازی در پای صندوقهای رای میباشد. برخلاف پارسها و یا بختیاری ها که در این چند ساله کمتر پای صندوق هاي رای رفتند… نوعی قهر و اعتراض به وضع موجود در هنگام انتخابات در میان رای دهندگان غیر عرب در اهواز مشهود است. راستی یادتان هست که وزیر دفاع ایران به مدت هشت سال یک عرب ایرانگرا بود. شاید بنا به دیدگاه ایديولوژیکی و نه حقوق بشری، ملاک عرب بودن برای شما تنها آن عده اندک از فریب خوردگانی هستند که جز معارضه با تمامیت ارضی ایران و دشمنی با فارسها  و گسترش نفرت قومی هدفی در سر ندارند!!! از ديد شما عرب اصیل کسی است که در خیابان های اهواز بمب منفجر می کند!!!

6-    گفته اید حزب پان ایرانیست درخوزستان آزاد است. یادمان باشد هر شهروند ایرانی و همچنین احزاب به شرطی که مخل به مبانی اسلام نباشند و مشی مسلحانه نداشته باشند، از حق فعالیت آزاد قانونی  فعالیت برخوردارند و باید به عنوان شهروندان ایران از همه حقوق تصریح شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی برخوردار باشند و برای احقاق و اعاده حقوق ملت و برقراري حکومت قانون تلاش و کوشش مدنی و مطالبه محور را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند. حتی اگر برخی نهادهای قدرت با این خواست مدنی مخالف باشد ولی تاکید بر گفتمان مطالبه محور حول گفتمان شهروند محوری تنها راه رسیدن به دمکراسی و جامعه مدنی است. با مبارزه مسلحانه و عملیات های بمبگزاری آنچنان که در سال 1384در اهواز شاهد بودیم، تنها نهادهای مدنی و نیروهای دمکراسی خواه متضرر شده و در مسلخ خشونت؛ قربانی اسلحه خواهند شد. با این همه شما حقیقت را نمی گویید. پان ایرانیست ها درخوزستان آزادانه فعالیت نمی کنند، پان ایرانیستها در خوزستان دفتر سیاسی ندارند، از داشتن روزنامه و ارگان حزبی و حتی برگزای کنگره های قانونی خود محرومند. پان ایرانیستها  حتی به اندازه شما در همان دوران اصلاحات اجازه نداشتند در روزنامه ها مقاله و مطلب بنویسند و درهمایشهای دولتی و نیمه دولتی و یا خانه احزاب به ایراد سخنرانی بپردازند!!!

7-      راستی کدام اندیشه مبلغ فاشیست است؟ آنکه میکوشد با استفاده از احساسات برادران عرب نوعی کینه توزی و دشمنی و نفرت قومی از فارسها! در بین آنها بپراکند؟ آنکه بر طبل استقلال طلبی اعراب (بخوانید تجزیه طلبي) میکوبد یا اندیشه ای که سخن از یگانگی و اتحاد همه اقوام و تیره های ایرانی را آرمان و فلسفه وجودیش می داند. اندیشه ای که میگوید:«ما همه شهروندان ایرانیم.» معتقد به حقوق برابر و یکسان برای همه اقوام و تیره های ایرانی بلوچ، کرد، آذری، عرب، فارس و…مي باشد؛ اندیشه ای که در منشور سربلندی ملت ایران به صراحت می نویسد«هیچکدام از مردم ایران تافته جدا بافته نیستند»همه اجزای یک پیکره مانا و پایا به نام ملت ایرانند و از نظر اجتماعی و قانون هیچگونه تفاوت، نابرابری جنسی، قومی و نژادی با یکدیگرندارند. اندیشه ای که میگوید:«همه  از تبار ایرانیم» و در برابر قانون از حقوق مساوی برخورداریم. درواقع تک تک آحاد ملت ازحق مشاع و برابر در سرزمین مادری خویش برخوردارند، دریک جمله «ماهمه ایرانیم.»

8-      ناسیونالیست افراطی را معنا کنید. آیا براداران ایرانی عرب که در جنگ هشت ساله و دفاع مقدس از ناموس ایران، وطن خویش در برابر صدام بعثی جانانه دفاع کردند و خونشان در راه ایران ریخته شد، از جریان ناسیونالیستهای افراطی هستند؟ چون با فارسهای بیگانه برعلیه سردارقادسیه همدست شدند متهم به شوونیست بودن و خاک و خون پرستی هستند؟ آیا آنها از نظر شما خیانت به باورهای ملت واحد عربی، ناصر، صدام و قذافی کردند؟ آیا شما صدام را همچون سایر بعثی ها شهید قوم عرب می دانید؟ لطفا از اعراب کویتی که صدام به کشورشان تجاوز کرد، نيز پرسش کنید.

9-     به هرحال میدانیم که خوب میدانید، پان ایرانیستها در این سالها با چه مصايب، مخاطرات و دشواری هایی در ایران مواجهه بودند، ولی ما هرگز قصد مظلوم نمایی و بزرگ نمایی نداشته و نداریم. اگر یا بازداشت شدیم، به زندان رفتیم و کشته شدیم، بدون خواستم هیچ مابه ازایی همه را برای معبود خویش ایرانِ مظلوم و بی پناه کردیم. حتی همان سایت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست هم که به آن اتهام وارد کردید، شوربختانه در ایران فیلتر است.

10- با مظلوم نمایی گفتید پان ایرانیست ها تحمل 15 دقیقه برنامه را نداشتند؛ ما تحمل 1000 ساعت شنیدن را هم داریم. خود بهتر می دانید در این سالها برای بیان دیدگاه ها و نظرات قوم گرایانه خویش، تا چه میزان از امکانات رسانه هاي بیگانه بهره برده اید. رسانه هایی که تاکنون حتی حاضر نشدند در برابر شما یکی از فعالان حزب پان ایرانیست در خوزستان را بنشانند تا رودرو به هرکدام از القايات و شبهات شما پاسخ داده شود.

11- آن که باد میکارد لاجرم توفان درو میکند. آنان که در اهواز بمبگزاری کردند همه یا وهابی و یا وابستگان فکری لجستیکی به حزب بعث بودند. بین آنها و مطالبات به حق و شهروندمحور برادران ایرانی عرب هیچگونه سنخیت و نسبتی وجود ندارد. بمبگزاران حتی خواسته های مدنی شهروندان عرب ایرانی را به مسلخ بردند. حتما میدانید در جریان بمبگزاریها درخیابانها و مراکز دولتی اهواز چه تعداد عرب زبان به شهادت رسیدند، آیا نسبت به این شیوه و عملیاتهای ضد انسانی و حقوق بشری تا کنون واکنشی از سوی شما صورت پذیرفته است؟ آیا عملیاتهای خرابکارانه آنها را تقبیح میکنید یا این نوع مبارزه را که باعث ریخته شدن خون بی گناهان بسیاری شد، عملی مدنی و مردمی از سوی خلق ستم کشیده عرب «اقلیم الاحواز»؟! برعلیه فارسهای اشغالگر عربستان!!!؟ دانسته و آنرا تاييد میکنید؟

12- خود را مسوول و دبیر کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران میدانید. حتما به سایتهای «العربستان و الاحوازیه» سرمی زنید. آنها به گونه ای بسیار سازمان دهی شده دیدگاه ها و تفکرات قوم گرایانه ضد تمامیت ارضی ایران را تبلیغ و پوشش خبری دروغین می دهند. در آن سایتها اندیشه های فاشیستی، انتقام جویانه، ضد فارس و دشمن با تاریخ و فرهنگ ایران به وفور ديده مي شود. نسبت به مطالب تفرقه افکنانه و نژادپرستانه این سایتها تاکنون چه واکنشی از خود نشان داده اید؟ آیا ما نژاد پرستیم یا سایتهایی که نامشان برده شد؟ چه کسی براي بزرگان ایران زمین تهمت شوونیست و نژادپرست را بارها تکرار کرده است؟ شما همسو با اندیشه های سلفی، رجعت به سنت ارتجاعی و با تفکر کینه ورزانه بزرگان تاریخ ایرانزمین همچون فردوسی، کسروی، صادق هدایت، بزرگ علوی و… را ضدعرب و شوونیست معرفی می کنید. راستی برای نخستین بار چه کسانی حمله ور شدند؟

متجاوزایرانیان نبودند. ایرانیان همواره درموضع دفاع مشروع از سرزمین و تبار خویش درطول تاریخ قرار گرفته اند.

به هرحال این سخن پایان ندارد. امیدوارم با حوصله و صبورانه و بدون برچسب زنی و تهمت پراکنی به هرکدام از این پرسشها با تکیه بر منطق مباحثه و کلام پاسخ درخور و شایسته بدهید.

و کلام پاياني…باور بفرمایید جناب بنی طرف، تجزيه ايران به این سادگی ها نخواهد بود…!!!

پاینده ایران ـ خوزستان- فرهاد باغبانی

پيوند دايمي به اين نوشته

3 comments جولای 10th, 2012

بیانیه پان ایرانیست​های خوزستان درباره اعدام​های اخیر در این استان

«درک حقیقت، گفتن حقیقت، پیروی از حقیقت»

رسانه ای کردن چهره های تجزیه طلب قومی تحت عنوان «تحلیل گر سیاسی»، استفاده از ابزار حقوق بشر و دادن القابی همچون فعال سیاسی، فعال اجتماعی و فعال حقوق بشری به افراد بزهکار و قاتل تنها بخش کوچکی از جنگ رسانه های بین کشورهاست.

در روزهای اخیر خبری با عنوان: «اعدام چهار جوان عرب و جلوگیری از مراسم عزاداری آنان در اهواز» در گستره وسیعی از رسانه های گوناگون پخش شد. در متن خبر هم خوانده ایم که این چهار نفر فعال حقوق بشر و آزادیخواه هستند. گروه های حقوق بشری گوناگون مانند عفو بین الملل نیز در این باره بیانیه هایی صادر کردند. بدون تردید دل هر انسان با وجدان و آزاده ای از اعدام چهار جوان روشنفکر به درد می آید و از خود می پرسد چرا؟؟ این همان هدف اصلی برخی رسانه هاست که در ادامه,این پرسش را ضمن مصاحبه با افراد معلوم الحال و تجزیه طلب و با این استدلال نادرست پاسخ می دهد :

در خوزستان ظلم و ستم و تبعیض تنها نسبت به قوم عرب اعمال می شود و این قوم در سرزمین خود زیر سلطه قوم غالب یعنی فارس قرار دارد و از همه حقوق خود محروم است. و بلافاصله نتیجه همیشگی گرفته می شود که خوزستان سرزمینی عربی است که از سال ۱۹۲۵ میلادی (۱۳۰۴ خورشیدی) اشغال گردیده است و باید از ایران جدا شود و این را از اهداف چهار جوان معدوم بیان می کند. این پروپاگندای رسانهای چنان تاثیرگذار است که در نبود منابع مطمئن و کانال های ارتباطی، برخی از فعالین سیاسی که عنوان ملی را بر نام تشکیلات سیاسی خود دارند بدون هیچگونه تحقیق و پرسش و به واسطه یک منبع خبری غیر مطمئن، اقدام به انتشار گسترده این خبر در سایت های خود نموده و به طور ناخواسته برای تجزیه طلبان در بین اپوزوسیون کسب وجهه کردند.

 آنجا که پای تمامیت ارضی ایران در میان است اغماض و کوتاهی در هیچ زمینه ای و با هیچ فرد یا گروهی قابل پذیرش نیست. برای پاسداری از سرزمین خوزستان قلب تاریخ و فرهنگ ایران زمین، خون هزاران ایرانی از عرب و کرد و لر و بلوچ و تالش و آذری گرفته تا مسیحی و مسلمان و زرتشتی و کلیمی ریخته شده است و این ملک امانت پیشینیان است که باید تحویل آیندگان این سرزمین دهیم. این مسأله هیچ ربطی به نظام حاکم و شیوه عملکرد آن ندارد که آن خود حدیث دیگری است. این مقدمه از آنجا بیان شد که پس از پیگیری های محلی چند روز اخیر از محل سکونت این افراد در منطقه ملاشیه اهواز و دادگستری شهرستان اهواز به شنیدههایی درباره این افراد اعدامی رسیدیم و نتیجه تحقیقاتمان درباره این عناصر را به آگاهی ملت ایران و رسانههای بیطرف و بی غرض قرار میدهیم تا کمکی به روشن شدن حقیقت بشود.

 برادران حیدری ساکن منطقه ملاشیه اهواز بوده این منطقه جزء مناطق کاملاً عرب نشین اهواز است به لحاظ زمانی ده دقیقه با مرکز شهر و پانزده دقیقه با دانشگاه چمران اهواز فاصله دارد.

این برادران دارای ۱۲ پرونده مفتوح از سال ۸۵ در دادگستری اهواز می باشند و این افراد در دید مردم منطقه خلافکارهای حرفه ای بودهاند و  بزه انتسابی مطروح در افواه عمومی به این افراد که آنها را در رده بندی مجرمین خطرناک قرار میدهد به این شرح است:

– سرقت از منازل شهروندان اهواز

– کیف قاپی و زورگیری در سطح شهر اهواز

– سرقت از انبارهای صنایع فولاد خوزستان و توسعه نیشکر اهواز (مسوولان عنوان کرده اند فیلم ضبط شده موجود است که امیدواریم منتشر شود)

– حمله به مهمانان نوروزی و تجاوز به یک زن در مقابل چشمان همسرش

– سرقت مته های الماس شرکت ملی حفاری ایران  با هماهنگی با گروههای تجزیه طلب که سران آنها ساکن لندن هستند (به منظور ضرر به اقتصاد ایران در حال تحریم)

– تشکیل باندهای توزیع مواد مخدر در محل و باجگیری از مردم

 موارد مذکوره در بالا ضمن جریحه دار کردن افکار عمومی، نظم و امنیت روانی و عینی جامعه را با خطر روبرو میکند. با توجه به این موارد و مختومه بودن پرونده از قوه قضاییه انتظار می رود با نسبت به اقناع و تنویر افکار عمومی از طریق رسانه های جمعی روشنگری نماید.

حال فرض کنیم که همه این اتهام ها ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی باشد و واقعاً این افراد فعالین مدنی حقوق بشر بوده اند. پس به این نمونه توجه کنید که مورد تایید همه ساکنین محل و اقوام و بستگان این افراد است:

حدود سال ۸۵ برادران حیدری طی اقدام وحشیانه و بنا به یک شک, بدون توضیح خواستن (برخلاف سنت عرب) یا اجازه بیان وصیت (بر خلاف دین اسلام) یا داشتن وکیل (برخلاف موازین حقوق بشری) اقدام به بریدن سر مادر خود «کلثوم حیدری» از پشت نموده که همین کار وحشیانه باعث صدور حکم قتل طایفهای آنها شد و اگر توسط نیروهای امنیتی و انتظامی دستگیر و اعدام نمی شدند، قطعا توسط افراد طایفه کشته می شدند. در آخرین اقدام که منجر به دستگیری آنها شد، حتی به همسایگان خود نیز رحم نکرده و با تیراندازی بی هدف در محل علاوه بر کشتن یک مامور دولتی، ۴ نفر از افراد محل نیز کشته و ۲ نفردیگر را زخمی کرده که یکی از آنان پدر ۵ فرزند است که قطع نخاع و خانه نشین شده است.  مراسم تشییع جنازه این قاتلان نیز در مسجد محل به آرامی برگزار شد اما هنگام خروج از مسجد طبق سنت عرب زمانی که قصد تیراندازی با سلاح داشتند – و قطعاً با فیلمبرداری از آن شاهد جنگ رسانه ای دیگری می بودیم- از این کار ممانعت شد که البته باز به نوعی دیگر و کمرنگ تر با احتیاط بیشتر این کار را انجام دادند. ضمنا یک نفر از بستگان آنها در هنگام اعدام حضور داشته و محل دفن آنها را به طایفه نشان داده است. قابل توجه است مراسم دفن نیز طبق موازین شرعی (کفن کردن- خواندن نماز میت و…)در حضور شاهدی از خانواده معدومین انجام شد.

ما مبحث نوع قوانین موجود و اقدامات و عملکرد قوه قضاییه و روند رسیدگی به پرونده و حقوق مصرح در قانون اساسی برای متهمان و مجرمین را از تبلیغات رسانهای دروغین مدعیان آزادیخواهی جدا میدانیم. امیدواریم قوه قضاییه خوزستان با درک شرایط خطیر کنونی در این استان و سو استفاده گروه های تجزیه طلب در چنین پرونده هایی جهت ناامن جلوه دادن این منطقه از ایران، اقدام به شفافیت سازی نموده و اسناد غیرمحرمانه پرونده را در اختیار رسانه ها و جامعه خبری قرار دهد تا بدین شکل جلوی اقدامات ضد ملی این گروهها گرفته شود. همچنین استفاده از احساسات مردمی برای وارون نشان دادن حقایق را محکوم می کنیم و اعتقاد داریم عنوان فعال حقوق بشر و عناوین ساختگی دیگر به چنین مجرمینی توهین به فعالین سیاسی و فرهنگی عرب ساکن ایران است که با شیوه دمکراتیک و در چارچوب ایران به کوشش های سیاسی و احقاق اجتماعی خود میپردازند.

 امید است رسانه های جمعی که بیان حقیقت و بازتاب اخبار واقعی را از موازین اصلی خود بر می شمرند، هر خبری را به صرف آنکه از سوی رسانه های مخالف جمهوری اسلامی منتشرشده است باور نکرده و انتشار ندهند و اندکی پیرامون چنین مسائل مهمی که با امنیت ملی یک سرزمین و مردمان آن پیوند دارد با حساسیت بیشتری عمل نمایند.

در آینده باز هم درباره شرایط خوزستان با هم میهنان سخن خواهیم گفت.

پاینده ایران

اهواز

۷تیرماه۱۳۹۱

Add comment ژوئن 27th, 2012

سامان آریامن از اعضای حزب پان ایرانیست در خوزستان بازداشت شد

عصر روز گذشته هفدهم آبانماه چند تن از ماموران اداره اطلاعات خوزستان با مراجعه به منزل سامان آریامن از اعضای حزب پان ایرانیست در اهواز وی را بازداشت کرده و با خود بردند.

ماموران اطلاعاتی با نشان دادن حکم دادستان دادگاه انقلاب اهواز اقدام به بازرسی منزل این دانشجو کرده و تعدای از وسایل و کتاب‌های وی را با خود برده و ماشین شخصی وی را نیز توقیف کردند. همچنین گوشی موبایل و لب تاب نام میلاددهقان نیز در این بازداشت توسط ماموران ضبط شده است.

سرور سامان آریامن دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اهواز است که چند سال پیش به دلیل چاپ نشریه ای زیراکسی در زمینه ناسیونالیسم توسط اداره اطلاعات خوزستان بازداشت و تهدید شده بود که از ادامه فعالیت‌ها سیاسی جلوگیری کند.

چندی پیش نیز به دلیل بحث‌های سیاسی در به حراست دانشگاه احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود.

پاینده ایران

واکنش مسوول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست نسبت به بازداشت سامان آریامن

****

خبر در  تارنماي سازمان جوانان حزب پان ايرانيست

رهانا خانه حقوق بشر ايران

Add comment نوامبر 10th, 2011

سرور فرهاد باغبانی از اعضاي پان ایرانیست خوزستان به یکسال زندان محکوم شد

صبح امروز یکشنبه 13شهریور ماه1390 شعبه 4 دادگاه انقلاب اهواز، سرور فرهاد باغبانی از اعضاي حزب پان ايرانيست تشكيلات خوزستان را به جرم عضویت در حزب پان‌ایرانیست به یکسال زندان محکوم گردید. حكم يك سال زندان به مدت دو سال تعلیق خواهد شد. قاضي دادگاه براي اتهام تبليغ عليه نظام نيز حكم تبرئه صادر كرد.

سرور باغبانی در تاريخ ششم اسفندماه سال 1388 به همراه سرور مهندس رضا کرمانی پيشكسوت حزب پان‌ایرانیست و سرور دكتر سليماني كه براي چهلم سرور ميراني مسوول تشكيلات خوزستان به اهواز سفر كرده بودند، همراه با مهدي نور يكي از ياران خوزستاني توسط ماموران امنيتي در فرودگاه اهواز دستگير شد. سرور باغباني همراه با مهندس كرماني به مدت یک‌هفته در بازداشتگاه اطلاعات و امنيت نيروي انتظامي بسر برد و سپس به قید وثیقه 200ميليون ريالي آزاد شد.در مدت يك سال و نيم گذشته چندين جلسه بازپرسي براي اين دو مبارز ميهن پرست برگزار شد كه نهايتا امروز به صدور راي براي سرور باغباني انجاميد اما پرونده مهندس كرماني همچنان در حال بررسي است.

اين در حالي است كه مهندس كرماني دو پرونده ديگر در شهرهاي شاهين شهر و كرج دارد كه براي پرونده بازداشت در كرج نيز به يكسال زندان محكوم شد و هفته پيش ماموران امنيتي براي سپري كردن زندان ايشان را به زندان قزل حصار  منتقل كردند.

سرور مهندس رضا کرمانی با 78 سال، هم اكنون مسن‌ترین زندانی سیاسی کشور می‌باشد، سابقه دوبار سكته مغزي و بيماري سرطان را دارد و نگراني پيرامون بازداشت وي با چنين وضعيتي در زندان وجود دارد.

در همين باره نگاه كنيد:

بازداشت چهار عضو حزب پان ایرانیست در فرودگاه اهواز  سازمان جوانان پان ايرانيست 7 اسفند 1388

بازداشت چهار عضو حزب پان ایرانیست در فرودگاه اهواز   تارنماي پان ايرانيست خوزستان

انتقال اعضای بازداشت شده حزب پان ایرانیست به زندان کارون  8 اسفند 1388

بیانیه سازمان جوانان حزب پان‌ایرانیست پیرامون بازداشت مهندس رضا کرمانی   8اسفند1388

هرانا؛ احضار فرهاد باغبانی، از روزنامه نگاران خوزستانی   8 تير 1389

برگزاری دادگاه دو تن از فعالین حزب پان ایرانیست در اهواز   15 فروردين1390

بازداشت دسته جمعی پان ایرانیستها در خوزستان   3 تيرماه1390

حجت کلاشی، فرهاد باغبانی و میلاد دهقان همچنان در بازداشت   3 تيرماه1390

Add comment سپتامبر 4th, 2011

بیانیه ی پان ایرانیست های خوزستان پیرامون دریاچه ی ارومیه

به نام خداوند جان و خرد

پاینده ایران

 دریاچه ارومیه با نام دیرین چیچَست، با بن‌مایه‌های روایت تاریخی کهن ملی ایران زمین آمیختگی رازآلوده ای دارد. در سایه روشن‌های این آمیختگی حکایت دو پادشاه پر رمز و راز با آرایه ای از سمبل‌های هویتی – ارزشی و آرمانی دیده می شوند.

در آبان یَشت آمده است:

« یل کشورهای ایران و آراینده‌ی پادشاهی، کیخسرو در کنار دریاچه‌ی ژرف و فراخ چیچست (ارومیه) صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند فدا ساخت و درخواست که در سراسر کشورها بزرگترین شهریار شود. بدیوان و مردمان و جادوان و پریان و کوی‌ها و کرپن‌های ستمکار دست یابد.»

در گوش‌یَشت می‌خوانیم:

«کیخسرو  صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند از برای ناهید فدا کرد و از او درخواست که روبروی دریاچه ژرف و فراخ چیچست افراسیابِ بزهکار ِتورانی را بکشد برای کین پدرش، سیاوش دلیر که به بیداد کشته شد و برای کین اغریرث دلیر.»

در بافت آنچه که در کنار دریاچه چیچست یا ارومیه در کتب مقدس به عنوان رخدادهای بارز تاریخی ثبت شده است دنیایی حضور دارد که سه نقش برجسته ی حوادث تاریخ ایران، کیخسرو، سیاوش و افراسیاب را به یکباره دارد.

سه نام که جدا از نام بودن، نماد و سمبل هم هستند. کیخسرو نمونه‌ی والا و والاترین نمونه‌ی مفهوم «شاهی‌آرمانی» است. عرصه‌ی بسیاری از رویدادهای مهم زندگی او کناره‌ی دریاچه‌ی ارومیه می‌باشد. کیخسرو نه تنها نمونه‌ی اعلای شاهی آرمانی است بلکه چونان یک مفهومی است که می توان از آن “حکمت‌خسروانی” را فهمید و ایده‌ی او یا “او به مثابه یک ایده” حیات خود را در اندیشه‌ی پر فروغ شیخ شهید، شهاب‌الدین سهروردی تجدید می‌کند و رجعت تاریخی خود را انجام می دهد. کیخسرو در کنار این دریاچه است که از ایزد بانوی “آناهیتا” می خواهد به افراسیاب تورانی که جدا از شخصیت تاریخی در روایت مفهومی تاریخ ایران، نمادی از ظلم و پلشتی است، پیروز شود. این “پیروزی مقدس” با خون پاک و سرگذشت مظلومانه “شاهزاده‌ی شهید” سیاوش دلیر گره خورده است.

حال ما فرزندان خوزستانی ایران‌زمین با هزاران افسوس می‌شنویم که این دریاچه‌ی مقدس که با بن‌مایه‌های هویتی ما ایرانیان گره خورده است از پیامد بی‌تدبیری مسولان امر در حال خشکیدن است! و شاید از این پس جای آن را کویری آکنده از نمک فرا بگیرد. راستی ایزدبانوی آناهیتا، آن “بی آهوی” زاینده ی “مهر” از این بی‌مهری ما چه سان خواهد اندیشید !؟

ما پان ایرانیست‌های خوزستان ضمن اعلام مراتب نگرانی خود نسبت به وقوع این فاجعه خواهان مدیریت علمی و اصولی جهت پاسداشت این میراث ملی و تاریخی بوده و پیگیری احیای دریاچه و محاکمه و مجازات مقصرین را از حقوق مسلم و قانونی مردم سراسر ایران می دانیم .

پاینده ایران

دفتر حزب پان ایرانیست خوزستان

شنبه پنجم شهریورماه 90

2 comments آگوست 27th, 2011

ابوالفضل عابدینی : بازهم میگویم پاینده ایران

پاينده ايران


اگرتکه تکه ام کنند واگر نيست ونابود شوم بازهم ميگويم

پاينده ايران


متن زير از نوار صداي سرور ابوالفضل عابديني پياده شده است. اين فايل صوتي در آذرماه 1386زماني که وي در زندان اهواز به سر مي برد ضبط شده و منتشر شد. در ان زمان در روزنامه هاي استان و برخي سايت هاي منتسب به دولت اتهام وي را تلاش براي بمب گذاري عنوان کرده بودند!! قسمت هايي که در سدا وقفه مي افتد و پرش دارد بدليل اشکال درهنگام ضبط شدن است.

نيرزد آن خون که نريزد به راه پاسداري اين خاک
جمله اي که سراسر وجود هر وطن پرستي را به غرور وامي دارد هميشه و در همه لحظات زمان ها از آن زمان که من با حزب پان ايرانيست آشنا گشتم با من همراه بود
.
آري در ايران بودن و در راه ايران ماندن بهايي دارد ،امروز زنداني شدن فرزندان اين آب و خاک و سرزمين اهورايي است. چگونه مي توان باور کرد وطن دوست جز ايران هيچ انديشه ي ديگري در زهن داشته باشد، من فرزند همين آب و خاکم؛ آب و خاکي که خون ها و جانها به راهش فدا گشته تا به جهان سرافراز بماند.زندگي من با ارزش تر از زندگي هيچ آزاده ي ديگري و دل و ديده ي مادر من از دل مادر هيچ وطن پرستي داغديده تر نيست.اگر تکه تکه ام کنند و اگر نيست و نابود شوم باز هم مي گويم پاينده ايران
.

فايل صوتي سخنان ابوالفضل عابديني را مي توانيد ازاينجا دريافت کنيد.(۱۰۴كيلوبايت)

به اميد ايراني آباد و آزاد در سايه حاكميت ملي

پاينده ايران

مزدك

4 comments دسامبر 23rd, 2007


تازه ها :

پیوندها

بایگانی‌ها